نشانه هایی برای تقویت سقوط نتانیاهو
چنانکه همه میدانند نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی برای سومینبار بود که در کنگره آمریکا حضور مییافت. در تاریخ کنگره آمریکا فقط چرچیل نخستوزیر انگلیس بود که سهبار در کنگره آمریکا نطق کرد.

نقش رژیم صهیونیستی بهویژه در حوزه عملیات پنهانی و اطلاعاتی از سوی مقامات بلندپایه کشورمان، در گذشته بارها مطرح میشد؛ مثلا موضوع ترور دانشمندان هستهای ایران یا ارسال ویروسهای رایانهای به سیستم کنترل و هدایت رایانهای رآکتورهای اتمی بوشهر یا دادن گزارشهای کاذب از میزان پیشرفت جنبههای نظامی توان هستهای به کشورهای طرف مذاکره با ایران و از این قبیل تلاشها عمدتا به عنوان ادعای یکطرفه از طرف عنصر زیاندیده یعنی جمهوری اسلامی ایران تلقی میشد...
اما این نقش پنهانی رژیم صهیونیستی با آشکارشدن اراده رهبران کشورمان مبنیبر حلوفصل این پرونده از راه مذاکرات دوجانبه با ایالات متحده آمریکا و چندجانبه با گروه ١+٥ و برداشتهشدن گامهای موثر در این زمینه بهویژه در اجلاس ژنو، رفتهرفته آشکار شد، تا آنجا که جناح راستگرا و افراطی دولت رژیم صهیونیستی، موضع خود را در مورد پرونده هستهای ایران به دایره مناسبات استراتژیک خود با واشنگتن وارد کرد و کشمکشهای جدی را در این حوزه بهوجود آورد. دولت باراک اوباما رییسجمهور آمریکا تا چندماه قبل ترجیح میداد نگرانیهای رژیم صهیونیستی را در مورد روند گفتوگوهای ١+٥ با ایران در حاشیه نگرانیهای منطقهای و بینالمللی مورد اشاره قرار داده و موضوع را بیشتر در قالب عبارت کلی و شناختهشده «نگرانی جامعه جهانی» و «نگرانی متحدان منطقهای آمریکا» مطرح کند. اما چالش و بحران در روابط تلآویو با واشنگتن بر سر پرونده اتمی ایران به جایی رسید که پنهانکردن نقش رژیم صهیونیستی دیگر امکانپذیر نبود. ایستگاه دعوت از بنیامین نتانیاهو نخستوزیر راستگرای رژیم صهیونیستی برای نطق در کنگره آمریکا بدون هماهنگی با وزارتخارجه و کاخسفید آمریکا، نشانهای بسیارآشکار از به بنبسترسیدن تلاشهای تلآویو و واشنگتن برای پنهاننگهداشتن نقش رژیم صهیونیستی بود.
چنانکه همه میدانند نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی برای سومینبار بود که در کنگره آمریکا حضور مییافت. در تاریخ کنگره آمریکا فقط چرچیل نخستوزیر انگلیس بود که سهبار در کنگره آمریکا نطق کرد. با این تفاوت که چرچیل به دعوت مشترک کنگره و دولت آمریکا با نمایندگان دو مجلس آمریکا درباره پیامدهای جنگ جهانی دوم سخن گفت، اما آخرین دعوت جمهوریخواهان از نتانیاهو برای نطق در کنگره به صورت یکطرفه و حتی بدون اطلاع وزارتخارجه و کاخسفید صورت گرفت. تفاوت دوم این بود که حدود ٦٠ نماینده دموکرات کنگره آمریکا از حضور در مراسم نطق نتانیاهو خودداری کرده و آن را تحریم کردند و این در تاریخ کنگره آمریکا بیسابقه بود. در تاریخ روابط ایالات متحده آمریکا و اسراییل، این دومین باری است که اختلافات دوطرف به ایندرجه از حدت و بحران میرسد. در اوایل دهه ٩٠میلادی قرن پیشین و در جریان اجلاس صلح مادرید، «اسحاق شامیر» نخستوزیر راستگرای اسراییل به وعدههای تلآویو برای پایاندادن به چنددهه بحران اعراب و اسراییل عمل نکرد و ایالات متحده آمریکا را در موضع دشواری قرار داد تا آنجا که واشنگتن از سازوکارهای ویژه خود برای ایجاد تغییر در ساخت سیاسی اسراییل استفاده کرد و در جریان انتخابات از نامزدی اسحاق رابین حمایت کرد که منجر به پیروزی وی شد.
با این حال تندروهای رژیم صهیونیستی سیاستهای رابین را تاب نیاوردند و او را ترور کردند. اینک به نظر میرسد تاریخ در حال تکرارشدن است. اسراییل در آستانه برگزاری انتخابات قرار دارد و نتانیاهو برای چهارمین دوره انتخاباتی خود را نامزد پست نخستوزیری کرده است. این در حالی است که روابط بحرانی تلآویو با واشنگتن در اوج خود قرار دارد. آخرین نظرسنجیهای انتخاباتی در اسراییل نشان میدهد موقعیت نتانیاهو با رقیب انتخاباتیاش از حزب کار اسراییل کموبیش یکسان است. برخی کارشناسان امور اسراییل معتقدند که دوران رهبریهایی از این دست سپری شده و افکارعمومی در اسراییل از تیرهشدن مناسبات تلآویو با آمریکا تحت هر شرایطی به شدت هراس دارند. این مساله به جامعه اسراییل و معادلات درونیاش مربوط میشود. آنچه به بیرون از این حوزه مربوط میشود بسیار مهمتر و حساستر است. پرسش اصلی در این زمینه این است که آیا ایالات متحده آمریکا میتواند اجازه دهد استراتژیهای جهانی و سیاستهای منطقهای خود را داوطلبانه یا به ناگزیر به اسارت روابط هرچند استراتژیک خود با رژیم صهیونیستی درآورد؟ این درست است که مقیاس ارزشگذاری در مناسبات استراتژیک دوکشور با عناصری از قبیل حجم جغرافیایی، میزان جمعیت، سهم در تولید ناخالص اقتصادی در مقیاس جهانی و موقعیت ژئواستراتژیک اندازهگیری نمیشود، اما نادیدهانگاشتن عناصر یادشده در محاسبات ایالات متحده بهویژه تاثیرگذاری نوع سیاستهای درپیش گرفتهشده...
... در جایگاه جهانی ایالات متحده و نحوه نگاه دیگر متحدان جهانی و منطقهای به رتبهبندی متحدان بر پایه تبعیض و نابرابری، میتواند مخاطرات همهجانبهای برای منافع آمریکا و در گام بعدی امنیتملی ایالات متحده به همراه داشته باشد. پرونده هستهای ایران دیر یا زود، چه با توافق جهانی چه بدون آن، حلوفصل خواهد شد، اما نحوه دخالت اسراییل در این پرونده که به مرز لشگرکشی در معادلات داخلی ایالات متحده و رودررو قراردادن دوحزب دموکرات و جمهوریخواه، تیرهکردن روابط کاخسفید با قانونگذاران آمریکا و نیز سستکردن جایگاه جهانی ایالات متحده از طریق شانتاژهای موسمی، همهوهمه در تاریخ آمریکا به عنوان یک قدرت بزرگ جهانی به مثابه لکه ننگ ثبت خواهد شد. اگر این فرضیه روزبهروز تقویت شود که ایالات متحده آمریکا برای دستیابی به توافق دوجانبه با کشور ثالث یا چندجانبه با دیگر متحدان منطقهای و جهانی نیاز به دریافت چراغسبز از اسراییل آنهم نه کل اسراییل بلکه جناح راستگرا و افراطی آن یعنی لیکود و رهبر آن بنیامین نتانیاهو دارد، عناصر تشکیلدهنده قدرت ایالات متحده در معرض فرسایش سریع قرار خواهد گرفت. ملاحظه این نکته برای ناظران سیاسی بسیار قابلتوجه است که وقتی بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی در پاسخ به تقاضای گروهی از دموکراتهای با نفوذ کنگره و سنای آمریکا مبنی بر برگزاری نشست با وی شرط میگذارد باید ابعاد و پیامدهای این موضع نخستوزیر رژیم صهیونیستی از سوی هر دوجناح در ایالاتمتحده مورد بررسی قرار گیرد. نتانیاهو در چندماه اخیر برای تقویت موقعیت انتخاباتیاش دست به شیوههای عجیبوغریبی زد؛ همین چندهفته قبل بود که فرانسه از رهبران جهان برای حضور در راهپیمایی اعتراضآمیز علیه ترور مسوولان هفتهنامه شارلی ابدو دعوت به عمل آورد، اما به دلیل حساسیت اسراییل در میان افکارعمومی جهان که به تازگی از یک جنگ جنایتکارانه علیه مردم بیدفاع باریکه غزه بیرون آمده بود از ارسال دعوت نامهبرای بنیامین نتانیاهو خودداری کرد، اما نتانیاهو برای سفر به پاریس و حضور در راهپیمایی به صورت غیرمتعارف پافشاری کرد تا آنجا که فرانسه برای ایجاد تعادل از محمود عباس رییس تشکیلات خودگردان فلسطین نیز دعوت کرد. بااینحال دیدن منظره حضور نتانیاهو (شخصی که به عنوان قاتل کودکان فلسطینی در غزه باید تحت تعقیب دادگاه بینالمللی جنایات جنگی قرار گیرد) در صف اول راهپیمایی رهبران جهان علیه تروریسم! برای فرانسه زننده و برای رهبران صف اول این راهپیمایی خجالتآور بود.
همه این اقدامات نتانیاهو جنبه نمایشی آنهم برای پیروزی در انتخابات اسفندماه دارد. این اقدامات جنجالی نتانیاهو تا آنجا موردتوجه قرار گرفته که دههاهزارنفر از مردم اسراییل روز شنبه ١٦ اسفند در اعتراض به نمایشنامههای نتانیاهو و اظهارات جنجالبرانگیزش در کنگره آمریکا دست به تظاهرات زدند. بدینترتیب باید این پرسش را مطرح کرد که آیا عمر سیاسی افراطیون صهیونیست و در راس آنها بنیامین نتانیاهو به پایان خود نزدیک شده است؟ یکی از نشانههای مهم ورود نتانیاهو در سراشیبی سقوط سخنرانی انتخاباتی وی در جمع هواداران حزب لیکود در روز یکشنبه ٨ مارس است که در آن وی نسبت به تعهد اسراییل در مورد فرمول دو دولت در سرزمین فلسطین سر باز زد و گفت برپایی کشور فلسطین دیگر امکانپذیر نبوده و اسراییل از این پس هیچگونه عقبنشینی از کرانه باختری نخواهد داشت. اگرچه ناظران سیاسی معتقدند که نتانیاهو نیت واقعی و باور دیرینه خود را مطرح کرده است، اما وی بیشتر برای ارضای احزاب کوچک بهشدت تندرو صهیونیست و کسب رای آنها در انتخابات روز ٢٧اسفندماه این موضع را گرفته است. بااینحال نتانیاهو با این موضع خود آخرین میخ را بر تابوت صلح اعراب و اسراییل زد و بدینترتیب علاوه بر ایالات متحده آمریکا حمایت اروپا، سازمان ملل متحد و متحدان خود را نیز از دست خواهد داد. آیا این نشانه برای تقویت فرضیه سقوط نتانیاهو کافی نیست؟
ارسال نظر