هنوز استفاده از مدار حق انتخاب پابرجاست
شيوه كار دموكراسي بر ريشه حق انتخاب مردم از يكسو و زمانپذيرسازي قدرت مديريت يا حاكميت در دوره معين است. دولتها نماد قدرت حاكميتاند اما از طريق دموكراسي و در مدار حق انتخاب مردم ناچار به پذيرش پايان دوره خود و آغاز دوره جديدند.

روزنامه اطلاعات در یادداشتی به قلم ابوالقاسم قاسم زاده نوشت:جمعه آينده روز انتخابات و روز مردم است با در اختيار داشتن «حق انتخاب» كه قانون اساسي به مردم داده است تا براي آيندهسازي بهتر كشور همچنين مهار قدرت از گرايش به فساد و تماميتخواهي، از آن بهرهگيري كنند. با هر نگاهي به دموكراسي و تاريخ طولاني فلسفه سياسي آن در مييابيد كه ريشه و اساس آن بر حق انتخاب از جانب مردم استوار است. اگر مردم قدرت حق انتخاب خود را ناديده بگيرند و يا از اين «حق» در زير چتر تبليغات گوناگون به درستي استفاده نكنند، چرخه معيوب نظام مديريتي نه تنها تكرار كه شديدتر ميگردد. در نظرپردازيهاي سياسي درباره دموكراسي شاهد ادبيات فربهاي هستيم كه از شرح تاريخي آن در جوامع گوناگون و در مسير تحولات اقتصادي، سياسي و فرهنگي كشورها تا نقد انديشهاي و فلسفهاي و تا منافع و كاستيهاي آن را در بر ميگيرد. فصل مشترك در تمامي نوشتهها و ادبيات درباره دموكراسي مواردي است كه از مهمترين آن، رابطه وثيق آزادي و دموكراسي است، بسياري ازصاحبان انديشه سياسي بر اين باورند كه دموكراسي تنها در بستر آزاديهاي فردي و اجتماعي سر بر ميآورد و رشد ميكند. دموكراسي هرگز با ديكتاتوري همخواني ندارد، حتي اگر از مسير ديكتاتوري پارهاي از مشكلات عادي زندگي مردم برطرف گردد. اين نويسندگان معتقدند دموكراسي نياز به نظرپردازي و انتخاب سپهر سياسي دارد و نظرپردازي سياسي نيز تنها در ساحت آزادي نقد ميشود و رشد ميكند. فاصله و مرز ديكتاتوري با دموكراسي، عوامفريبي و سلطه بلامنازع قدرت با آزادگي و چرخش قدرت براساس حق انتخاب مردم است.
فصل اشتراك نظري ديگر، نقد رابطه «قدرت» و «دموكراسي» است. همه صاحبان انديشه سياسي بر اين باورند كه:
اولاً، قدرت نه تنها پديده شومي نيست بلكه نياز اصلي و عمده در اعمال قانون و استقرار نظم در جامعه است، اما قدرت در بطن خود داراي فساد است و اگر مهار نگردد لاجرم مبدل به فساد فراگير ميگردد. چرخش قدرت از طريق دموكراسي و حق انتخاب مردم، مانع بزرگ رشد فساد است.
ثانياً، شيوه كار دموكراسي بر ريشه حق انتخاب مردم از يكسو و زمانپذيرسازي قدرت مديريت يا حاكميت در دوره معين است. دولتها نماد قدرت حاكميتاند اما از طريق دموكراسي و در مدار حق انتخاب مردم ناچار به پذيرش پايان دوره خود و آغاز دوره جديدند. احزاب با گرايشهاي گوناگون در اين دايره ميچرخند و نشو و نما پيدا ميكنند و اوج و افول دارند.
دموكراسي پديده تخيلي نيست و امري واقع است. دموكراسي در بستر تحولات در جوامع رشد ميكند و همچنان سمت و سوي كمال دارد. به قول انديشمندي، «هيچ دموكراسي كاملي وجود ندارد، همه دموكراسيها در حال تكامل هستند. جامعة آمريكا پس از 240 سال تمرين دموكراسي تازه اولين رئيس جمهور رنگينپوست را پذيرفته است و هنوز هيچ زني به رياست جمهوري آمريكا نرسيده است. آنان نيز در حال تمرين و تكامل دموكراسي هستند.»
حال پس از اين دو شاهدي كه از نظرپردازيهاي گوناگون درباره دموكراسي به اختصار آوردم، سري به قانون اساسي جمهوري اسلامي بزنيم. از مهمترين جايگاه قدرت، مجلس است كه به قول بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران در رأس امور است. مجلس، خانه ملت و اصليترين مركز قانونگذاري براي اداره كشور است كه بايد براساس آراء مردم و در مدار حق انتخاب آنها در فاصله هر چهار سال يكبار شكل بگيرد. در قانون اساسي ما، همچون ديگر كشورها كه بر مدار دموكراسي قرار دارند سه قوه مقننه، مجريه و قضائيه تعريف شده و مانند ديگر كشورها تفكيك قوا را اصل دانسته است. اما مجموعه حاكميت را بر مدار حق انتخاب مردم تائيد كرده و ميشناسد، آن هم از طريق انتخابات و آراء مردم در فواصل زماني مورد نظر و قانوني كه در قانون اساسي تبيين شده است. جمهوري اسلامي ايران از اين جهت مردمي است كه همواره بر اصل استوار «حق انتخاب» از سوي مردم ايران قرار دارد. روح قانون اساسي بر مدار حق انتخاب مردم تثبيت شده است.
جمعة پيشرو روز انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شوراي اسلامي است. اين روز را بايد روز آزمايشي ديگر براي استمرار دموكراسي در كشور دانست. مردم رنج بسيار دارند اما در شمارش رنجهاي آنها و صدر آن، موضوع فساد، شاخص موضوعيت براي كشور است. مبارزه با فساد قدرت را با شيوههاي گوناگون ميتوان نقد و تفسير كرد. اما اگر مردم از حق انتخاب خود آگاهانه بهرهگيري كنند و براي اين آگاهي، اول شناخت از حقوق فردي و اجتماعي خود در قانون اساسي كشور را به دست آورند و شايد مهمتر از آن، به تجربه گذشته، بهخصوص ادوار گوناگون مجلس و عليالخصوص مجلس نهم كه در دوران هشت ساله دولت احمدينژاد شكل گرفت، نگاه كنند، بدون ترديد در روز جمعه، روز انتخابات و روز ظهور و بروز «حق انتخاب» خود را از دست نخواهند داد. در اين صورت با چرخش قدرت و مسئوليت، گامي مهم در راه مبارزه با فساد كه از متصلب شدن قدرت سر بر ميآورد، بر ميدارند. مدار حق انتخاب، مدار بازسازي دموكراسي در ساختار قدرت است.
از نگاه مردم، جمعه (روز انتخابات) روز تسويه حساب كينهها يا تخاصم كور سياسي نيست. اگر چه فضاي انتخاباتي چندان مطلوب عموم جامعه نباشد اما هنوز استفاده از مدار حق انتخاب پابرجاست. اگر شعار ميدهيم كه «ما ميتوانيم»، از مدار حق انتخاب بدون ترديد خواهيم توانست.ش
ارسال نظر