|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۸:۴۱
کد خبر: ۱۰۲۵۰۷
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۸
هيچ برنامه‌اي براي حل مشكلات و مسائل اجتماعي بدون مشاركت و تفاهم مردم و نخبگان منجر به نتيجه مطلوب نخواهد شد.
اعتماد نوشت:هنگامي كه آقاي وزير كشور گزارشي از مشكلات اجتماعي كشور را در مجلس ارايه كرد، اين پرسش طرح شد كه آيا براي تخفيف اين مسائل راه‌حلي هم در دسترس هست؟ آيا اميدي به كاهش آنها وجود دارد؟ آيا ماهيت مسائل اجتماعي مثل ساير مسائل است؟ براي نمونه براي حل مشكل آب يك روستا شايد بتوان از جاي ديگري آب آورد و آن را حل كرد. آيا براي مشكل اعتياد هم مي‌توان اقدامي مشابه اين انجام داد؟ اجازه دهيد همين ٥ مشكل و مساله مهم موجود در گزارش وزير كشور يعني حاشيه‌نشيني، بيكاري، طلاق، اعتياد و زندانيان را مرور كنيم. اين ٥ مورد به نحو پيچيده‌اي درهم‌تنيده هستند.

 بيكاري موجب فقر و زمينه‌ساز گرايش به ارتكاب جرم مي‌شود. از سوي ديگر مشكلات خانوادگي و طلاق را تشديد مي‌كند. گرايش به اعتياد را بيشتر مي‌كند. بيكاري در روستاها موجب مهاجرت و اسكان غيررسمي در مناطق حاشيه‌نشين شهري مي‌شود. اين مناطق خارج از نظارت‌هاي رسمي و غيررسمي است، لذا آسيب‌هاي گوناگون مثل جرم و اعتياد در آنها بيشتر است. نسبت زندانيان از ساكنان اين مناطق بيشتر از ساير مناطق است. زنداني شدن به نوبه خود تشديد بيكاري و اعتياد و طلاق و... را در پي دارد. مبارزه با اعتياد و قاچاق موادمخدر به نوبه خود سبب گران‌تر شدن مواد مي‌شود. معتاد براي به دست آوردن هزينه‌هاي آن بيش از هميشه مرتكب جرم مي‌شود. از خانواده طرد و در جامعه موجب انتقال بيماري‌هاي گوناگون مثل ايدز و هپاتيت مي‌شود. گراني مواد سنتي، سبب روي‌آوري او به سوي مواد صنعتي مي‌شود. ناخالصي‌هاي آن موجب تشديد بيماري‌ها و مرگ‌ومير مي‌شود و...

خلاصه اينكه كل ماجرا يك كلاف سردرگم است. مبارزه جزيي با هركدام از آنها امكان‌پذير است، ولي هنگامي كه اين آسيب‌ها و مسائل درهم‌تنيده شدند، ديگر نمي‌توان به راه‌حل‌هاي موضعي و موردي و جزيي اكتفا كرد. مثل مبارزه با معتادان منطقه هرندي مي‌شود. قبلا هم در خاك‌سفيد نارمك اين سياست انجام شد و پاسخي نداده بود. از سوي ديگر صورت مساله را نمي‌توان پاك كرد. جلوگيري از رشد طلاق، آن طور كه وزارت كشور گزارش داده، صرفا از طريق يك دستور اداري و توافق با دستگاه قضايي رخ داده كه صدور حكم طلاق را سخت‌تر كرده‌اند. اين مثل آن مي‌ماند كه نمره قبولي را از ١٠ به ٨ تقليل دهيم، بعد گزارش شود كه درصد قبولي‌ها بيشتر شده است. مسائل اجتماعي هنگامي كه رخ مي‌دهند، آثار و تبعاتي دارند كه حل آنها را سخت‌تر مي‌كند. ولي در هر حال راه‌حل وجود دارد، حتي اگر اين راه‌حل‌ها در كوتاه‌مدت كارآمد نباشند. در اين جا به چند اصل مقدماتي در انتخاب اين راه‌حل‌ها اشاره مي‌شود.

١- بيش از هر چيز اين را بپذيريم كه با زور نمي‌توان كاري را انجام داد. اگر هم بتوان، اثرات آن بسيار محدود و كوتاه‌مدت است و چون نمي‌توان زور را براي طولاني‌مدت اعمال كرد، به محض حذف عنصر زور، وضعيت مثل فنر به جاي سابق برمي‌گردد و حتي بدتر از گذشته خواهد شد. تجربه مكرر نشان داده است كه در حل مسائل اجتماعي، زور كارآمد نيست. پس بايد از تكرار اين اشتباه مهلك پرهيز كرد كه سبب مي‌شود وقت را از دست بدهيم.

٢- در بسياري از موارد مقاومت و ناديده گرفتن و به رسميت نشناختن يك پديده اثرات منفي دارند. بروز برخي پديده‌ها طبيعت جامعه است و نمي‌توان آنها را نفي كرد. فقط مي‌توان كمك كرد كه عوارض آن كمتر شود. نمونه آن طلاق است. ممكن نيست كه طلاق را به وضعيت گذشته برگرداند، رشد آن دلايل خاص اجتماعي دارد، ولي مي‌توان عوارض ناخوشايند و منفي آن را كاهش داد. البته مي‌توان جلوي رشد سرطاني آن را هم گرفت، ولي اين كارها را نمي‌توان با زور و اجبار و بخشنامه انجام داد. براي آن بايد مطالعه و در سطح ملي برنامه داشت و متناسب آن هزينه كرد.

٣- هيچ برنامه‌اي براي حل مشكلات و مسائل اجتماعي بدون مشاركت و تفاهم مردم و نخبگان منجر به نتيجه مطلوب نخواهد شد. مردم بايد در جريان مسائل اجتماعي و آمار و مطالعات آن باشند. مردم بايد مساله را مساله خود دانسته و براي راه‌حل آن نيز خودشان با همكاري و كمك دولت اقدام كنند. به همين دليل هم از انتشار و دسترسي آزاد به اطلاعات و پژوهش‌ها اكراه مي‌شود. اگر هم جايي براي مردم در نظر مي‌گيرند به تبعيت و در ذيل سياست‌هاي دولت است كه نتيجه‌بخش نيست.

٤- نكته مهم پذيرش دانش اجتماعي و منطق آن به عنوان پايه‌اي قابل قبول جهت يافتن راه‌حل است. متاسفانه افراد فاقد صلاحيت و بدون دانش اجتماعي در مواردي چنان يكه‌تازي مي‌كنند كه جايي براي حضور هيچ كارشناس اجتماعي باقي نمي‌ماند. كافي است كه فضاسازي‌هاي برخي از اين افراد را در برخي رسانه‌ها ملاحظه كنيم تا به اين حقيقت پي ببريم كه بدون پذيرش منطق و دانش اجتماعي، نمي‌توان هيچ گرهي را باز كرد، جز اينكه گره‌هاي موجود را كورتر خواهيم كرد.

٥- براي انتخاب و كاربرد راه‌حل‌هاي اجتماعي بايد شجاعت داشت. منظور از شجاعت، بي‌باكي در اجراي برنامه‌هاي پرسروصدا و كم‌اثر نيست. منظور از شجاعت عبور كردن از كليشه‌هاي رايج و رسمي در حل مسائل اجتماعي است. براي نمونه بايد نگاه خود را به انسان تغيير دهيم. مجرم و معتاد و... قربانيان وضعيتي هستند كه ما نيز در ايجاد آن شريك هستيم. آنان هم زندگي سالم و بدون مشكلي را مي‌خواهند ولي به دلايل گوناگون راه ديگري را رفته‌اند. اگر نگاه خودمان را به اين افراد تغيير دهيم و رعايت حقوق آنان را نيز چون رعايت حقوق سايرين بدانيم، كل ماجرا تغيير خواهد كرد.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین