گل بود به سبزه آراسته شد!
انحصار، چون ماده مخدر عمل ميكند و فرد معتاد را بيش از پيش وابسته به مواد ميكند. رسانه انحصاري هنگامي كه در فضاي رقابتي قرار گيرد، قادر به ادامه حيات نخواهد بود. از اينرو سعي ميكند رقابت را نابود کند.
شهروند نوشت:وجود تناسب در اشيا و تصاوير واقعي يك ضرورت است. تنها در كاريكاتور است كه تناسب از ميان ميرود. کاریکاتوري از فرد كشيده ميشود كه سر او به اندازه كل بدنش است. دماغ او بسيار بزرگ است و... اين عدم تناسب موجب خنده بيننده ميشود. نظام اجتماعي نيز يك پديده است و به ميزاني كه طبيعي باشد، تناسب در آن رعايت ميشود. يكي از نظامهاي اجتماعي كه اين عدمتناسب در آن مشهود است، كرهشمالي است. نظامي كه در مواجهه با كرهجنوبي، ژاپن و ايالات متحده، مبارز ميطلبد و آنها را تهديد ميكند، ولي از نظر توليد و سطح رفاه بسيار عقبمانده است و حتي مردم آنجا دچار قحطي شدهاند. يا عدمتناسب ميان ادعاهای این حکومت با فقدان رسانهها و مطبوعات آزاد در آنجا، بشدت كاريكاتوري است. وجود تناسب ميان قدرت نظامي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي و رسانهاي در هر نظام اجتماعي به دلنشيني و زيبايي آن كمك ميكند و برعكس.يكي از مولفههاي قدرت در ايران كه هيچ تناسبي با ساير مولفههاي قدرت حكومت و جامعه ايران ندارد، قدرت رسانهاي است. كافي است وضع خود را با كشورهاي اطراف مقايسه كنيم، عراق و تركيه در غرب و افغانستان و پاكستان در شرق ايران هستند. آنها به جز تركيه در بسياري از مولفههاي قدرت ضعيفتر از ايران هستند، ولي ميتوان گفت كه همه آنها از لحاظ شاخص قدرت رسانهاي بيمسألهتر از ايران هستند. هيچكدام مشكل كانالهاي تلگرامي يا موارد مشابه را ندارند، هيچكدام فكر و ذهنشان مشغول فلان كانال يا شبكه ماهوارهای نيست، در همه آنها كمابيش رسانهاي رقابتي در حوزه مطبوعات و راديو و تلويزيون مشاهده ميشود و كمابيش مردمان آنجا نيازهاي خبري و تحليلي خود را از منابع رسانهاي داخلي تامين ميكنند. البته اين به معناي آن نيست كه هيچ مشكلي در رسانههای آن كشورها وجود ندارد، بلكه فقط در مقام مقايسه با جامعه خودمان چنين داوري را انجام ميدهيم.
چرا چنين جامعهاي كه به لحاظ سياسي، اجتماعي، نظامي و حتي اقتصادي واجد قدرت قابل توجهي است، از جهت قدرت رسانهاي دچار پسافتادگي شده است؟ پاسخ در وجود انحصار است. ذات رسانه انحصاربردار نيست، بنابراين اگر در محيط انحصاري قرار گيرد، به سرعت بيمار و آلوده ميشود. مثل بركهاي كه آب آن تجديد نشود. انحصار، چون ماده مخدر عمل ميكند و فرد معتاد را بيش از پيش وابسته به مواد ميكند. رسانه انحصاري هنگامي كه در فضاي رقابتي قرار گيرد، قادر به ادامه حيات نخواهد بود. از اينرو سعي ميكند رقابت را نابود کند. حالا انحصار رسانهاي در ميان ما كم بود كه ميخواهند آن را وسعت بخشند و به قول معروف گل بود به سبزه نيز آراسته شد! گفته ميشود كميسيون فرهنگي مجلس مصوبهاي را به انجام رسانده كه مطابق آن «پخش فراگیر برنامههای رادیویی یا تلویزیونی در داخل و خارج از کشور در انحصار سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است و مسئولیت صدور مجوز و تنظیم مقررات رادیویی و تلویزیونی فراگیر و نظارت بر آن منحصرا برعهده سازمان صداوسیماست و هرگونه ارایه خدمات نوین پخش فراگیر رادیویی و تلویزیونی الزاما بر بستر شبکه ملی اطلاعات منحصر و محدود میشود.»
صداوسيمايي كه از عهده وظايف اصلي خود برنميآيد و با دههاهزار شاغل و هزاران ميليارد درآمد و بودجه و امكانات بزرگ و غيرقابل تصور، در برابر شبكههاي مجازي و ماهوارهاي زانو زده است، چگونه ميتواند از پس انحصار ديگري برآيد كه انحصارپذير هم نيست؟ كافي است به سخنان وزير اسبق پست و تلگراف و تلفن مراجعه كنيد كه اخيرا اظهار داشته و مسئوليت عدم آزادي دستگاه فاكس! را به عهده تندروها انداخته و خودش را از آن مبرا كرده!! اگر براي چنين كاري ٢٥سال زمان لازم بود تا آن مدير، مسئوليت را به عهده ديگران بيندازد، مبرا كردن خود از تاييد انحصار چنين مصوبهاي، بعيد است به يكي دوسال بيشتر نياز داشته باشد. اگر وجود انحصار رسانهاي تاكنون توانسته است به نفوذ و اثرگذاري اين رسانه كمك كند، طبعا توسعه انحصار هم ميتواند، ولي اگر نتوانسته كه با اطمينان ميتوان گفت نتوانسته است، پس چه منطقي پشت اين تصميمات وجود دارد؟ شايد آگاهانه درصدد بستن تمام راههاي اصلاح سياست رسانهاي هستند، والا هيچ توجيه عقلايي ديگري براي اين نوع تصميمات وجود ندارد.
جامعه ايران نيازمند بازنگري جدي در سياست رسانهاي است. اساس اين بازنگري نيز بايد بر حذف انحصار و شكلگيري رقابت و نيز اظهارنظر مردم و گروههای سیاسی در رسانههاي رسمي و رقابتي باشد. جامعه ايران به دليل غرقشدن در گرداب رسانههاي غيررسمي دچار فرسايش اطلاعاتي و تحليلي شده است. وجود اين اندازه محدود از تيراژ مطبوعات و نيز اصليبودن برنامههايي مثل ٩٠ يا دورهمي و خندوانه براي تلويزيون ايران، چيزي جز يك فاجعه رسانهاي نيست. متاسفانه عدهاي از نمايندگان مجلس ايران به جاي آنكه طرحهاي ضد انحصار ارايه كنند و دور باطل انحصار رسانهاي را بشكنند، در مقام تشديد ساختار معيوب رسانهاي موجود هستند.
ارسال نظر