|
|
امروز: دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۲۱:۰۰
کد خبر: ۱۰۳۴۵۷
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۴۲
من سی سال معاون وزیر آموزش و پرورش بودم. سه تا هم بچه‌ لیسانس دارم. یکی از آن‌ها را هم استخدام نکردند. استخدام نیست. خانم‌ها بروید و یک چیزی یاد بگیرید.
حجت الاسلام محسن قرائتی در برنامه ای با عنوان "تشبیه همسر به لباس در قرآن" سخنرانی کرد.

 وی در بخشی از  سخنانش اظهار کرد: حالا من که مسئول مملکتی نیستم. نه اختیار پول دارم، نه اختیار چیز دیگری. هیچ قدرتی هم ندارم. خدا هم کند که قدرت به دست من نیفتد. چون اگر من قدرت داشته باشم، دست به یک کارهایی می‌زنم. یک سال بودجه‌ ورزش را حذف می‌کنم، همه‌ جوان‌های عزب را زن می‌دهم. جوان نان ندارد، خانه ندارد، زن ندارد، بچه ندارد، کلی خرجش می‌کنیم برود آن طرف دنیا بازی کند و برگردد. دختر از اینجا می‌رود ایتالیا کشتی بگیرد و برگردد. همینجا در کوچه‌ خودت با دختربچه‌ها کشتی بگیر.
     
یک کسی گفت: برویم همدان هفت متر می‌پرم. همینجا بپر ببینیم. این پولی که می‌خواهی خرج این دختر کنی، برود آن طرف کره‌ی زمین کشتی بگیرد و برگردد. جهیزیه‌اش را درست کن. ما در مملکت‌مان مشکل جگر داریم. لیسانس اوه... فوق لیسانس اوه... حجت الاسلام اوه... هر چه بخواهی داریم. آن چیزی که الان در مملکت ما کم است، جگر است.
     
وزیر به من می‌گوید: در تلویزیون بگو، مصرف آب کم بشود، نگران آب و جیره‌بندی آب و قحطی آب هستیم. گفتم: خوب نمی‌شود عوض اینکه به مردم بگوییم آب کم مصرف کنید، چمن را حذف کنید. سبزی بکارید. سبزی هفته‌ای یک بار دوبار آب می‌خواهد. چمن هر روز آب می‌خواهد. می‌گوید: یعنی در ادارات سبزی بکاریم؟ می‌گوید: زشت است. نمی‌شود. چرا نمی‌شود؟ آمریکا این کار را کرد. یک سال در آمریکا آب کم آمد، بخشنامه آمد چمن حذف، سبزی بکارید. منتهی ما فکر می‌کنیم اگر چمن بکاریم، روشنفکر هستیم، سبزی بکاریم، دهاتی هستیم.
     
تازه زنده‌باد دهاتی‌ها! دهاتی‌ها به گردن ما حق دارند. دهاتی تولید کننده هستند، شهری‌ها مصرف‌کننده هستند. دهاتی بر شهر ارزش دارد. ببینید ما جگر اینکه چمن را تبدیل به سبزی کنیم نداریم. طرح‌هایی باید باشد. یک نامه خدمت مقام معظم رهبری نوشتیم که برای ازدواج یک وزارتخانه درست شود. وزارت ازدواج.
 
ازدواج مهم‌تر از ورزش است. ما وزارت ورزش داریم، وزارت ازدواج هم باید داشته باشیم. پنجاه شصت قفل به ازدواج خورده است که این قفل‌ها را غیر از عزم ملی نمی‌تواند باز کند. همه گیر کرده‌اند. کار فکری می‌خواهد، کار فرهنگی می‌خواهد. کار اعتقادی می‌خواهد، کار اقتصادی می‌خواهد. کار مسکن می‌خواهد. کار اشتغال می‌خواهد. اشکال دارد که بعضی از درس‌های آموزش وپرورش حذف بشود؟ به جایش یک شغل یاد بگیرند. دیپلم ما در این دوازده سال یک هنری یاد بگیرد؟ دانشگاه ما هم در این چهار سال یک هنری یاد بگیرد. منتظر استخدام نباشند، استخدام نیست، نیست، نیست. یک بار دیگر نیست، نیست، نیست، استخدام نیست.
     
من سی سال معاون وزیر آموزش و پرورش بودم. سه تا هم بچه‌ لیسانس دارم. یکی از آن‌ها را هم استخدام نکردند. استخدام نیست. خانم‌ها بروید و یک چیزی یاد بگیرید. هی لیسانس، لیسانس، لیسانس، حال ندارد کار کند، کار هم بلد نیست کند. ازدواجش عقب می‌افتد، سر سفره‌ پدرش می‌نشیند. افسرده می‌شود. گناه می‌کند، غصه می‌خورد.
     
همه‌ مشکلات برای این است که این جوهر نیست. کار نمی‌تواند بکند. دوازده سال جوان در اختیار آموزش و پرورش است. یک هنری یاد بگیرد. حالا هر هنری که دوست دارد. اگر هر دیپلم ما یک هنر داشت و هر لیسانس ما دو هنر داشت، انقدر کارها گیر نمی‌کرد. کارهایی که گیر کرده است، از بی‌عرضگی ماست.

منبع: میزان

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین