پرستویی: کاش بچه میموندیم
پرویز پرستویی بازیگر سینما و تلویزیون به یاد دوران کودکی خود مطلبی در اینستاگرام نوشته است.
کوچیک که بودیم چه دلای بزرگی داشتیم؛
حالا که بزرگیم چه دلای کوچیکی
کاش دلامون به بزرگی بچگی بود
کاش برای حرف زدن نیازی به صحبت کردن نداشتیم
کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود
کاش قلبها در چهره بود
حالا اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمه و ما به همین سکوت دل خوش کردیم ...
اما یک سکوت پر بهتر از یک فریاد تو خالیه
سکوتی رو که یک نفر بفهمه بهتر از هزار فریادیه که هیچ کس نفهمه
سکوتی که سرشار از ناگفتههاست
ناگفتههایی که گفتنش یک درد و نگفتنش هزاران درد داره
دنیا رو ببین!
بچه بودیم بارون همیشه از آسمون می اومد؛
حالا بارون از چشامون میاد!
بچه بودیم همه چشای خیسمون رو میدیدن؛
بزرگ شدیم هیچ کس نمی بینه
بچه بودیم توی جمع گریه میکردیم؛
بزرگ شدیم، توی خلوت
بچه بودیم همه رو به اندازه ده تا دوست داشتیم؛
بزرگ شدیم بعضیها رو اصلاً دوست نداریم، بعضیها رو کم و بعضیها رو بی نهایت ...
بچه که بودیم قضاوت نمیکردیم، همه یکسان بودند؛
بزرگ که شدیم قضاوتهای درست و غلط باعث شد که اندازه دوست داشتنمون تغییر کنه
کاش هنوزم همه رو به اندازه همون بچگی ده تا دوست داشتیم
بچه که بودیم آگه با کسی دعوا میکردیم یک ساعت بعد یادمون میرفت؛
بزرگ که شدیم گاهی دعواهامون سالها یادمون میمونه و آشتی نمیکنیم
بچه که بودیم گاهی با یه تیکه نخ سرگرم میشدیم؛
بزرگ که شدیم حتی صد تا کلاف نخ هم سرگرممون نمی کنه
بچه که بودیم بزرگترین آرزومون داشتن یک چیز کوچیک بود؛
بزرگ که شدیم کوچکترین آرزومون، داشتن بزرگترین چیزهاست
بچه که بودیم درد دلها رو به نالهای میگفتیم همه میفهمیدند؛
بزرگ شدیم درد دل رو به صد زبون می گیم و هیچ کس نمی فهمه
بچه که بودیم تو بازی هامون همهاش ادای بزرگترها رو در میآوردیم؛
بزرگ که شدیم همهاش تو خیالمون بر میگردیم به بچگی
بچه که بودیم، بچه بودیم؛
بزرگ که شدیم، بزرگ که نشدیم هیچ، دیگه همون بچه هم نیستیم ...
کاش بچه می موندیم
ارسال نظر