طراحان طرح سه فوریتی دغدغه انتخاباتی دارند!
معتقدم كنگره آمريكا به دنبال سهمخواهي از مذاكرات هستهاي با ايران است و آقاي اوباما نيز تلاش كرده سهم كنگره را در محاسبات خود لحاظ كند.

برخي از رسانههاي داخلي با توجه به اظهارات علياكبر صالحي عنوان كردهاند آمريكا در برخي مفاد تفاهمنامه لوزان «دبه» كرده است. آيا شرايط مذاكرات و تفاهم ايران و 1+5 اجازه دبه كردن را به آمريكاييها ميدهد؟
با توجه به شرايط موجود امكان دبه كردن آمريكاييها به دلايل مختلف وجود دارد؛ دليل اول اين مساله به سابقه تاريخي رابطه ايران و آمريكا بازميگردد كه آمريكاييها هيچگاه عملكرد شفاف و قابل قبولي از خود نشان ندادهاند. دليل دوم به كلي بودن مفاد تفاهمنامه لوزان باز مي شود كه امكان تفسيرهاي متفاوتي از آن وجود دارد. به همين دليل هم ما شاهد تحليلهاي متفاوت و از زواياي مختلف به اين تفاهم بوديم. دليل سوم هم به تجربه نزديك ما و توافقنامه ژنو3 باز ميشود كه عملكرد قابل قبولي را از آمريكاييها پس از اين تفاهم مشاهده نكرديم. درباره اظهارات آقاي صالحي هم بايد عنوان كنم ايشان يكي از افرادي بودند كه حتي بيشتر از آقاي ظريف دغدغه اقناع نمايندگان مجلس و بهخصوص منتقدان تفاهم لوزان را داشتند. هنگامي كه ايشان عنوان ميكند آمريكاييها درحال «دبه كردن» هستند به نظر من بايد سخن ايشان را جدي گرفت.
پس از تفاهم لوزان به شكلهاي مختلف مسائل امنيتي در فضاي سياسي كشور مطرح شد و برخي نسبت به سوءاستفاده آمريكاييها از توافق هستهاي براي سنجش توان امنيتي ايران اظهار نگراني كردند. مسائل امنيتي به چه ميزان بر توافق هستهاي بين ايران و 1+5 اثرگذار است؟
توافق بين ايران و كشورهاي1+5 باعث شكلگيري يك رژيم نظارتي و بازرسي شده است. دليل اين مساله هم اين است كه توافقي كه در حال شكلگيري است به نوعي فراتر از توافق جامع، تعهدنامههاي آژانس بينالمللي انرژي اتمي و حتي پروتكل الحاقي است. همه ما بايد به اين نكته اذعان داشته باشيم كه تمام كشورهاي حاضر در مذاكرات هستهاي ايران و 1+5 از موضع قدرت در اين مذاكرات شركت ميكنند. اين مساله هم درباره ايران و هم درباره كشورهاي غربي صادق است. به همين منظور كشورهاي غربي تلاش ميكنند به بازرسيهايي فراتر از پروتكل الحاقي درباره ايران دست پيدا كنند. ايران نيز اگر نقش خود را به عنوان مهمترين بازيگر مذاكرات هستهاي بهخوبي ايفا كند، ميتواند به فراتر از انتظاراتي كه دارد دست پيدا كند و نتايج جديدي را كسب كند كه حتي به آن فكر نميكرده است. با اين وجود، دو لابي بزرگ كشورهاي عربي و رِِِژیم اسرائيل، آمريكا را تحت فشار قرار داده است كه در رژيم بازرسي كه براي ايران تنظيم ميكند شرايطي را به وجود بياورد كه كشورهاي غربي اين امكان را داشته باشند ساير جنبههاي قدرت ملي و نظامي ايران را رصد كنند و مورد تجزيه و تحليل قرار بدهند. اين گروه كشورها تلاش ميكنند باب نظارت بر ايران را باز بگذارند تا به ديگر مولفههاي قدرت ملي ايران دست پيدا كنند. به همين دليل مسئولان امنيتي جمهوري اسلامي ايران بلافاصله به اين حوزه ورود كردند. مسئولان امنيتي ايران با توجه به ذهنيتي كه از گذشته و رفتارهاي مذبوحانه كشورهاي غربي داشتهاند بهخوبي و در زمان مناسب نسبت به اين مساله هشدار دادند تا مانع از برنامهريزيهاي بعدي كشورهاي غربي شوند.
انتشار «فكتشيت» از سوي وزارت خارجه آمريكا با حواشي زيادي در فضاي سياسي كشور روبهرو شد. آقاي روحاني مدعي بودند ايران پيش از اين فكتشيت خود را ارائه كرده است. آقاي ظريف عنوان ميكردند سخنان من و آقاي صالحي همان فكتشيت ايراني است. با اين وجود هيچگاه يك فكتشيت كتبي و رسمي از سوي ايران ارائه نشد. اين درحالي است كه دلواپسان با انتقاد به عملكرد دولت عنوان ميكنند دولت حتما بايد فكتشيت خود را ارائه كند و به مقابله با فكتشيت آمريكاييها برآيد. به نظر شما دولت بايد به صورت رسمي فكتشيت خود را اعلام كند؟
اصل اين موضوع كه دولت بايد فكتشيت ايراني را منتشر كند يا خير يك بحث است. اما مساله مهم اين بود كه بهتر بود مجموعه دولت اعم از آقاي روحاني، آقاي ظريف و آقاي صالحي يك موضع واحد نسبت به انتشار فكتشيت ايراني ميداشتند تا فضاي سياسي دچار تناقض نشود. با اين وجود مهمتر از مساله انتشار فكتشيت اين بود كه طرف ايراني بايد مانع از تكرار اتفاقات پس از توافق ژنو3 ميشد. همه ما مشاهده كرديم كه يك روز پس از توافق نامه ژنو3يك فكتشيت از طرف كشورهاي 1+5صادر شد كه به شكلهاي مختلف در ادامه روند مذاكرات مانع ايجاد كرد. همين فكتشيت باعث شد كه مذاكرات تاكنون ادامه داشته باشد و پروسهاي كه شش ماه براي آن در نظر گرفته شده بود تا هجده ماه ادامه پيدا كرد. بنابراين يكي از مواردي كه ايران بايد در مذاكرات آينده نسبت به آن حساسيت داشته باشد اين است كه طرف غربي را موظف كند بلافاصله پس از پايان مذاكرات، فكتشيت ارائه نكند. با اين وجود بنده معتقدم كه فكتشيتي كه آمريكاييها پس از تفاهم لوزان ارائه دادند نيازمند «مقابله به مثل» بود و دولت بايد بهصورت رسمي «فكتشيت» ارائه ميكرد. در عرصه ديپلماسي هرگونه عمل نيازمند نوعي عكسالعمل ديپلماتيك است. به همين دليل بهتر بود طرف ايراني نيز فكتشيت خود را ارائه ميكرد. اين نكته را نيز نبايد از نظر دور داشت كه فكتشيت گزارشي است كه هر كشور به خبرنگاران ارائه ميكند و سپس توسط خبرنگاران و رسانههاي گروهي به افكار عمومي انتقال داده ميشود. البته در شرايط فعلي و با توجه به اتفاقاتي كه در اين زمينه رخ داده است ارائه فكتشيت از طرف دولت مسالهاي «لوث» خواهد بود. دولت اگر بلافاصله پس از فكتشيت آمريكايي، فكتشيت خود را ارائه ميكرد مناسبتر بود.
سناي آمريكا بهتازگي مصوبهاي را مبني بر نظارت سناي آمريكا بر توافقنامه ايران و كشورهاي 1+5تصويب كرده است. از بيانيه سردار فيروزآبادي نيز برداشتي حاصل ميشد كه نهادهاي قانوني مانند مجلس نيز در اين زمينه دخالت داشته باشند. ورود سناي آمريكا از يك طرف و مجلس از طرف ديگر چه معادلاتي را براي آينده مذاكرات رقم خواهد زد؟
معتقدم كنگره آمريكا به دنبال سهمخواهي از مذاكرات هستهاي با ايران است و آقاي اوباما نيز تلاش كرده سهم كنگره را در محاسبات خود لحاظ كند. از اين نظر تيم مذاكرهكننده هستهاي ايران با نگاه واقعبينانهاي به مساله نگاه كند. ما در ادبيات خود يك ضربالمثل داريم كه «دعواي اول به از صلح آخر» است. كنگره آمريكا به هر حال به دنبال اثرگذاري بر مذاكرات هستهاي است و اين اقدام را براي مهار دولت دموكرات اوباما انجام ميدهد. با اين حال باراك اوباما تمايل دارد به كمك كابينه خود به مداخلات كنگره در سياستهاي دولت آمريكا پايان بدهد. البته اوباما به صراحت چنين مطلبي را عنوان نميكند و در ظاهر با كنگره مماشات ميكند. اوباما اين نكته را در نظر دارد كه توافق نهايي با ايران سبب كشمكشهاي بيشتر بين كنگره و كابينه خواهد شد و به همين دليل بهدنبال يك راهحل منطقي و مسالمتآميز در اين زمينه است. كنگره آمريكا به شكلهاي مختلف از جمله مطرح كردن مسائل حمايت از ترورسيم و حقوق بشر، تلاش ميكند در توافق بين ايران و كشورهاي غربي مانعتراشي كند. ورود كنگره به مباحث مطرح شده بين ايران و 1+5 سبب به تاخير افتادن نتيجه مذاكرات شده است اما در محتوا موفق نشده خطوط قرمز ايران را زير پا بگذارد يا عليه آن مصوبهاي را تصويب كند. من معتقدم اگر كنگره وارد فاز مقابله با توافق نهايي شود، اين توافق روزبهروز دورتر خواهد شد يا اگر توافقي صورت گيرد، عدم اجراي مفاد توافقنامه منجر به شكست توافق خواهد شد؛ اما اگر توافق بهگونهاي شكل بگيرد كه دولت آمريكا به عنوان يك سياست ملي توافق را مورد پشتيباني گروههاي مختلف قرار دهد و طرفداراني براي خود جمع كند، امكان رسيدن و اجراي توافق و منع مداخله طرفهاي مداخلهگر بيشتر ميشود. بر اين اساس نبايد توافقي شكل بگيرد كه كليات آن مطرح شود اما در اجراي جزئيات پاسبان ناظري براي اجرا گذاشته شود، اما در سوي ديگر هيچ ضمانت اجرايي براي طرفهاي غربي در شكستن تحريمها و ديگر تعهدات آنها وجود نداشته باشد. وضعيت مجلس شوراي اسلامي اما صد و هشتاد درجه با كنگره آمريكا متفاوت است. مجلس برخلاف كنگره آمريكا كه باعجله و بدون در نظر گرفتن مناسبات بينالمللي به اين قضيه ورود كرد، با برنامهريزي و به صورت نهادمند نسبت به اين مساله واكنش نشان داد. مجلس تكليف خود و دولت را مشخص كرده است. اگر مذاكرات هستهاي ايران و1+5به نتيجه برسد و سازمان ملل متحد قطعنامه صادر كند كه تحريمهاي ايران برداشته شود، مجلس مشكلي با مذاكرات نخواهد داشت. اما در شرايطي كه تحريمها بهصورت كامل برداشته نشود، مجلس براي خود اين حق را قائل است كه به قضيه به صورت جدي ورود كند و دولت را موظف به اجراي پروتكل الحاقي كند. در نتيجه دليلي وجود ندارد كه برخي از نمايندگان طرحهايي به مانند طرح سه فوريتي توقف مذاكرات را مطرح كنند.
نگرانيهاي دلواپسان نسبت به مذاكرات هستهاي به چه ميزان مبتني بر واقعيت و به چه ميزان به اهداف حزبي و گروهي بازميگردد؟
ما نميتوانيم همه كساني كه نسبت به مذاكرات هستهاي نگراني و دغدغه دارند را در زمره دلواپسان تلقي كنيم. به نظر من اغلب كساني كه نسبت به مذاكرات نگران هستند با نگاهي دلسوزانه دغدغه منافع ملي دارند. اين عده حتي دوست دارند شاهد موفقيت دولت در اين عرصه سخت باشند. با اين وجود عدهاي كه خود را دلواپس مذاكرات معرفي ميكنند دغدغه انتخاباتي، سياسي و حزبي دارند. اين عده هم در بين مردم و هم در مجلس در اقليت هستند. بنده معتقدم نگاه حزبي و گروهي به مذاكرات هستهاي كه از سوي دلواپسان صورت ميگيرد خطرناك است. مهمترين مساله خطرناك اين نگاه حزبي و جناحي مطرح كردن طرح سهفوريتي توقف مذاكرات بود. كساني كه طرح سهفوريتي را مطرح كردهاند مولفههاي منافع ملي را خوب نميشناسند و طرح سهفوريتي در كشور ما اصلا سابقه ندارد. اينكه عدهاي حتي توانايي به تصويب رساندن يك طرح يك فوريتي را در مجلس ندارند و نمايندگان با آنها همراهي نميكنند، تلاش ميكنند طرح سه فوريتي در صحن علني مجلس مطرح كنند، بهشدت شائبهبرانگيز است. اين عده سابقه روشن و قابل دفاعي نيز در زمينه سياست خارجي كشور ندارند. در گذشته نيز طرحهاي خطرناكي از سوي اين عده مطرح شده بود كه هر كدام داراي پيامدهايي براي منافع ملی ما بود. در شرايط فعلي نيز طرح سهفوريتي به نوعي كشاندن كشور به يك «ميدان مين» است. در شرايط فعلي دلواپسي انتخاباتي لرزش بر اندام منافع اصلي ما انداخته است. برخي از اقدامات دولت در مقابله با دلواپسان به شكلي است كه گويي خود دولت در بلند كردن صداي دلواپسان نقش دارد. اغراق و غلو در برابر سخنان برخي افراد توسط دولت باعث تحريك بيشتر دلواپسان ميشود. بهترين موضع دولت در مقابل دلواپسان «سكوت» است كه دولت بايد به اين نكته توجه و حساسيت داشته باشد.
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
| در انتظار بررسی: ۱
| انتشار یافته: ۲
ارسال نظر
اصلاً هم اینطور نیست.
----------------------------
صاحب این تحلیلِ ضعیف را
به هیچ وجه نمیتوان یک استاد/روشنفکر نامید.
(شورای محترم نگهبان
و افکارِ عمومی
یقیناً
حواسّشان به خود-شیرینی ها و ...
جمع هست!)
«سكوت»
آن چیزیست که خود شما
بیشتر/پیشتر از همه
بهش نیاز داری!