کد خبر: ۱۰۱۴۸۴
تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۰
یکی از شاخص‌های برجسته و مهم حضرت امام(ره)، در دوران مبارزه با رژیم شاهنشاهی، انقلاب یا استقرار نظام جمهوری اسلامی، روشن بینی دینی و روشن‌فکری متعهدانه بود.
 روزنامه ایران در یادداشتی به قلم حجت‌الاسلام مجید انصاری عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز نوشت:


یکی از شاخص‌های برجسته و مهم حضرت امام(ره)، در دوران مبارزه با رژیم شاهنشاهی، انقلاب یا استقرار نظام جمهوری اسلامی، روشن بینی دینی و روشن‌فکری متعهدانه بود.

در دوره تحصیل و بعدها در زمان تدریس و مرجعیت امام(ره)، فضای خاصی بر سازمان روحانیت و حوزه علمیه حاکم بود، فضایی که کمتر نوآوری در عرصه دین و برداشت‌های اجتماعی و حکومتی از فقه را بر می‌تابید. در این فضا، اگر کسی حرف تازه‌ای را مطرح می‌کرد، مورد هجوم قرار می‌گرفت و منزوی می‌شد. یکی از دلایل مخالفت‌ها با نوآوری، ناشی از سوءظن برخی علما نسبت به مسائل جدید و نیز نتایج رفتارهای بعضی منورالفکرها بود. درعین حال، بخش عمده‌ای از این تقابل نتیجه نگاه‌های سطحی عده‌ای به دین و نگرش قشری به فقه بود. در مجموع، اساساً این باور ترویج می‌شد که در زمان غیبت، برای دین و علما در حوزه مدیریت اجتماعی و سیاسی مسئولیتی وجود ندارد. اما برخلاف این نگرش غالب، امام توجه ویژه‌ای به نیازهای اجتماعی و سیاسی جامعه داشتند و با تکیه بر فقه و مبانی دین، به این نیازها پاسخ می‌دادند.

به عبارت دیگر، امام، دین را عاملی برای اداره جامعه می‌دانستند. ایشان معتقد بودند که دین و فقه هیچ گاه متوقف نمی‌شوند و باید با تکیه بر عقل و خرد و مبانی اصلی شرع، احکام جدیدی برای پاسخگویی به نیازهای روز جامعه ارائه داد. مرحوم امام همچنین مخالف این دیدگاه بودند که با گسترش فساد، زمینه برای ظهور امام عصر(عج) آماده می‌شود، ایشان با هرگونه ظلم و فساد که در رژیم گذشته وجود داشت، به مقابله برخاستند. با توجه به نگرش‌های امام، حملات متحجران به ایشان از زمان تدریس فلسفه در حوزه آغاز شد و تا مبارزات سیاسی و بعد مخالفت با برنامه‌های اصلاحی ایشان در دوران بعد از انقلاب ادامه یافت. بویژه وقتی امام به دلیل مبارزه با رژیم سابق، متحمل زندان و تبعید شدند، متحجران فشار و اتهامات زیادی بر امام وارد کردند. در مبارزه با رژیم شاه هرچند وظیفه‌ای سنگین بود، اما تکلیف روشن بود، زیرا در مقابل امام رژیمی فاسد و وابسته به امریکا قرار داشت که فسادش نیازی به اثبات نداشت. اما جریان تحجر، به نام دین، این شبهه را در ذهن مردم ایجاد می‌کرد که کار حاج آقا روح‌الله خمینی، خلاف دین و اسلام است.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز متحجران بیکار ننشستند و با هر عمل اصلاحی امام به مخالفت برمی خاستند. به عنوان مثال آنان مصادره اموال آن دسته از وابستگان به رژیم گذشته را که از راه فساد به دست آمده بود غصب می‌شمردند یا در حوزه موسیقی نیز هر نوع صدای آهنگینی را حرام می‌دانستند. اگر قرار بود جامعه با اندیشه متحجران اداره شود، همه از دین فراری می‌شدند.
آثار و نتایج جهانی اندیشه‌های تحجرگرایانه ای از جنس این تفکر را در شکل‌گیری گروه تروریستی داعش می‌بینیم. زیرا داعشی‌ها با همین برداشت‌های سطحی از ظواهر احکام قرآن، جمع زیادی از جوانان را شست و شوی مغزی داده و تمام فرق اسلامی غیر از داعش را که ریشه در وهابیت دارد  کافر می‌دانند.
جوانان بدانند که اگر امام در سال 40 یعنی 50 سال پیش روی خطر تحجر تمرکز کرده و هشدار می‌دادند، به خاطر قدرت این جریان نبود که در آن زمان نیز قدرت ظاهری نداشتند، بلکه امام نگران نتیجه این اندیشه بودند، نتیجه‌ای که امروز می‌توان داعش را میوه بذر تحجر نامید.

در این میان، باید توجه داشت که انقلاب‌ها همواره با آسیب‌های بسیاری رو به رو هستند. یکی از این آسیب‌ها مانند آنچه در صدراسلام اتفاق افتاد، مدعی شدن مخالفان دیروز انقلاب است. همانند صدر اسلام که مخالفان پیامبر پس از سال‌ها توانستند در رأس قدرت قرار بگیرند، در انقلاب اسلامی نیز جریان تحجر به سرعت رنگ عوض کردند. این جریان که زمانی اصل مبارزه با رژیم شاهنشاهی را جایز نمی‌دانست و مدعی بود که امام با مبارزه خود، خون مردم را هدر می‌دهد، یا بعد از پیروزی انقلاب اداره کشور را محال می‌دانستند، اکنون مدعی انقلاب شده و خود را مفسر امام و میراث دار شهدا می‌دانند.

خوشبختانه با وجود تلاش‌های جریان تحجر، خط امام که همان خط فکری ولایت فقیه است، جریان غالب کشور است، ضمن اینکه شاخص‌های خط امام حاضر است و رهبری انقلاب نیز در صحنه هستند که خود نگاهبان این شاخص‌ها هستند. باوجود این، می‌توان با روشنگری، حضور در صحنه و خالی نکردن عرصه‌ها، جلوی سوء‌استفاده‌های احتمالی جریان تحجر را گرفت.
 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین