در انتخابات به چه اشخاصي بايد رأي داد؟
اکنون که با انتخابات مجلس شوراي اسلامي چند روزي فاصله داريم، شايسته و بهجا و بهموقع خواهد بود تا اظهارنظرهاي اين دو بزرگمرد، که گرچه در نخستين روزنامهها و قديمترين مجلات پيش از انقلاب اسلامي چاپ و منتشر شده ولي همچنان آموزنده است، دوباره مطرح شود.

پرسش مزبور، از دانشمندي مشهور و پرکار ـ شادروان عباس اقبال آشتياني ـ است که به همراه رهنمودهاي وي در روزنامه اطلاعات (به نقل از مجلة خواندنيها، سال چهارم، شنبه 19 آذر 1322 شمارة 16) چاپ و منتشر شده است.
يکصد و هشت سال پيش از اين نيز شيخ احمد تربتي ملقَّب به «سلطان العلماي خراساني»،2 از چهرههاي علمي و مبارزاتيِ تربت حيدريه در خراسان مركزي از نخستين روزنامهنگاران ايراني و اولين شهداي راه آزادي و مشروطه، مؤسس روزنامة روحالقدس (که به خاطر مقالات بسيار تند و گزندهاش عليه بيدادگريهاي محمدعليشاه قاجار، در سن 33 سالگي، پس از شکنجههاي دهشتناک، به شهادت رسيد)،3 مطالب مفيد و توصيههاي جالبي در باب اتحاد و اتفاق ملت، و ترويج آدميت، به منظور پيشرفت و آبادي مملکت و نجات خلق ايران از مذلَّت دارد. وي پيشنهادهايي به نمايندگان مجلس و علماي کشور ارائه داده که در برخي از شمارههاي روزنامة روحالقدس چاپ و منتشر شده است.
اکنون که با انتخابات مجلس شوراي اسلامي چند روزي فاصله داريم، شايسته و بهجا و بهموقع خواهد بود تا اظهارنظرهاي اين دو بزرگمرد، که گرچه در نخستين روزنامهها و قديمترين مجلات پيش از انقلاب اسلامي چاپ و منتشر شده ولي همچنان آموزنده است، دوباره مطرح شود. چرا که با وجود گذشت زمان و قدمت نگارش، هنوز هم تازگي دارد و ميتواند اولاً در جهت تحکيم اتحاد و اتفاق ملّت مؤثر باشد، ثانياً معيارهايي براي انتخاب به دست دهد، و راهنماي خوبي براي عموم رأيدهندگان باشد، اعم از آنهايي که به نظام جمهوري اسلامي معتقدند، يا کساني، با هر دين و مذهبي، که از خصلتهاي انساني و آدميت برخوردارند و به اين مرز و بوم و مردمان وطن مألوف خود علاقه و دلبستگي دارند.
سخن را با گزيدهاي از نوشتة شيخ احمد تربتي، مؤسس روزنامة روحالقدس (که مرحوم علياکبرخان دهخدا، از طرفداران آن بوده است)،4 آغاز ميکنيم، که در شمارة 14 روزنامة روحالقدس، در روز پنجشنبه 27 ذيقعدة 1325 (برابر 11 دي 1286 / اول ژانوية 1908) چاپ و منتشر شده است:
«... تغيير احکام الله ناشي نميشود مگر از استبداد، که عبارت از شهوتراني نفساني و تضييع همنوع خود است... ما ميگوييم، خلق ايران غرق در يک درياي مذلت هستند، و راه استخلاص منحصر به اين تدبير است که: علماي اُمَّت و وکلاي ملت در مجلس شوراي ملي جمع شوند و امور ملَّت را موافق اصول شريعت اسلام نظم بدهند، نه آنکه چهار نفر جاهل بيفهم در دربار نشسته به اغراض شخصي و منافع خود، مثل سابق، امور يک ملت را خراب نمايند. مقدستر و واجبتر از اين مقصود چه آرزويي خواهد بود ]؟[؛ ميگوييم چنان مقصود مبارک به عمل نخواهد آمد، مگر به اتفاق مردمان معقول... هر کس بخواهد داخل اتفاق «آدميت» بشود بايد اول خودش شخصاً «آدم» باشد؛ و در عالم اتفاق، اثبات آدميت مبتني بر قبول و اجراي اين هفت فريضه است:
اولاً، آدم بايد از هر قسم بدي اجتناب کند...
ثانياً، آدم بايد نيک نفس و خيرانديش باشد...
ثالثاً، آدم بايد منکر ظلم باشد، چرا که ظلم مخرب دنياست...
رابعاً، آدم بايد تابع قانون باشد...
خامساً، آدم به حکم عقل و طبيعت بايد با آدميان متفق باشد...
سادساً، آدم بايد طالب علم باشد...
سابعاً، آدم بايد سعي نمايد که ديگران را هم به شرافت آدميت برساند...
ما به اقتضاي اين اصول شريک هر مظلوم، حامي هر حق، و دشمن هر باطل، هستيم، و در هر موقع به هزار شوق و بيمنت به قدري که بتوانيم در اعانت اخوان آدميت بذل جان و مالي مينماييم؛ ما به حکم عقل، و به تعليم عامة مرشدين دنيا، احياي ملت و خير دنيا و آخرت را در ترويج آدميت ميدانيم، و در اين مجاهدت مقدس هيچ اسلحه نميشناسيم مگر «کلام حق». از قديم زمان، عمدة جهت خرابي ممالک قديمه، خصوصاً دولت ايران، اضمحلال حقگويان و پرورانيدن حقپوشان بوده است. هميشه شخص سلطان، مالالمصالحة ميل نفساني و شهوتراني خائنان دولت شده است. اشخاصي که پادشاه را آلتجلب منافع شخصي خود قرار دادهاند نتوان دوست ناميد...».
گفتار ديگر از آن عباس اقبال آشتياني (وفات 1334 شمسي) است که با وجود گذشت 72 سال از انتشار آن، ميتواند راهنماي خوبي در گزينش نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و نيز انتخاب اعضاي شوراهاي شهر، و گزينش اعضاي هيأت مديرة شرکتها و امثال آن، باشد. همانسان که اشاره شد مرحوم عباس اقبال، در ذيل عنوان «در انتخابات به چه اشخاصي بايد رأي داد»، طي مطالبي، در شش بند، مشخصاتي از شخصيتهاي منتخب را به اين شرح آورده است:
«1ـ بايد از رأي دادن به کسي که به شهادت زندگاني گذشتة خود درست در جهت مخالف فضل و تقوي و ايمان ميرفته و امروز براي فريفتن مردم کلية فضايل و معنويات را به عين لفظ و کلية مترادفات آن به خود ميبندد و از خدا و وجدان و خلق شرم ندارد اجتناب نمود.
2ـ بايد فريب کساني را که خود هيچگونه فضيلت و علم و هنري براي وکالت ندارند ولي صرفاً از نام نيک مردگان و حَسب و نَسب اجدادي و فقط از فتواي علماي اعلام و انتساب به معصومين استمداد ميجويند نخورد، چه اين جمله همهدام تزوير است و کسي که فرزند خصال خويشتن باشد به چسبيدن به اين گونه اسناد و اعوان]: ياران[ چندان حاجتي ندارد.
3ـ هر کس را ديدهايد يا شنيدهايد که رشوه خورده يا رشوه گرفته، و گِرد نادرستي و مداخل گشته، دزد و نادرستبدانيد، و دشمن او باشيد چه بزرگترين مصيبتي که بر ما و کشور ما وارد آمدهاست از دزدي و نادرستي بوده است.
4ـ از افتادن در دام تبليغات کساني که ايشان را نيازمودهايد احتراز نماييد، و نينديشيده عقب هر دکتر تازهکار و هر روشنفکر قلابي نرويد. او را بيازماييد و اگر رفتار و افکارش را پسنديديد به او رأي بدهيد. از قديم گفتهاند که: «به ناآزموده مده دل نخست / که لنگ، ايستاده، نمايد درست».
5ـ برخلاف، سر و جان را فداي کسانيکنيد که در مدت عمر، در زندگاني سياسي و اجتماعي، خود به لوثِ دزدي و وطنفروشي و ظلم و تعدي آلوده نگرديده و تا حدي که مقتضيات اجازه ميداده است به کشور خود و مردم آن خدمت کرده و راه و چاه را به ايشان نمودهاند.
6ـ هر کس را که ديديد در راه مصالح مردم به خير و صلاح قدم برميدارد و دزد و ناپاک نيست، ولو آنکه از تحصيل علم بهرة فراواني برنگرفته باشد، چون عملاً ديدهايد که به مردم خدمت کرده و دزد و نادرست نبوده است مورد اطمينان خود قرار دهيد».
* مطالب مزبور، برگرفته از متن سخنراني صاحب اين قلم است در جامعة تربتيهاي مقيم تهران
(در شبانگاه روز هشتم بهمن ماه 1394).
پينوشتها:
1. عباس اقبال آشتياني، مجموعة مقالات عباس اقبال آشتياني، به کوشش دکتر سيدمحمد دبيرسياقي، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، 1382، ج 2، ص هفت، 212 تا 213.
2. شيخ احمد تربتي، فرزند حاج شيخمحمدحسين تربتي (از علماي بزرگ خراسان، داراي درجة اجتهاد از آخوند ملا کاظم خراساني و ديگر علماي وقت) متولد 1292 قمري / 1254 شمسي در تربت حيدريه (شرح احوال اين عالم و روزنامهنگار ايراني در روزنامة کيهان، شمارة 8719، شنبه 14 مرداد 1351، صفحة 13، به قلم شادروان محمدباقر فياض تربتي پسرعموي شيخ احمد، (سلطان العلماي خراساني) چاپ و منتشر شده است. همچنين صاحب اين قلم، از بانيان جامعة تربتيهاي مقيم تهران، و سپس انتشار ماهنامة آن با عنوان روحالقدس، در نخستين شمارة آن، با تاريخ 8/10/1371، تحت عنوان «آشنايي با مفاخر» به معرفي شيخ احمد تربتي پرداخته، که در کنار آن تصويري از اين عالم مبارز و نيز صفحهاي از روزنامة روحالقدس به چاپ رسيده است.
3. شيخ احمد تربتي، مقارن با به توپ بستن مجلس شوراي ملي توسط لياخوف روس، به دستور محمدعليشاه، در روز 23 جماديالاول 1326 (برابر 3 تيرماه 1287) دستگير ميشود، و تحت شديدترين شکنجهها قرار ميگيرد. به نوشتة مرحوم احمد پژوه (مترجم کتاب انقلاب ايران، تأليف ادوارد براون، ص 160) دربارة شکنجه شيخ احمد (روحالقدس): «همه شب او را شکنجه ميکردند و سپس به انبارش بردند و در آنجا به چاهش افکندند، و با سختي بدرود زندگي گفت. يکي از دوستان نگارنده]احمد پژوه[ ميگويد که او را روي تاوة گداخته نشانده بودند». تاريخ شهادت شيخ احمد تربتي، که در درون چاه يک يا دو روز نفسي داشته، روز 28 جمادي الاول 1326 (برابر 8 تيرماه 1287) بوده است.
4. مرحوم علامه علياکبرخان دهخدا، از دوستان و مدافعان شيخ احمد تربتي، که نخستين مقالة خود را در روزنامة روحالقدس به چاپ رسانده است، پس از شهادت وي، روزنامهاي با همان عنوان روحالقدس، به تاريخ 24 صفر 1327 (17 مارس 1909) در سويس منتشر کرده است، به پيشنهاد صاحب اين قلم ماهنامة جامعة تربتيهاي مقيم تهران، با نام روحالقدس، در سال 1371 انتشار پيدا کرد.
ارسال نظر