مردانی از دولت تدبیر و امید که فرزند زمان خویشند
از سوی دیگر، تأکید بر این نکته که قهرمان این اتفاق مردماند، باعث میشود روی «اسمها» توقف نکنیم و به «رسمی» که غلبه پیدا کرده، بیشتر توجه کنیم.

صدور بیانیه مطبوعاتی مشترک میان جمهوری اسلامی ایران و گروه ١+٥ در لوزان سوئیس، بهمنزله برونرفتی از یک بنبست چندساله در همان شروع سال، موجی از شور و امید را در دل جامعه ایجاد کرد؛ شور و نشاط غیرقابل انکاری که در عرصههای مجازی و واقعی قابل مشاهده است و میتواند سرمایهای برای شکوفایی و رونق فضای سیاسی و اقتصادی در ایران شود. مردم ایران طی چندروز شاهد هماوردی نمایندگان خود در برابر قدرتمندترین کشورهای دنیا بودند. نمایندگان ایران هم میدانستند در برابر قدرتهای جهانی از پشتیبانی همه مردم کشورشان برخوردارند.
اما اکنون باید از این اشتیاق و فرصت بهوجودآمده حراست کرد و همانگونه که سرداران سپاه دیپلماسی توانستند با اقتدار آنچه را تاکنون قدرتهای ١+٥ حاضر به اقرار آن نبودند به تفاهم مبدل کنند، در داخل نیز این پدیده نوظهور را باید به یک تفاهم بزرگ ملی با تمام طرفهای سیاسی-اجتماعی کشور تبدیل کرد. لازمه رسیدن به این مقصود و حفظ این دستاورد، در درجه اول این است که صاحبان اصلی این موفقیت را مشخص کنیم:
برنده اصلی لوزان مردم ایران بودند؛ مردمی که همواره عزتمندی در صدر اولویتهایشان قرار داشته و با شکیبایی، پیامدهای این انتخاب را هم تحمل کردهاند. حساسیت ملت ایران به زیادهخواهی کشورهای غربی، مسئلهای است که بعد از سالها، طرف غربی نیز متوجه آن شده است. آنها همانطور که علنا هم بیان کردهاند، بعد از خرداد ٩٢ پیام انتخاب دکتر حسن روحانی توسط مردم را دریافت کردند. اتفاق لوزان ثمره انتخاب اعتدال بود. انتخاب دیپلماتی باسابقه با گذشتهای عاری از تندروی در لوزان به ثمر نشست. بنابراین حتی گروههای منتقد دولت هم نباید این پیروزی را بهمثابه ناکامی خود بگذارند؛ احساس ناکامیای که ممکن است آنها را به وادی انتقاد از این دستاورد سوق دهد. منتقدان دولت هم در صورت رونق کسبوکار و گشایش گرههای موجود، فضای بهتری برای رقابت خواهند داشت. بیرونرفتن از بنبست بهوجودآمده به سود همه است.
از سوی دیگر، تأکید بر این نکته که قهرمان این اتفاق مردماند، باعث میشود روی «اسمها» توقف نکنیم و به «رسمی» که غلبه پیدا کرده، بیشتر توجه کنیم. این نکته که نمایندگان دولت اعتدال شامل تیمی حرفهای و خستگیناپذیرند که توانستهاند قهرمانانه از منافع ایران دفاع کنند، بر کسی پوشیده نیست و همه اقشار مردم هم آن را درک میکنند، اما تأکید بیش از حد بر نقش اشخاص میتواند هم به آنها و هم به دستاوردهای بهدستآمده آسیبهایی جدی وارد کند. خلق ادبیات اغراقآمیز و شبیهدانستن دیپلماتهای فعلی با برخی سیاستمداران تاریخ، در نگاه اول خوشایند است، اما درعینحال تمامی مخالفتها، حملات و انتقادات را هم روی آنها متمرکز میکند و ممکن است موجب آسیبدیدن و بهفرجامنرسیدن مأموریت خطیر تاریخیشان شود. امیرکبیر و مصدق فرزند دوران خود بودند و مردان دولت تدبیر هم فرزندان زمان خویشتن. آسیب دیگری که برای حفظ دستاورد بهدستآمده باید نسبت به آن آگاهی ایجاد کرد، اغراق در تأثیر این تفاهم بر وضعیت داخلی کشور است. درست است که اتفاقی مهم روی داده و دولت اعتدال توانسته با دست گرهی را بگشاید که دیگران با دندان قادر به بازکردن آن نبودند و ما در آستانه تبدیل به قدرت بزرگ منطقهای با وضعیت اقتصادی روبهرشد قرار گرفتهایم، اما باید بپذیریم این تازه آغاز ماجراست. شاید درک این نکته آسان، برای بعضیها سخت باشد که مشکلات چندساله را یکشبه نمیتوان حل کرد. تحریم ایران توسط آمریکا به همان سالهای ابتدای انقلاب بازمیگردد و با بهانهجویی آنها در عرصه هستهای روزبهروز هم ریشهدارتر شده است.
در هیچکدام از عرصههای سیاسی و اجتماعی راهحل خلقالساعهای وجود ندارد. درباره این مسئله که با منافع کشورهای متعددی گره خورده راهحل یکشبهای وجود ندارد و در بهترین حالت به شرط رخندادن هیچ اختلالی، شش قطعنامه که در زمره شدیدترین قطعنامههای تاریخ منشور مللمتحدند، لغو میشود و این یعنی رسیدن به شرایطی که یک دهه گذشته در آن بودیم. انتظار رفع سریع مشکلات آن روی سکه ناامیدی و سرخوردگی است. در حالیکه شعار این دولت اعتدال است و شادی مردم در شبها و روزهای بعد از اعلام بیانیه، نشان از این داشت که آنها به ثمرنشستن اعتدال خویشتن را جشن گرفتهاند.
ارسال نظر