هشدار خاتمی جدی است!
عدهای در کشور ما از فقدان رابطه ایران و آمریکا و همچنین از سیاستهای اتخاذشده در دوران احمدینژاد، منافع زیادی کسب کردهاند. اینها چهار نفر جوان متدین و ساده را سازماندهی میکنند و جلو میاندازند تا منافع آنها را تامین کنند. منافع این افراد به آنها اجازه نمیدهد که خیلی راحت کنار بکشند. اینها ابتدا با این خشونتها کارشان را شروع میکنند و به تدریج که حریم رای مردم را شکستند، اقدامات بدتری انجام میدهند.

نجفقلی حبیبی درباره پیامدهای چشمانداز جدید در رابطه تهران و واشنگتن می گوید:
* من امیدوارم هر چه پیش میآید برای ملت ما و اسلام خیر باشد. جرقههای این تغییر از همان ایام انتخابات و فضای ناشی از آن جمله مقام معظم رهبری درباره "حقالناس بودن رای مردم" خورد. مردم هم آمدند رای دادند و درخواست تغییر کردند. یکی از مصادیق این تغییر، تغییر در روابط بینالمللی ایران بهویژه درباره کشور قدرتمند آمریکا بود که نقشآفرین اصلی تحریمهاست. بنابراین رای مردم که مورد حمایت نظام قرار گرفت، رای به تغییر بود ... آمریکا دیگر آن آمریکای سابق نیست و معادلات جهانی دیگر آن معادلات اول انقلاب نیست.
* اگر آقای جلیلی رئیسجمهور شده بود مسلم است که نظام به سمت مذاکره با آمریکا نمیرفت؛ لذا باید گفت که انتخابات و رای مردم زمینهساز این تحول شد.
* تجربه هشت سال حضور جریان آقای احمدینژاد، خیلی چیزها را به مردم و مسئولان آموخت. روشهای دولت احمدینژاد، ملت را دچار دردسر و رنج زیادی کرد. در دولت احمدینژاد، علاوه بر سیاست خارجی، اداره امور داخلی هم با مشکلات فراوان مواجه شده بود. اقتصاد ما دچار از همپاشیدگی شد و وابستگی اقتصادی ما به خارج افزایش یافت. این تجربه، به خیلیها خیلی درسها داد. الان همه متوجه شدهاند که روشها و عملکرد آقای خاتمی چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی، بسیار مناسبتر از احمدینژاد بوده است و به همین دلیل نوعی بازگشت به آن دوران صورت گرفته است.
* مساله فعالیتهای هستهای ایران و تحریمهای جهان غرب، مقعطی است. آنچه که در نگاهی درازمدت اهمیت اساسی دارد، اصلاح روابط ایران با جهان خارج است که رئیسجمهور محترم هم به آن اشاره کردهاند. اگر چنین رویهای اتخاذ شود، ممکن است رابطه ایران و آمریکا هم ترمیم شود. البته این کار زمانبر است.
* آقای هاشمی گفتوگوی خودش و امام (ره) را نقل کرده است. ما یا باید آقای هاشمی را متهم به کذبگویی کنیم یا اینکه بگوییم امام (ره) در آن زمان مصلحت نمیدید مشکل ایران و آمریکا را حل کند. به هر حال این موضوعات در نوشتههای امام (ره) نیست. آقای هاشمی هم که نگفته است این موضعگیری رسمی امام (ره) بوده است که شعار مرگ بر آمریکا باید حذف شود و رابطه دو کشور باید ترمیم شود. گفتوگویی بین آقای هاشمی و امام بوده و هاشمی هم آن را نقل کرده است. آقای هاشمی که نگفته امام چنین چیزی را جایی نوشته است اما مساله فعلی ما این نیست. الان مسئولیت نظام با مقام معظم رهبری است و اگر ایشان به دولت اجازه دهند رابطه ایران و آمریکا را احیاء کند، دیگر این آقایان معترض نمیتوانند کفش پرتاب کنند! البته میتوانند انتقاد کنند ولی کفش پرت کردن، دور از شان ملت ماست.
* من هیچ وقت نمیتوانم آقای هاشمی را تکذیب کنم. دلیلی برای تکذیب این حرف ندارم. البته برای تایید آن هم دلیلی ندارم ولی من به آقای هاشمی اعتماد دارم؛ بنابراین نمیتوانم بگویم ایشان دروغ میگویند.
* هشدار آقای خاتمی را جدی میبینم حالا چطور میتوانند کنار بایستند و تماشا کنند که رای مردم قدرت و ثروت آنها را به خطر بیندازد؟ من از این جوانان ساده و متدین خواهش میکنم که آلت دست این افراد پیچیده پشت پرده نشوند. البته ما اینها را به اسم و رسم نمیشناسیم ولی هر که باشند، متعلق به جریانی هستند که پول و قدرت را با هم میخواهد و در سالهای اخیر، خیلی هم استفاده کرده و منفعت برده است. اینها یاد گرفتهاند که مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل و زندهباد امام زمان بگویند و بعد هر کاری که کردند، کردند! نانشان با همین شعارها توی روغن است! اینکه ما دائماً از امام زمان حرف بزنیم، هیچ ربطی به اداره امور مطابق خواست امام زمان ندارد.
* ظاهر امر این است که نظام این بار نمیخواهد وقایع گذشته در کشور حادث شود اما اینکه چطور با این افراد برخورد کند، نمیدانم. البته ما هم نمیخواهیم نظام به منتقدین سیاست خارجی دولت روحانی، تودهنی بزند. منتقد باید بتواند حرفش را بزند و جریان انتقادی همیشه باید وجود داشته باشد. انتقاد کردن آزاد است اما کارشکنی عملی، نباید آزاد باشد. با چنین کارشکنانی باید برخورد شود. مخالفان در بیان استدلالی مخالفتشان باید آزاد باشند اما نباید لنگهکفش پرتاب کنند. این افراد این همه سایت و روزنامه دارند. میتوانند در نشریاتشان آزادانه سیاست دولت را نقد کنند. آقای روحانی به آمریکاییها گفته است ما امیدواریم یک صدا از آمریکا به گوش برسد. بنابراین بدیهی است که از ایران هم در عرصه سیاست رسمی، باید یک صدا به گوش برسد.
منبع: عصرایران
در همین زمینه بخوانید
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
| در انتظار بررسی: ۱
| انتشار یافته: ۳

پاسخ ها

اصلاح طلب
| 
۱۰:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۹



امیر
| 
۱۱:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۱


ارسال نظر