افسون زن معمولی در مقابل پوپولیستی مثل ترامپ
نتایج انتخابات در 5 ایالت باقی مانده هم میتواند در سرنوشت همسر رئیسجمهوری سابق موثر باشد. شکست در اکثریت این ایالتها، بدترین اتفاقی است که میتواند برای او بیفتد.
افت محبوبیت هیلاری کلینتون در نظرسنجیها، آن چنان زیاد شده است که برخی سیاستمداران حزب دموکرات به این صراف افتادهاند که شخص دیگری را به عنوان نامزد نهایی این حزب برای رقابت با دونالد ترامپ، نامزد احتمالی حزب جمهوریخواه معرفی کنند. مجله نیوزویک، در گزارشی این موضوع را بررسی کرده است.در روز هفتم ماه می 2012 (18 اردیبهشت 91) یعنی یک روز پس از پیروزی فرانسوا اولاند، نامزد حزب سوسیالیست در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، روزنامه لوموند، روزنامه چپگرای پاریس که بیش از هر رسانه دیگری با خلق و خوی سیاستمداران چپگرای فرانسه آشنایی دارد، تیتر زد: «پیروزی مرد معمولی.»
بیجهت نیست که لوموند به چنین شهرتی رسیده است. این تیتر کوتاه، دقیقترین و عمیقترین توصیفی بود که میشد از اولاند ارائه کرد. اوضاع و احوال فاجعهباری که نیکلا سارکوزی و حزب گلیست او برای فرانسه به میراث میگذاشتند، همه را مجاب کرده بود که پیشبینی کنند اولاند پیروز رقابت نهایی خواهد بود. با وجود این که این پیش بینیها درست از آب درآمدند اما فاصله اولاند با سارکوزی در هر دو دور انتخابات تنها 2 درصد بود.
مارین لوپن، نامزد حزب جبهه ملی هم آن روزها ضعیفتر از آن بود که اصلا رقیبی به حساب آید. تا همین اواخر، یعنی بمبگذاری های تروریستی در پاریس، هر کسی میتوانست بر هر نامزدی از جبهه ملی غلبه کند. بنابراین، تنها پیروزی واقعی اولاند که به ریاست جمهوری او منجر شد، در کنار زدن رقبای همحزبیش خلاصه میشود. همه الان می دانیم که اوضاع فرانسه پس از اولاند چنان ناامیدکننده شده است که به فاصله اندکی، حزب گلیست در هر دو انتخابات شوراها و پارلمان توانست به پیروزی برسد.
اما اگر میشد آینده را به تصویر کشید، شاید لوموند، آن تیتر را خرج اولاند نمیکرد و برای هیلاری کلینتون کنار میگذاشت. کلینتون تقریبا دو مقطع مهم سیاسی در زندگیش دارد: نخست سناتوری از ایالت نیویورک و بعد از آن تصدی وزارت امور خارجه. تقریبا هیچ عملکرد قابل توجهی در کارنامه او دراین دو دوره دیده نمیشود. در عوض، کلینتون در همین دورهها، عملکردهای فاجعه باری داشته که هر از چندگاهی مجبور میشود از آنها عذرخواهی کند.
مشهورترین اشتباه سیاسی او در دوران سناتوریش به رأی مثبت به طرح حمله ارتش آمریکا در دوران بوش به عراق برمیگردد که همین چند هفته پیش در مناظره با برنی ساندرز، رقیبش در انتخابات درون حزبی، بابت آن عذرخواهی کرد. در دوران تصدی وزارت امور خارجه نیز، ماجرای بنغازی و کشته شدن سفیر آمریکا در لیبی، سرآمد اشتباههای اوست.
ماجرای نامزدی وی از حزب دموکرات برای انتخابات 2016 تقریبا همین است. او پا در انتخاباتی گذاشت که عملا هیچ کدام از چهرههای شناخته شده حزب دموکرات، حاضر نشدند به آن ورود کنند. مارتین اومالی که خیلی زود از صحنه بیرون رفت و برنی ساندرز حداقل در ابتدا چندان ناشناخته بود که خیلی از آمریکاییهای دموکرات، نام او را برای نخستین بار در جریان انتخابات ریاست جمهوری شنیدند. اما هرچه چرخ انتخابات جلوتر رفت، ضعفهای کلینتون بیشتر آشکار شد. او تاکنون نتایج انتخابات درون حزبی در 17 ایالت را به ساندرزی که تازه چند ماهی است، نامش بر سر زبانها افتاده است، باخته است. اگر سیستم انتخاباتی دموکراتها به شکلی که الان وجود دارد، نبود، کلینتون شاید همچون سال 2008 تصمیم میگرفت که مجددا درباره ادامه رقابت بازاندیشی کند. تاکنون، این سوپر دلگیتها هستند که با 85 درصد آرایشان به وی، او را در برابر ساندرز، نامزد سالخوردهای که روی جایگاه سخنرانی یک جوان 20-30 ساله نشان میدهد، زنده نگه داشته است.
انتخابات درون حزبی دموکراتها، در 5 ایالت دیگر باقی مانده است و کلینتون با همین روند، به عنوان نامزد نهایی دموکراتها برگزیده میشود. اما آیا این «زن معمولی» میتواند از پس ترامپ برآید؟ نتایج نظرسنجیهای ماههای گذشته نشان میداد که نامزد دموکراتها – کلینتون یا ساندرز- بر نامزد جمهوریخواهان- ترامپ- پیروز خواهد شد. اما دو هفتهای می شود که این وضعیت معکوس شده است. ساندرز، در نظرسنجیها همچنان بالاتر از ترامپ است اما کلینتون هفته گذشته با ترامپ مساوی کرد و حالا 2 درصد از او عقب افتاده است. تحلیلگران ایپسوس، پیشبینی کردهاند که تا ماه جولای (تیرماه) که نامزد نهایی هر دو حزب معرفی می شود، این فاصله حتی ممکن است به 5 تا 7 درصد برسد.
شانس با کلینتون یار بوده که سقوط آزادش دقیقا از زمانی آغاز شد که فرصت ساندرز برای شکست دادن او تمام شده بود. اما شاید این شانس هرگز برای او به ویژه در رقابت با ترامپ تکرار نشود. در تاریخ حزب دموکرات، سابقه نداشته که فردی به عنوان نامزد نهایی این حزب معرفی شود که نتایج انتخابات در 17 ایالت را (تازه هنوز سرنوشت 5 ایالت دیگر نامشخص است) به رقیبش واگذار کند. اتفاقا، همین مسأله سبب شده تا در هفته های اخیر انتقادهای زیادی به نظام انتخاباتی دموکراتها وارد شود. چرا که این نظام انتخاباتی عملا دارد کسی را به مرحله نهایی میفرستند که برتری چندانی بر رقیبش ندارد.
وبسایت فاکس نیوز، همین هفته در گزارشی نوشت که اگر پیشبینیهای تحلیلگران ایپسوس درست از آب درآید و تا کنگره نهایی حزب دموکرات در ماه جولای(تیرماه)، فاصله کلینتون و ترامپ در نظرسنجیها به 5 تا 7 درصد برسد، فشارها بر «کمیته رهبری حزب دموکرات» بالا خواهد رفت تا هنوز فرصت دارند، فکر چاره باشند. میشود پیشبینی کرد، که بعد از موج انتقادی مربوط به نظام انتخاباتی دموکراتها که جایگاه غیرقابل دفاعی به سوپر دلگیتها داده است، این موج دوم انتقاد شاید بتواند هیلاری را از صحنه حذف کند.
سال گذشته، به هنگام آغاز اولین مراحل انتخابات درون حزبی، دموکراتها امیدوار بودند تا جو بایدن معاون کنونی رئیس جمهوری باراک اوباما وارد کارزار شود. اما او خیلی زود این شایعه ها را رد کرد. حالا با کاهش محبوبیت کلینتون، دوباره نگاه ها به سوی او بازگشته است. جان سختی ساندرز با وجود این که میداند عملا هیچ شانسی برای پیروزی نهایی ندارد، پرده دیگری از احتمال حذف کلینتون برمیدارد. او امیدوار است تا با استفاده از سقوط آزاد کلینتون و کسب پیروزی بزرگ در 5 ایالت باقی مانده و کاهش فاصلهاش با وی و تأکید بر برتریی که در نظرسنجیها بر ترامپ دارد، فشار بر کنگره نهایی حزب دموکرات را افزایش دهد تا او را نیز به عنوان یکی از نامزدهای جانشین کلینتون لحاظ کنند.
اما یک مانع بزرگ بر سر راه تعویض کلینتون، شخص باراک اوباماست. او تا به حال چندین بار به طور ضمنی از کلینتون حمایت کرده است. با هوشیاریی که از اوباما میشناسیم، تعجببرانگیز است که چرا او چنین موضعی دارد. البته شاید این موضع به این حقیقت برگردد که رقیب کلینتون، یعنی برنی ساندرز، آن چنان رادیکال است که حتی اوباما نیز از او هراس دارد. اما احتمالا جدی شدن گزینه بایدن، شخصی که در تمامی 8 سال اخیر، جدیترین حامی اوباما بوده است، ورق را برگرداند.
نتایج انتخابات در 5 ایالت باقی مانده هم میتواند در سرنوشت همسر رئیسجمهوری سابق موثر باشد. شکست در اکثریت این ایالتها، بدترین اتفاقی است که میتواند برای او بیفتد. کلینتون نشان داده است که واقعا هیچ تردستی یا نقطه ویژهای برای این که نظرها را به خود جلب کند، ندارد. الان دیگر رهبران حزب دموکرات به این استنباط رسیدهاند که برای پیروزی بر شخص پوپولیستی مثل ترامپ باید از اشخاص «معمولی» گذر کنند. البته امیدواریم که به چنین استنباطی رسیده باشند. اما به عمل درآوردن چنین استباطی به ابزارهایی نیاز دارد. آیا ساندرز می تواند چنان بدرخشد و آیا رهبران حزب دموکرات حاضرند از رویکرد سابق خود بگذرند و به سوی ساندرز چرخش کنند؟ البته این بسیار گزینه ای بعید است. اما درباره بایدن چه؟ شاید جو بایدن، آخرین برگه فعالیت سیاسی زن معمولی را امضا کند.
ارسال نظر