سرهایی که سیاسی تب میکنند
این در حالی است که منتقدان دولت در دو سال گذشته با هر بهانه بنیاسرائیلی، حتی برای میراثهای باقیمانده از دوران احمدینژاد نیز یقه «تدبیر و امید» را گرفتهاند.

این در حالی است که منتقدان دولت در دو سال گذشته با هر بهانه بنیاسرائیلی، حتی برای میراثهای باقیمانده از دوران احمدینژاد نیز یقه «تدبیر و امید» را گرفتهاند.
این تفاوت عملکرد را در صحنه کمیسیون برجام نیز میتوان دید. جلسههای اخیر این کمیسیون که قرار است به گونهای فنی و با دیدگاهی ملی و نه جناحی و سیاسی به بررسی توافق هستهای ایران و 1+5 بنشیند، نشان میدهد که برخی نمایندگان در این زمینه نیز تفاوت فاحشی در رفتار با «خودی» و «غیرخودی» نشان میدهند و نمیتوانند در یک موضوع و مساله ملی نیز دیدگاههای سیاسی و جناحی خود را کنار بگذارند. دعوت سعید جلیلی به این کمیسیون در شرایطی انجام شده است که دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی و سرپرست سابق تیم مذاکرهکننده هستهای، در دوران تصدی این مسئولیت، هیچ گاه بنای پاسخگویی به مجلس را نداشت. در واقع به گفته برخی نمایندگان مجلس، نه جلیلی خود را به مجلس پاسخگو میدانست و نه اهالی بهارستان چندان به این موضوع توجه میکردند. این در حالی است که در جریان مذاکرات هستهای، محمدجواد ظریف بارها و بارها از سوی نمایندگان به مجلس کشیده شده تا در جلسات کمیسیونها و یا صحنهای علنی و غیرعلنی مجلس به توضیح بپردازد و حتی گاهی از سوی برخی نمایندگان دلواپس مجلسنشین، توهین نیز بشنود! جلیلی این روزها در شرایطی در کمیسیون برجام حاضر میشود که در کنار قلب برخی واقعیات درباره دوران تصدیاش به عنوان سرتیم مذاکرهکننده هستهای ایران و انتقادهای عجیب و غریب از توافق – به عنوان مثال اعلام این که ایران از 100 حق مسلم خود در برجام عقبنشینی کرده است – از سوی هیچ کدام از نمایندگان مورد سوال قرار نمیگیرد. در واقع آن چه از جلسات اخیر کمیسیون برجام به گوش میرسد این است که جلیلی در میان استقبال اعضای کمیسیون و مهمانان خوانده و ناخوانده آن به جلسه میآید و در شرایطی که باید گزارش عملکرد خود را بدهد، از توافق هستهای – که در دوران عملکردش نه تنها به دست نیامد که فرسنگها از آن فاصله وجود داشت – انتقاد میکند و در نهایت با سلام و صلوات خارج میشود. این در حالی است که روایتها از حضور چهرههای عضو تیم مذاکرهکننده هستهای فعلی همچون عباس عراقچی در جلسات کمیسیون ویژه برجام نشان از سوالهای پی در پی نمایندگان عضو – و حتی غیرعضو – کمیسیون دارد و حتی از ادبیات برخی نمایندگان نیز بوی توهین و افترا به مشام میرسد.
واقعیت این است که لزوم اولویت داشتن نگاه ملی بر دیدگاههای سیاسی، منطقهای و قومیتی در مجلس شورای اسلامی بارها مورد تاکید قرار گرفته است. با این حال به نظر میرسد که این نگاه در برخی از نمایندگان فعلی وجود ندارد و این عده، منافع خود و گروه سیاسی متبوعشان را به همه چیز ترجیح میدهند. از آن جا تاکنون هیچ کدام از سازوکارهایی که برای ورود نمایندگانی با دغدغه ملی به مجلس مطرح شدهاند، به عمل نرسیدهاند، شاید تنها راهکار، تکیه بر رای مردم باشد. هرچند این روزها بر بسیاری از مردم نیز روشن است که نمایندگان فاقد تفکر ملی نباید در مجلس جایی داشته باشند، اما آگاهیبخشی و آگاهیافزایی در این زمینه و شناساندن چنین چهرههایی لازم به نظر میرسد. به نظر میرسد که در انتخابات مجلس دهم باید روی رای مردم حساب ویژهای باز کرد تا چنین نمایندگانی باز هم روی صندلیهای سبز بهارستان ننشینند.
ارسال نظر