کاسبانی که از همیشه عصبانی تر هستند!
با دقت در متن مخالفت های گفتاری و نوشتاری، آن چه بیش از همه پدیدار می شود«مغالطه»است و چه چیره دست«مغالطه کارانی» که برای بر کرسی نشانیدن استدلالات خود، به چه دستاویزهایی که چنگ نیانداختند.

چالش بزرگ اما به صورتی همزمان در داخل ایران و آمریکا و با یادداشت های موافق و مخالف رخ نمایی شد؛ جناح منتقد دولت از یک سو و در زیر سایه احمدینژادیهای مجلس و فعالین جبهه «پایداری» و تیم رسانه ای آنها، پایگاههای نوشتاری اصولگرایان و چهرههای نسبتا نام آشنای اصولگرایی از سویی دیگر قدم به میدان نقد و تخریب نهادند و از سویی دیگر لابی های داخلی آمریکا که وابستگی تام و تمام به شبکه مخوف و بین المللی صهیونیزم دارند از کنگره گرفته تا پارلمان اروپا! علم مخالفت با توافقات به انجام رسیده برافراشتند و نکته قابل تامل آن که در هر دو جناح مخالفین این توافقنامه در ابعاد داخلی و بین المللی؛ توافق کنندگان را «ناوارد» و «سادهانگار» خطاب کردند و آن چه در این میان بیشتر از همیشه به گوش می رسید ساز و نقاره
جنگ طلبی بود که از هر سو کوک می شد. از کنگره و درگیریهای کلامی آن جا اگر درگذریم، مقالات و سرمقالههای آتشین برخی روزنامه ها در کنار سخنرانی های پیدا و پنهان چهره های نزدیک به طیف تندرو، همان حرف هایی را رد و بدل کردند که اگر متن مذاکرات سنای آمریکا به فارسی برگردانده می شد؛ در آن چه می توانستی شنید و اما موافقین و مخالفین این توافقنامه بر سر یک مسئله تلویحا اما غیر مکتوب و صد البته محسوس به اشتراک تن در دادند و آن این که توافقنامه وین برای هر دو طرف آغازی است برای پیمایش راهی طولانی.
با دقت در متن مخالفت های گفتاری و نوشتاری، آن چه بیش از همه پدیدار می شود«مغالطه»است و چه چیره دست«مغالطه کارانی» که برای بر کرسی نشانیدن استدلالات خود، به چه دستاویزهایی که چنگ نیانداختند. و اما با دقت در معنای مغالطه و بررسی انواع گوناگون آن خواهیم فهمید که این ستیزه جویی ها و مخالفت های گاه هتاکانه! ریشه در عصبانیتی قابل درک دارد عصبانیتی که هیچ ارتباطی با«تحریم» ندارد زیرا آن عصبانیت با شدت و حدت بیشتری ره در روزگاران«پساتحریم» نیز برده است. برای بازنمود مغالطه باید دانست که یک استدلال، در هر میدان یا موضوعی که می خواهد باشد، به گونهای ساخته و پرداخته می شود تا درستی نتیجه خود را ثابت کند.
به عبارتی ساده تر، استدلال به دو طریق ممکن است در برآوردن هدف خود موفق نگردد. یکی آنکه گزارهای از مقدمات که نادرست است، درست فرض شده باشد. در به نقد کشیدن توافقنامه وین با استناد به شیوه نخست مغالطه و با تکیه بر این نوع مشهور مغالطه که بارها و بارها مورد استفاده قرار گرفته است می بینیم که با مقدماتی نادرست تمامی تلاش ها در این راه به کار گمارده شد تا نشان داده شود که نتیجه ای در کار نیست و این یعنی به کژ راهه کشانیدن اصل موضوع توافق و اساسا ذات و بن مایه استدلال. منتقدین توافقنامه وین با تکیه و تاکید بر دو اصل«تحریم»ها و«داشته های نظامی ایران» کوشیدند تا اصل توافقنامه وین را مخدوش جلوه دهند اما هرگز این موضوع را باز نکردند که تحریم های مشروع و قانونی بین المللی وضع شده در شورای امنیت سازمان ملل همانی بود که با رای قاطع هر 15 عضو حاضر شکسته شد واگرنه دیگر تحریم ها جنبه قانونی و بین المللی نداشته و منشور سازمان ملل نمی تواند و نخواهد توانست که از آن حمایت نماید کما این که جمهوری اسلامی ایران نیز حق خود می داند تا بنا به مصلحت های سیاسی، اقتصادی و اعتقادی، برخی از کشورها را در زمینه هایی مشخص دچار تحریم هایی مقطعی و یا بلند مدت و همیشگی نماید و این دلیلی بر اشاعه بین المللی این چنین تحریم هایی نیست.
تکیه بیش از حد بر اصل تحریم ها ناشی از این مهم است که عده ای سعی دارند با برداشتن مرزهای این دو نوع تحریم، یعنی تحریم هایی خاص و وضع شده توسط برخی از کشورها و تحریم های بین المللی تایید شده توسط شورای امنیت سازمان ملل؛ چنین وانمود کنند که تحریمی شکسته نشده است و این در حالی است که اساسا اسلحه تحریم ها در خلال مذاکرات، اندک کارایی باقیمانده خود را نیز از دست داده بود و این که همچنان عده ای با«عصبانیت»بر طبل«تحریم»ها آن هم در دوران«پساتحریم»می کوبند نشان از آن دارد که ریشه این عصبانیت«کاسبکارانه» و منفعت طلبانه است و خیلی به مسائل سیاسی و حزبی مرتبط نیست و بیشتر جنبه رسانه ای و فشارهای نامتعارف غیر قابل تحلیل و تامل را بروز می دهد که می تواند در آینده به صورت آسیب زننده و ویران کننده بروز و ظهور پیدا کند.
چه در دوران سخت«تحریم» و چه اینک که به دوران امیدبخش«پساتحریم»گره خورده ایم می توان با تحلیل نوشتارها و گفتارها به این نکته مهم دست یافت که عده ای«منفعت»از دست دادگان همیشه و در همه حال«عصبانی!!!»، با مرور نظریه های بیست گانه «مغالطه بازی» و«مغالطه سازی» برای خاکستری جلوه دادن فضای جامعه و«تلخ»کردن کام شیرین شده مردم از منظر رسیدن به توافقات هسته ای دست به هر کار و ایجاد هر چالشی زده اند و در این راه گاه با تکیه بر برهان شخص ستیزی(Ad hominem) به القای شکست خورده بودن توافق پرداختند و در تلاشی دیگر با استعانت از برهان نادانی(Ad ignorantiam) جامعه را با تشتت و التهاب رو در رو ساختند، زمانی با پیش کشیدن برهان حجیت ( Argumenfrom authority ) خود را خیرخواه جامعه نشان دادند و زمانی دورتر با سوار شدن بر برهان غایت انگارانه (Argumenfrom fina- consequences ) نتیجه نهایی مذاکرات را با کج اندیشی و کژ بینی بی نتیجه و بی ثمر جلوه دادند. کاسبان عصبانی! بدون رها شدن از تحریم و پساتحریم گاه با روش پیچیده و مهندسی شده برهان ناباوری شخصی ( Argumenfrom persona- incredulity )اذهان تازه آرام گرفته جامعه را دچار به هم ریختگی نمودند و اینگونه وانمود کردند که واقعیت و حقیقت نه تنها دو موضوع جدای از هم که در مسئله رو در روی هم قرار گرفته است.
دلواپسانی که حالا بی محابا خود را از گذشته های خیلی دور هم«دلواپس» می دانسته اند با تغییر موضعی شبانه و با درک این موضوع که جامعه اصل توافق را پذیرفته و مفید می داند با برخوردهایی تند و افراطی و ایجاد چالش های موازی سعی در بر هم زدن تمرکز دولتمردانی نمودند که با درک واقعیت های جامعه فعلی ایران قدم در این مذاکرات نهاده بودند و این کمین و گریزها کم کم چهره ای خسته و عصبانی از کاسبان تحریم و پساتحریم به تصویر کشید چهره ای که با گذر زمان بیشتر و بهتر نمایان خواهد شد. با تکیه بر گذشته و با درک واقعیت های ذهنی این عده از کاسبان همیشه و همواره«عصبانی»در می یابیم که با آرامش ایجاد شده و عدم وجود چالش های بزرگ دیگر امیدی به ادامه حیات باقی نمانده است و همین موضوع باعث می شود تا چهره افراطیون عصبانی یا همان کاسبان عصبانی از همیشه«سرخ»تر و برافروخته تر نمایان شود و همین تغییر چهره نیز کاسبان تحریم و پساتحریم را از همیشه دوران عصبانی تر خواهد کرد. نکته انتهایی این که این کاسبان همواره و همیشه«عصبانی» با از دست دادن منافع خود عصبانیتر، تندتر و گزندهتر نیز خواهند شد خاصه آن که بدانیم برای«پاستور 96» هم هنوز ساکن امینی نیافته اند.
ارسال نظر