عوامل متعددی که در بیماری سرطان نقش دارند
هنوز در کشور ما سازمان و تشکیلاتی نیست که جلو فروش پشمشیشه (بهعنوان یکی از شناختهشدهترین مواد سرطانزا) را بگیرد که راستراست در فروشگاههای تهران به فروش میرود و ما هم آن را دور لولهها و تانکهای آب گرم خانههای خود میپیچانیم.
حسین آخانی . استاد زیستشناسی دانشگاه تهران در روزنامه شرق نوشت:فقط کسانی که درد ازدستدادن عزیزی را در اثر بیماری سرطان چشیدهاند، میفهمند سرطان چه بلایی است. من هنوز 17سالم بود که برادر 20سالهام در سال61 قربانی این کابوس وحشتناک شد. آنروزها نه شبکه اجتماعی بود و نه کسی از درد کسی خبر داشت. همه درگیر جنگ بودند و برادر من در بستر بیماری از درد شدید رنج میبرد و فریاد میکشید که برای راحتشدنش او را به برق وصل کنیم. هنوز هم بعد از گذشت سالها خوابش را میبینم. درگذشت خواننده جوان در اثر بیماری سرطان بار دیگر توجه مردم را به این خطر بزرگ جلب کرد. امروز کمتر کسی را میشناسیم که عزیزی را بهواسطه سرطان از دست نداده باشد. این بیماری محصول چیست؟ باوجود آنکه مسوولان از سونامی سرطان صحبت میکنند ولی چرا راهحلی برای آن نیست؟ شاید گفتن آن راحت باشد که ما از مسوولان، راهحل جلوگیری و درمان سرطان را بخواهیم ولی اگر خودمان را جای آنها بگذاریم، از دولتی که وارث مشکلاتی چون پرداخت یارانه نقدی به ثروتمندان، مصرف بالای انرژی و تورم است چطور میتوانیم برای بیماریای چاره داشته باشد که پیشرفتهترین کشورهای جهان با صدهامیلیارددلار سالانه بودجههای تحقیقاتی نتوانستهاند راهحلی قطعی برای آن بیابند؟
سرطان یک بیماری نیست و عوامل آن بسیار متنوع است: از عوامل ژنتیکی گرفته تا نوع تغذیه و رفتار انسانها و عوامل محیطی. بسیاری از محققان اذعان دارند که سبک زندگی ما و آلودگی شیمیایی بیش از حد هوا، خاک، آب و غذا و استرس زندگی شهری، از مهمترین عواملی است که بستر لازم را برای سرطانیشدن سلولهای بدن فراهم میکند. بنابراین اگر ما از دولت میخواهیم برای درمان سرطان کاری کند باید از او سوال کنیم چرا بعضا بودجه کشور صرف اموری میشود که سبب بسترسازی برای رشد سلولهای سرطانی است؟ باید از آقای شهردار سوال کنیم که چرا بخش عمده بودجه شهر صرف ساخت اتوبان، زیرگذر، تونل، آسمانخراش و برج میشود ولی حملونقل عمومی شهر سروسامان داده نشده است تا مردم مجبور نباشند سوار خودروهای آلاینده شوند. باید از وزارت بهداشت و درمان سوال کنیم که چرا اجازه میدهد چای و غذای داغ را در ظروف یکبارمصرف پلاستیکی (بخصوص در ایام سوگواری محرم) در خیابانها توزیع کنند؟ همین وزارتخانه در اقدامی کماثر، استفاده از لیوانهای شیشهای را در رستورانها ممنوع کرده است! باید از سازمان محیطزیست بپرسیم چرا از شهرداری نخواسته حداقل یک خط اتوبوس برای پارک پردیسان درست کند تا هم کارمندانش و هم بازدیدکنندگان پارک پردیسان بتوانند با وسیلهنقلیه عمومی به پارک بیایند. این نکته تلخی است که من برای طیکردن فاصله یکی، دوکیلومتری خانه خودمان تا پارک پردیسان باید سوار ماشین شوم و چهار،پنجکیلومتر پیچ و قوس طی کنم و هوا را آلوده کنم، چون شبکه بزرگراهی همه راهها را روی عابرپیاده و دوچرخه بسته است. حتی شهرداری راه پیادهروی ما ساکنان محله گیشا را به برج میلاد مسدود کرده است.
اگر نگارنده که فاصله خانهام تا برج 300-200متر بیشتر نیست بخواهم به آنجا بروم باید سوار اتومبیل شوم و با پرداخت ورودی پارکینگ و ساعتی تلفکردن وقت در ترافیک به برجی برسم که فاصله پیادهروی آن با خانه ما فقط دودقیقه است! عامل سرطان چیزی نیست جز تفکری که بخشی از بودجه کشور را صرف امور غیرضرور میکنند ولی هنوز در این کشور آزمایشگاه یا تشکیلاتی نیست که بتواند محصولات کشاورزی را قبل از آنکه به دست مصرفکننده برسد تست کند تا اگر میزان سم و نیترات و آلودگیهای آن از حد مجاز بیشتر است از ورود آن به بازار جلوگیری شود. هنوز در کشور ما سازمان و تشکیلاتی نیست که جلو فروش پشمشیشه (بهعنوان یکی از شناختهشدهترین مواد سرطانزا) را بگیرد که راستراست در فروشگاههای تهران به فروش میرود و ما هم آن را دور لولهها و تانکهای آب گرم خانههای خود میپیچانیم. عامل سرطان چیزی جز عملنکردن دولت گذشته به وظیفه قانونی برای پرداخت سهم حملونقل عمومی از محل درآمدهای طرح هدفمندی یارانهها نیست.
عامل سرطان اتومبیلهای بیکیفیت صفرکیلومتر هستند که برخی افراد سودکننده از آن، چوب لای چرخ گسترش حملونقل عمومی و راهآهن میگذارند و بهجای آن، دولت را بهسوی بتونیزهکردن کشور هدایت میکنند و با بیپروایی تمام، خواهان هزینه درآمدهای هدفمندی یارانه برای جادهسازی و سدسازی و انتقال آب میشوند. هنوز هزاران دستگاه خودرو عمومی یا باری فرسوده در تهران تردد میکنند و وقتی از کنار خودروهای سواری عبور میکنند، هالهای از دود سیاه آن قسمت از بزرگراه یا خیابان را فرامیگیرد. عامل سرطان کسی نیست جز آن مسوولی که از نگرانی کمشدن بودجه مجموعهاش حاضر نیست اجازه دهد سدهایی که آب را روی دریاچه ارومیه و دیگر تالابها بستهاند باز کند تا منشأ ریزگردهای نمکی در منطقهای که پنجمیلیون انسان زندگی میکنند، از بین برود. آنها کسانی نیستند جز من، که لباس استادی دانشگاه را به تن کردهام و برای مشتی پول جهت تامین هزینه تحصیل فرزندم در غرب، پای طرحهایی را امضا میکنم که یکی از عوامل گسترش ابتلا به سرطان است.
ارسال نظر