کد خبر: ۱۰۵۹۹۵
تاریخ انتشار: ۰۶ تير ۱۳۹۵ - ۲۲:۵۵
جزایری در مصاحبه خود مدعی شده از زندان به وزرا و نمایندگان مشاوره اقتصادی می داده است. عمده دوره زندان او هم در هشت سالِ کاملِ فعالیت دولت احمدی‌نژاد بوده است؛ حال باید پرسید جزایری به کدام وزرا مشورت می‌داده؟
شهرام جزایری که 13 سال را به دلایل اقتصادی در زندان گذرانده، در ماه های گذشته فعال تر شده و هر از چند گاهی ضمن اینکه تلاش دارد خود را منتقد جدی دولت احمدی نژاد و دلسوز دولت تدبیر و امید نشان دهد، کل عملکرد اقتصادی دولت یازدهم را هم زیر سوال می برد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی تدبیر و امید، جزایری در یکی از آخرین مصاحبه های خود گفته است که: "دليل عمده نابساماني بازار سرمايه بي کفايتي وزيران اقتصادي است. اداره کننده بنگاههاي خصوصي و مسوولان در رده هاي مديريتي و وزرا براي اداره موفق با بهره وري بالاي شرکت و يا سازمان تحت مديريت خود و عبور از بحرانها بايد در حوزه فعاليت خود سه ويژگي را همزمان داشته باشند:1-قدرت شناخت مشکلات2-توان ارائه راهکار3-قابليت و قدرت اجراي راهکار ارئه شده. اما متاسفانه مقامهاي اقتصادي دولت حسن روحاني با وجود اينکه همگي انسانهاي شريفي هستند اما هيچ کدام نتوانسته اند به وظايف خود به نحو مطلوب عمل کنند.مشکل فعلي اقتصاد ايران عدم وجود نقدينگي مناسب و خشک شدن منابع مالي است که متاسفانه دولت يازدهم در رفع اين بحران موفقيتي کسب نکرد.به طور مثال آقاي نوبخت، علي رغم تلاشهاي شايسته،به دليل فقدان توان اجرايي کافي براي عملي کردن برنامه ريزي هاي يکپارچه و همه جانبه کارنامه ضعيفي از خود به جاي گذاشته است.همچنين آقاي دکتر نهاونديان،رييس دفتر رييس جمهور و رييس شوراي اطلاع رساني دولت نتوانسته با نخبگان سياسي و اقتصادي ايران ارتباط مناسب برقرار کند و در ارائه آمار کارهاي انجام شده در دولت به مردم بسيار ضعيف عمل کرده اند. اين ناتواني مديريتي آنقدر پررنگ است که رييس کل بانک مرکزي با اختيارات خاص اين پست، يک هفته به امريکا مي رود و دست خالي برمي گردد.اين عدم موفقيت نشان از نداشتن تبحر مورد نياز است. من حاضرم يک هفته با اختيارات آقاي سيف به امريکا بروم و اگر دست خالي برگشتم اعدامم کنيد. درباره اين ناکارآمدي ها مثال هاي زيادي مي توان بيان کرد.وزير اقتصاد ،آقاي طيب نيا ، طي حکمي به محمد فطانت فرد رييس بورس اوراق بهادار،وي را مجري پروژه تقويت نقش بازار سرمايه در تامين سرمايه بنگاهها کرد. اين درحالي است که وظيفه ذاتي وقانوني ايشان در بورس همين است و دادن چنين حکمي از ناآگاهي آقاي وزير است. از آنجا که خوشبختانه در اين دولت رفتارهاي پوپوليستي مشاهده نشده، به نظرمي رسد عدم شناخت وظايف ذاتي وقانوني بورس دليل چنين دستوري است."



او سپس پیشنهاد داده که با توجه به مشکلات اشاره شده، معتقدم اگر در اين زمان باقي مانده آقاي رييس جمهور، حسن روحاني با شهامت تيم اقتصادي خود را تعويض کند و افراد کارآزموده تر، آگاه تر و اجرايي تر را بر مسند رياست بنشاند، قطعا مي تواند کارنامه مثبتي در زمينه اقتصادي برجا بگذارد."

پیشنهاد جزایری کاملا آشناست؛ درخواست تغییر وزرا و مسئولان اقتصادی دولت بارها در سه سال گذشته از سوی تندروهای مخالف دولت روحانی مطرح شده؛ شاید از همین رو باشد که اظهارات او از سوی رسانه های اصولگرای مخالف دولت تدبیر و امید، به شدت مورد حمایت و استقبال قرار می گیرد. از زمان آزادی شهرام جزایری در سال 94، نظرات اقتصادی اصولگرایان همپوشانی فراوانی با اظهارات جزایری داشته است. شاید عمده ترین فرق ماجرا، "کلی گویی" جزایری باشد. این محکوم اقتصادی، اولا خود را دلسوز دولت روحانی نشان می دهد و در ثانی آنچه به عنوان نسخه برای اوضاع اقتصادی مملکت می پیچد، مشتی کلی گویی است که شاید صرفا به درد کلاس های آموزش مقدمات و مفاهیم اقتصاد کلان بخورد نه بیشتر.

کافی است به برخی افاضات او دقت کنیم. جزایری می گوید: "اداره کننده بنگاههاي خصوصي و مسوولان در رده هاي مديريتي و وزرا براي اداره موفق با بهره وري بالاي شرکت و يا سازمان تحت مديريت خود و عبور از بحرانها بايد در حوزه فعاليت خود سه ويژگي را همزمان داشته باشند:1-قدرت شناخت مشکلات2-توان ارائه راهکار3-قابليت و قدرت اجراي راهکار ارئه شده." چنین جمله بدیهی و واضحی نه سواد اقتصادی بالایی می خواهد و نه تسلط گوینده آن بر اوضاع اقتصادی فعلی کشور را نشان می دهد. صرفا حرفی است کلی که همیشه و در مورد همه کشورها و اقتصادها و زمان ها می تواند صادق باشد. غالب اظهارات جزایری تقریبا از همین دسته است.

دسته دیگری از اظهاراتش هم صرفا بلوف هایی برای بالا نشان دادن قدرت اقتصادی خود اوست که با اظهاراتی پوپولیستی و عوام پسند از جنس حرف های احمدی نژاد مخلوط شده اما با رنگ و لعابی دیگر. مثلا گفته "رييس کل بانک مرکزي با اختيارات خاص اين پست، يک هفته به امريکا مي رود و دست خالي برمي گردد.اين عدم موفقيت نشان از نداشتن تبحر مورد نياز است. من حاضرم يک هفته با اختيارات آقاي سيف به امريکا بروم و اگر دست خالي برگشتم اعدامم کنيد." پاسخ به این گونه نظرات وقت تلف کردن است؛ اولا معلوم نیست منظور جزایری از "دست خالی" برگشتن سیف چیست؟ غرض، تشریح دستاوردهای سفر مذکور نیست اما جزایری انتظار داشته او چه سوغاتی از آمریکا با خود بیاورد؟ جمله "اگر دست خالي برگشتم اعدامم کنيد" هم از آن دست شاهکارهای پوپولیستی خود اوست که ظاهرا صرفا برای "تیتر سازی" و بازگشت به فضای رسانه ای کشور به کار می رود. از قضا این اظهارات مورد استقبال اصولگرایان هم قرار می گیرد. چنین جمله ای هم مخاطب عام آنها را – به روش های پوپولیستی – تامین می کند و هم حمله ای جدید به مسئولان دولت روحانی است.

جالب است که جزایری با این همه توضیح واضحات، کلی گویی و بدیهی گویی در مورد مسائل اقتصادی، به زعم خود از یک حکم طیب نیا به مدیرعامل بورس هم "آتو" گرفته و او را متهم به ناآگاهی کرده؛ جزایری مدعی است "وزير اقتصاد ،آقاي طيب نيا ، طي حکمي به محمد فطانت فرد رييس بورس اوراق بهادار،وي را مجري پروژه تقويت نقش بازار سرمايه در تامين سرمايه بنگاهها کرد. اين درحالي است که وظيفه ذاتي وقانوني ايشان در بورس همين است و دادن چنين حکمي از ناآگاهي آقاي وزير است."

اولا این موضوع که جزایری گفته جزء وظایف ذاتی رییس سازمان بورس نیست و صرفا با توجه به قوانین بورس می توان آن را استخراج کرد. در ثانی، چنین حکمی به همراه احکامی مشابه، در راستای پیاده سازی اقتصاد مقاومتی بر اساس مقررات مصوب برای سال 95 به چهار تن از معاونان وزیر اقتصاد اعطا شده که در واقع نوعی تاکید بر وظایف اصلی و نیز تقویت این وظایف در قابل یک پروژه زمان دار و با هماهنگی سایر نهادهاست. در واقع قرار نبود وزیر اقتصاد وظیفه جدیدی خارج از وظایف حوزه کاری رییس سازمان بورس را به او تحمیل کند؛ اتفاقا چنین اظهارنظری چه بسا ناشی از ناآگاهی گوینده این اظهارات باشد.

مصاحبه های جزایری معمولا از دو مولفه خالی نیست؛ یکی اینکه پر است از مفاهیم کلی و اولیه درباره اقتصاد کلان که همان گونه که گفته شد نه تسلط او بر شرایط فعلی اقتصاد کشور را نشان می دهد و نه راهکاری برای برون رفت از مشکلات تل انبار شده از دوره های گذشته به دست می دهد. دوم اینکه در این گفت و گو ها بارها و بارها نام مسئولان بلندپایه کشور برده می شود. از شخص رییس جمهور گرفته تا تمامی مسئولان اقتصادی. غالبا عملکرد آنها هم با کلی گویی زیر سوال برده می شود.

حال سوال اینجاست که هدف شهرام جزایری از این دست مصاحبه ها چیست؟ چرا او هم خود را مخالف احمدی نژاد نشان می دهد هم محترمانه به تخریب دولت روحانی می پردازد؟ آیا این رویه هدفی جز تلاش برای همسو نشان دادن خویش با خواست اکثریت جامعه با وانمود کردن خود به عنوان کارشناس اقتصادی است؟ آیا هدف از این گونه اظهارات بازگشت به فضای رسانه ای کشور و چه بسا استفاده از این "چهره" شدن دوباره نیست؟

اما در این میان چند ابهام وجود دارد که پاسخ آن شاید اقدامات جزایری را خنثی کند. اولا جزایری در مصاحبه خود مدعی شده از زندان به وزرا و نمایندگان مشاوره اقتصادی می داده است. و حتی گفته تا سال 96یعنی سال انتخابات (!) وارد فعالیت اقتصادی نخواهد شد. او گفته "در واقع فعاليت اقتصادي خود را در طول 13 سال زندان نيز قطع نکردم و تحت شرايطي بنگاههايي را هدايت مي کردم.حتي در آن سالها نمايندگان مجلس و وزرا با من در تماس بودند و نظر مشورتي به آنها مي دادم.اما در حال حاضر به صورت مشخص تا سال 96 وارد فعاليتهاي اجرايي نخواهم شد و فقط مشورت مي دهم."

جزایری از سال 81 تا 94 در زندان بوده؛ اگر فرض کنیم در سال های ابتدایی زندانش، او در مراحل بازجویی و تکمیل پرونده قرار داشته – همچنان که در سال 85 موفق به فرار شده و مجددا دستگیر می شود – واضح است که عمده دوره زندانش در هشت سالِ کاملِ فعالیت دولت احمدی نژاد بوده است؛ حال منظور او از مشاوره دادن به وزرا چیست؟ جزایری مدعی است به کدام وزرا مشورت می داده؟ به وزرای دولت احمدی نژاد؟ اگر چنین باشد، پس خود او در اوضاع اسفبار اقتصادی آن 8 سال دست کم به اندازه مشاوره هایش نقش داشته و اکنون نمی تواند خود را مخالف آن دولت جا بزند!

ابهام دوم در مورد هدف جزایری از این نوع اظهارات برای حمله به دولتی هاست. آیا هدف او بازگشت به اقتصاد با گرفتن امتیازاتی  مثلا از مسئولان دولتی  است؟ چرا گفته تا سال 96 یعنی سال برگزاری انتخابات برای فعالیت اقتصادی صبر می کند؟ مثلا برای اینکه القا کند منتظر است دولت یا مسئولان دولتی تغییر کنند؟! آیا واقعا جزایری تصور می کند جامعه ایران فردی را که 13 سال به دلایل اقتصادی در زندان بوده، یک بار هم فرار کرده و دوباره دستگیر شده، به عنوان یک مسئول اقتصادی، یک فعال اقتصادی قابل اعتماد، و یا حتی یک منتقد منصف و دلسوز خواهد پذیرفت؟ واقعیت آن است که شهرام جزایری به عنوان یک شهروند، از حقوق شهروندی برخوردار است اما در میان افکار عمومی جامعه، به دلیل فعالیت‌های غیرشفاف و مسئله‌دار مالی و اقتصادی که به خاطر آن 13 سال را در زندان گذرانده و به مملکت ضربه زده، در جایگاه تعیین تکلیف برای نظام و دولت و نیز تظاهر به دلسوزی برای مردم نیست.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین