ماجراي زهرا نعمتي ، كرانچار و چند پرسش
چطور ميشود كه با اين همه تجربه از بزرگترين تورنمنتهاي جهان به يكباره براي صرف ناهار يا به كاري پيشپا افتاده سرگرم شود و وقتي باز ميگردد، كار از كار گذشته باشد؟ حذف زهرا نعمتي كه سابقه پرچمداري كاروان ايران را نيز دارد ضررهاي زيادي دارد.
حذف زهرا نعمتي از مسابقات انفرادي ريكرو تيروكمان به اندازهاي شوكهكننده بود كه كسب 11 مدال در روز پنجم بازيهاي آسيايي جاكارتاي اندونزي يعني بيش از يك سوم مدالهاي كسب شده تا روز پنجم هم تحتالشعاع شوك قرار گرفت. مگر ميشود زهرا نعمتي كه تيروكمان ايران با نام او در جهان شناخته ميشود آنچنان سهل انگار باشد كه به مسابقه نرسد؟ سؤالي كه هنوز هم جواب قانع كنندهاي براي آن پيدا نشده هرچند كه ظاهراً مربي زهرا مسئوليت اين بي مبالاتي را پذيرفته است و داورزني معاون قهرماني وزارت ورزش هم قول داده با مسببين ماجرا برخورد كند، اما بعد از بازيهاي آسيايي تا آرامش قهرمانان به هم نخورد.اما هرچه كه باشد نميتوان به سادگي از ماجرا گذر كرد. نعمتي تنها ورزشكار معلولي است كه به واسطه توانمندي خارقالعاده، هم در المپيك حضور يافت و هم در پارالمپيك. هم در بازيهاي آسيايي حضور دارد و هم در پارآسيايي و مهمتر از همه خوشرنگترين مدال پارالمپيك را هم شكار كرده است. نعمتي حتي عنوان برترين ورزشكار معلول سال جهان را نيز در كارنامه دارد، پس چطور ميشود كه با اين همه تجربه از بزرگترين تورنمنتهاي جهان به يكباره براي صرف ناهار يا به كاري پيشپا افتاده سرگرم شود و وقتي باز ميگردد، كار از كار گذشته باشد؟ حذف زهرا نعمتي كه سابقه پرچمداري كاروان ايران را نيز دارد ضررهاي زيادي دارد. نخست كاروان ايران از بابت به دست آوردن يك مدال خوشرنگ كه روي آن حساب شده بود، محروم شد، دوم ضررهاي مادي نعمتي و در نهايت كم شدن قسمتي از اعتبار ورزشكاري نابغه به خاطر بيمبالاتي كه رخ داده است. بماند آه و حسرتهايي كه در اين ماجرا براي هميشه باقي خواهد ماند!
اما شوك ديگر روز پنجم رقابتها، به شكست تيم اميد فوتبال مقابل كرهجنوبي باز ميگردد نه به اين سبب كه حتماً بايد كره را ميبرديم بلكه از آن جهت كه كرانچار سرمربي موسپيد كرده و با تجربه تيم اميد با كمال افتخار در مصاحبه بعد از حذف اعلام كرد:«كره برد چون براي قهرماني آمد و ما باختيم چون براي قهرماني نيامديم»! در نظر بگيريد وقتي يك مربي براي برد نيامده است، چطور بايد از شاگردانش انتظار برد داشت؟ قسمت اعجاب آور ديگر مصاحبه آقاي سرمربي آنجاست كه ميگويد:«در گروه با قدرت صدرنشين شديم». تو گويي همه فراموش كردهاند اميدها مقابل ميانمار از ترس سرگروه شدن، نااميدانه براي باخت ميجنگيدند نه براي برد و اين سرگروهي توفيقي ناخواسته بود تا مبادا در مرحله بعدي به كره بخوريم!
به هرحال تيم اميد حذف شد به بهانه اينكه تيمي زير 21 سال به جاكارتا رفت تا براي المپيك 2020 آماده شود و توجيهي باشد براي ميدان دادن به جوانهايي كه بايد پس از 44 سال راهي المپيك شوند!
توجيهي ضعيف و بيپايه! چرا بايد يك مدال نقد را از دست داد بابت هدفي نسيه در آينده؟ اصلا چه تضميني ميدهيد كه قرباني شدن تيم فوتبال در جاكارتا، سبب راهيابي به المپيك شود؟ چرا نبايد از سه بازيكن بزرگسال استفاده ميكرديم و به مدال ميرسيديم و براي اميدها تا المپيك 2020 توكيو چندين و چند تورنمنت در نظر ميگرفتيم؟ اما واقعاً جايگاه فوتبال در المپيك،كجاست؟ آيا فوتبال المپيك به اندازه فوتبال جام جهاني ارزش دارد؟
اما يك نكته ديگر در مورد اظهارات عجيب سرمربي خارجي تيم اميد.
اولاً تيمي كه به يك تورنمنت ميرود و ميخواهد قهرمان شود بايد فقط به برد فكر كند و از هرگونه باخت مصلحتي بپرهيزد و در صورتيكه به هر دليلي باخت مصلحتي در دستور كار قرار گرفت، اصولاً يك مربي با مديريت خود در بازي بايد شرايط را مهيا كند نه اينكه از بازيكنان بخواهد ببازند بخصوص در ردههاي سني پايينتر كه البته پيامدهايي دارد از جمله اين كه ميان بازيكنان و حتي اعضاي كادر فني اختلاف نظرها شكل ميگيرد كه خسارت بارخواهد بود.
ثانياً اين روند در بازيهاي بعدي هم تاثير منفي خود را خواهد گذاشت و ناخواسته بعضي بازيكنان جوان از تمركز لازم براي برد بعدي دور ميشوند!
ثالثاً در بقيه شكستها، بسياري از بازيكنان به خود حق ميدهند مربي را عامل اصلي شكست معرفي كنند.
موردي كه مصاحبه كرانچار نيز آنرا تاييد ميكند و نشان ميدهد اين مربي با تجربه از نظر روانشناسي ورزشي، چندان با تجربه نيست!
منبع:روزنامه اطلاعات
ارسال نظر