صادق زیباکلام:
بنابراین انتظار از موافقان بیشتر آن بود که در دفاع از دولت و وزرا بالاخص وزرایی که بیشتر در مظان اتهام قرار گرفته بودند، بر روی برنامهها، سوابق اجرایی، مدیریتی و تخصصی آنان تاکید میکردند.
صادق زیباکلام در شرق نوشت:
در نخستین روز بررسی برنامههای وزرای پیشنهادی دولت یازدهم، اگرچه برخی از نمایندگان بالاخص مخالف، مطالبی را بیان داشتند که چندان با موضوعات اصلی سازگاری نداشت، اما و در مجموع قریب پنج الی شش ساعت سخنان له یا علیه کابینه پیشنهادی را میتوان با اندکی تسامح به دو بخش کلی تقسیم کرد.
1) ویژگی مخالفان یا مخالفتها: نمایندگان مخالف اغلب به جای تجزیه و تحلیل برنامه دولت، ویژگیهای وزرای پیشنهادی، نقاط ضعف آنها (با توجه به اینکه آنان در مخالفت با دولت پیشنهاد میکردند) و اینکه چرا با آنان -یا برخی از آنان- مخالفند، اساس سخنرانی خود را به وقایع سال 88، ابعاد آن، نقش برخی وزرای پیشنهادی در جریان آن واقعه، موضعگیری مسوولان نظام در قبال آن مقطع و سرانجام نقش قدرتهای خارجی در آن مقطع اختصاص دادند. به این فهرست البته برخی نکات دیگر را هم باید اضافه کرد.
از جمله اینکه چرا وقایع سال 88 را نباید دستکم گرفت؛ اینکه حتی اگر «فتنهگران» توبه هم میکردند یا اکنون توبه کنند، توبه ایشان مقبول نمیافتد چرا که آنان به ملت ایران توهین کرده بودند و مطالبی از این دست. انتظار این بود که مخالفان دستکم بعد از تشریح و تحلیل ابعاد مختلف آن واقعه - و تاکید بر اینکه باید هر دو سوی ماجرا در فضایی عادلانه مورد بحث قرار گیرد - مقداری هم به اصل موضوع که بررسی وزرای پیشنهادی، نقاط قوت و ضعف آنها، تجربیات اجرایی، تحصیلات، شم مدیریتی، تخصص و سایر ویژگیهای اینچنینی آنان میپرداختند اما این انتظار طبیعی و منطقی کمتر در سخن مخالفان دیده شد.
اعتراض دیگر مخالفان به مسنبودن اعضای کابینه پیشنهادی بازمیگشت اما همانطور که گفتیم همه حرف مخالفان یا همه اعتراض آنان به برخی از وزرای پیشنهادی، صرفا حول محور «فتنه» قرار گرفته بود. مخالفان در حقیقت به گونهای سخنرانی میکردند که گویی کل ماجرا نه چهار سال پیش بلکه همین دیروز اتفاق افتاده است. 2) موافقان: اگر جوهره و همه هنر مخالفان این بود که علیه مقطع سال 88 حرف بزنند و وارد تجزیه و تحلیل وزرا نشوند، موافقان هم رفتار خیلی متفاوتتری نداشتند. اساس دفاع آنها از وزرای پیشنهادی در چند محور خلاصه میشد.
نخست شرایط و اوضاع نابسامان کشور از نظر اقتصادی، بدهیهای دولت، معضلات اجتماعی و... که دولت آقای روحانی دارد آن را از دولت دهم تحویل میگیرد. این محور را شاید بتوان جدیترین دفاع موافقان از دولت و وزرای پیشنهادی دانست. موافقان بر روی تورم دو رقمی دولت دهم، نرخ بالای بیکاری، بدهی سنگین دولت، نزول جایگاه ایران در عرصه بینالمللی، بالارفتن شاخصهایی چون خط فقر، طلاق و اعتیاد در نتیجه سیاستهای احمدینژاد و اصولگرایان استناد میکردند. در اینکه روحانی وارث وضعیت نامطلوبی است کسی تردید ندارد.
حمایت چهرهها و شخصیتهایی جدی، سختگیر و در عین حال محافظهکار مانند احمد توکلی یا حبیبالله عسگراولادی از روحانی و وزرای پیشنهادی وی، دقیقا مبین وضعیت نامطلوبی است که کشور در آن قرار گرفته است. تکرار این مساله اما دردی را از مردم دوا نمیکند. آنان اگر تصور میکردند وضع مطلوب است و اصولگرایان ظرف این هشتسال درست عمل کردهاند، دلیلی نداشت که با بودن دو نامزد جدی اصولگرا، به آقای روحانی «غیر اصولگرا» رای میدادند.
بنابراین انتظار از موافقان بیشتر آن بود که در دفاع از دولت و وزرا بالاخص وزرایی که بیشتر در مظان اتهام قرار گرفته بودند، بر روی برنامهها، سوابق اجرایی، مدیریتی و تخصصی آنان تاکید میکردند. به بیان سادهتر مخاطبان و مردم علاقهمند هستند بدانند برنامه پیشنهادی وزرا برای برونرفت از معضلات و مشکلات مملکت کدام است. میلیونها شنونده و بیننده که مشتاقانه برنامه زنده دیروز مجلس را میدیدند با وجود ساعتها مطالب، بالاخره چندان متوجه نشدند که چه باید کرد و برنامههای قابلتوجهی که آقای روحانی و وزرایش برای برونرفت از وضع فعلی به کمیسیونهای مجلس ارایه کردهاند، چیست؟
میماند برخی توهینها به افرادی که حضور نداشتند. در یک جمله به نظر میرسد که اصولگرایان یا آنانی که اینقدر راحت توهین میکنند متوجه این نکته ساده و ابتدایی نشدند که چهار سال بیحرمتی به برخی چهرههای مقبول مردم، نهتنها باعث بیاعتباری آنان نزد مردم نشد بلکه همانطور که انتخابات 24 خرداد نشان داد، مردم به آنها اقبال بیشتری یافتهاند. شاید روزی اصولگرایان تندرو متوجه شوند که اینگونه توهینها و بیحرمتیها از قضای روزگار نتیجه عکس داده و باعث افزایش محبوبیت اصلاحطلبان شده است.
در نخستین روز بررسی برنامههای وزرای پیشنهادی دولت یازدهم، اگرچه برخی از نمایندگان بالاخص مخالف، مطالبی را بیان داشتند که چندان با موضوعات اصلی سازگاری نداشت، اما و در مجموع قریب پنج الی شش ساعت سخنان له یا علیه کابینه پیشنهادی را میتوان با اندکی تسامح به دو بخش کلی تقسیم کرد.
1) ویژگی مخالفان یا مخالفتها: نمایندگان مخالف اغلب به جای تجزیه و تحلیل برنامه دولت، ویژگیهای وزرای پیشنهادی، نقاط ضعف آنها (با توجه به اینکه آنان در مخالفت با دولت پیشنهاد میکردند) و اینکه چرا با آنان -یا برخی از آنان- مخالفند، اساس سخنرانی خود را به وقایع سال 88، ابعاد آن، نقش برخی وزرای پیشنهادی در جریان آن واقعه، موضعگیری مسوولان نظام در قبال آن مقطع و سرانجام نقش قدرتهای خارجی در آن مقطع اختصاص دادند. به این فهرست البته برخی نکات دیگر را هم باید اضافه کرد.
از جمله اینکه چرا وقایع سال 88 را نباید دستکم گرفت؛ اینکه حتی اگر «فتنهگران» توبه هم میکردند یا اکنون توبه کنند، توبه ایشان مقبول نمیافتد چرا که آنان به ملت ایران توهین کرده بودند و مطالبی از این دست. انتظار این بود که مخالفان دستکم بعد از تشریح و تحلیل ابعاد مختلف آن واقعه - و تاکید بر اینکه باید هر دو سوی ماجرا در فضایی عادلانه مورد بحث قرار گیرد - مقداری هم به اصل موضوع که بررسی وزرای پیشنهادی، نقاط قوت و ضعف آنها، تجربیات اجرایی، تحصیلات، شم مدیریتی، تخصص و سایر ویژگیهای اینچنینی آنان میپرداختند اما این انتظار طبیعی و منطقی کمتر در سخن مخالفان دیده شد.
اعتراض دیگر مخالفان به مسنبودن اعضای کابینه پیشنهادی بازمیگشت اما همانطور که گفتیم همه حرف مخالفان یا همه اعتراض آنان به برخی از وزرای پیشنهادی، صرفا حول محور «فتنه» قرار گرفته بود. مخالفان در حقیقت به گونهای سخنرانی میکردند که گویی کل ماجرا نه چهار سال پیش بلکه همین دیروز اتفاق افتاده است. 2) موافقان: اگر جوهره و همه هنر مخالفان این بود که علیه مقطع سال 88 حرف بزنند و وارد تجزیه و تحلیل وزرا نشوند، موافقان هم رفتار خیلی متفاوتتری نداشتند. اساس دفاع آنها از وزرای پیشنهادی در چند محور خلاصه میشد.
نخست شرایط و اوضاع نابسامان کشور از نظر اقتصادی، بدهیهای دولت، معضلات اجتماعی و... که دولت آقای روحانی دارد آن را از دولت دهم تحویل میگیرد. این محور را شاید بتوان جدیترین دفاع موافقان از دولت و وزرای پیشنهادی دانست. موافقان بر روی تورم دو رقمی دولت دهم، نرخ بالای بیکاری، بدهی سنگین دولت، نزول جایگاه ایران در عرصه بینالمللی، بالارفتن شاخصهایی چون خط فقر، طلاق و اعتیاد در نتیجه سیاستهای احمدینژاد و اصولگرایان استناد میکردند. در اینکه روحانی وارث وضعیت نامطلوبی است کسی تردید ندارد.
حمایت چهرهها و شخصیتهایی جدی، سختگیر و در عین حال محافظهکار مانند احمد توکلی یا حبیبالله عسگراولادی از روحانی و وزرای پیشنهادی وی، دقیقا مبین وضعیت نامطلوبی است که کشور در آن قرار گرفته است. تکرار این مساله اما دردی را از مردم دوا نمیکند. آنان اگر تصور میکردند وضع مطلوب است و اصولگرایان ظرف این هشتسال درست عمل کردهاند، دلیلی نداشت که با بودن دو نامزد جدی اصولگرا، به آقای روحانی «غیر اصولگرا» رای میدادند.
بنابراین انتظار از موافقان بیشتر آن بود که در دفاع از دولت و وزرا بالاخص وزرایی که بیشتر در مظان اتهام قرار گرفته بودند، بر روی برنامهها، سوابق اجرایی، مدیریتی و تخصصی آنان تاکید میکردند. به بیان سادهتر مخاطبان و مردم علاقهمند هستند بدانند برنامه پیشنهادی وزرا برای برونرفت از معضلات و مشکلات مملکت کدام است. میلیونها شنونده و بیننده که مشتاقانه برنامه زنده دیروز مجلس را میدیدند با وجود ساعتها مطالب، بالاخره چندان متوجه نشدند که چه باید کرد و برنامههای قابلتوجهی که آقای روحانی و وزرایش برای برونرفت از وضع فعلی به کمیسیونهای مجلس ارایه کردهاند، چیست؟
میماند برخی توهینها به افرادی که حضور نداشتند. در یک جمله به نظر میرسد که اصولگرایان یا آنانی که اینقدر راحت توهین میکنند متوجه این نکته ساده و ابتدایی نشدند که چهار سال بیحرمتی به برخی چهرههای مقبول مردم، نهتنها باعث بیاعتباری آنان نزد مردم نشد بلکه همانطور که انتخابات 24 خرداد نشان داد، مردم به آنها اقبال بیشتری یافتهاند. شاید روزی اصولگرایان تندرو متوجه شوند که اینگونه توهینها و بیحرمتیها از قضای روزگار نتیجه عکس داده و باعث افزایش محبوبیت اصلاحطلبان شده است.
ارسال نظر