برجام و تاملاتي در منافع ملي
کساني که در داخل ايران شمشير برداشته به رگ و پيبرجام و دولت روحاني کوبيدند هيچگاه خود را متعهد به درک اين جوانب نيافتند و توضيح ندادند که اگر اين معاهده به سود آمريکاييها و متحدانش، از جمله رژيم صهيونيستي بوده است، چرا ترامپ و نتانياهو تمامي اعتبار و اقتدار خود را مصروف تضعيف و نابودي برجام کردند؟
روزنامه اطلاعات در یادداشتی به قلم سید مسعود رضوی نوشت:ترديدي نيست که بخش مهم و رقم هنگفتي از مشکلات ما ريشه در توطئه دشمنان و بدکاري و زعارت رقيبان خارجي و بدخواهان آن سوي مرزهاي ملي و منطقهاي دارد. همواره اينگونه بوده و به قول آرنولد توين بي؛ منازعه و جنگ و رقابت در تاريخ کهن، موتور حرکت جوامع بشري بوده و سرنوشت تمدنهاي بزرگ و کوچک را تعيين ميکرده است. هنوز هم اين عامل قدرتمند موجود است و نقشي اساسي بر هستي و نيستي ملتها و جوامع دارد اما آنچه موجب صيانت تمدنها و جامعههاي معاصر است، ديگر تنها عوامل دفاعي و لشکر و ادوات يا حصارهاي مصنوع طبيعي نيست، بلکه عقل و قدرت محاسبه و منافع ملي يک کشور، نيز منافع متقابل ميان ملتها و کشورها در اين امر دخيل است.
امروزه معاهدات و منافع مشترک بينالمللي و بينالدولي جاي خندقها و حصارها را در تضمين امنيت و آرامش ملتها گرفته و الحق والانصاف در جايي که برخورد تخصصي و شناخت حقوقي و کارشناسانه موجود بوده و قراردادهايي متناسب و متوازن منعقد شده، طبعاً اثر عميقي هم بر نظم و شرايط منطقه و جهان و داخل و خارج داشته است. نمونه عالي و قابل استناد در قرن 21ميلادي که پشتوانه شهرت و استناد جهاني، تا اين لحظه آن را تأييد و توجيه ميکند برجام و قرارها و شرايط منعقد در آن مقاوله نامه است. فارغ از سرنوشت و وضع متأخر اين معاهده دو و چندجانبه، وضعيت برد ـ برد در آن رعايت شده و با لحاظ کردن و پژوهش در جزييترين مواد و مفاد حقوقي و ديپلماسي رايج و متعارف در جهان معاصر موجب گشايش و آرامش در کشور ما و منطقه و جهان شده است.
اما نکته آموزنده در آزمون برجام، بهرهوري در وقت مقرر است و محدود بودن يا محدود کردن افق آن، که برخي دوستان نادان و دشمنان دانا مجال و فرصتش را از ملت و دولت سلب کردند و ما در اين نوشته، توقفي بر اين موضوع عبرتآموز کردهايم تا شايد به اميدي عبث، اين دوستان نادان و رقباي فاقد اخلاق و زيان آفرين، متنبه و هشيار شوند؛ هرچند هيچ زنهاري تاکنون در آنه اثر نداشته و بيدارشان نکرده است!
باري، اين سويه و جانبي که بدان اشاره کردم با توجه به زيادهطلبي دولت بي مسئوليت، نامحبوب و نامطلوب ترامپ، هم اکنون بهتر و بيشتر قابل ملاحظه است. زيرا بر اساس تعهد رئيس دولت ايالات متحده امريکا در مواجهات و تبليغات انتخاباتي، ميبايد بلافاصله پس از ورود به کاخ سفيد و نشستن بر سرير قدرت و کرسي رياست، مقاوله نامه را پاره و تعهدات آمريکا در اين مورد را پايمال ميکرد اما نکرد، زيرا نميتوانست چنين کند. از آن جهت که مواد و تبصرههاي حقوقي و سياسي و فني يا تکنيکي برجام، از چنان انسجام و دقت و استحکامي برخوردار بود که هر حرکت تند و يکجانبهاي از سوي دونالد ترامپ و دولت آمريکا، خسران سياسي و ضررهاي اقتصادي و حقوقي گستردهاي براي آن دولت در پي داشت.
کساني که در داخل ايران شمشير برداشته به رگ و پيبرجام و دولت روحاني کوبيدند هيچگاه خود را متعهد به درک اين جوانب نيافتند و توضيح ندادند که اگر اين معاهده به سود آمريکاييها و متحدانش، از جمله رژيم صهيونيستي بوده است، چرا ترامپ و نتانياهو تمامي اعتبار و اقتدار خود را مصروف تضعيف و نابودي برجام کردند؟ اين پرسش از آن جهت مهم است که ما ممکن است باز هم در شرايط مشابه يا متفاوت، مکرر در مکرر ناچار شويم همانگونه که در برجام و مسائل مربوط به نيروگاهها و انرژي اتمي با دولتهاي معظم جهان وارد مذاکره و عقد پيمان شديم، براي حفظ کشور و صيانت از منافع و کيان ملي پاي ميز مذاکره بنشينيم. اما اين بار با حمايت همه جانبه و همدلي و پشتيباني و وحدت عام و تام از سوي مردم و تمامي جريانها و جناحهاي سياسي و صاحب نظر و داراي قدرت در سراسر ميهن.
تجربه برجام، اينک که دولت ترامپ سختترين مواضع و تندترين رفتارها را در قبال آن پيش گرفته، به ما يک نکته را ميآموزد و آن نکته اين است که اگر فرصتي پيدا شد و امکاني فراهم گرديد، در وقت مقتضي و اندک از مواهب آن بهرههاي وافي و کافي ببريم و بدون ضايع کردن وقتِ گرانبها منافع جاري و آتي براي ملت و کشورمان استحصال کنيم. زيرا در جهان يکجانبه گرا و «مبتني بر سود و زور» و «منفعتهاي مبتني بر قدرت»، ممکن است زود دير شود و آنچه چند ماه قبل در دسترس بود امروز دور از دست ما و به کلي خلاف منافع ما باشد.
اگر با سعه صدر و گشادگي و تدبير، از ورود سرمايهها و سرمايهگذاران خارجي، خصوصاً شرکتهاي معظم چند مليتي و بينالمللي در زمينه نفت و گاز و خودرو و خريد هواپيما و صنايع اي تي و ارتباطات و آب و کشاورزي و... به درستي و با توجه به محدوديتهاي فرصت و درک جايگاهمان در منطقه کمال استفاده را ميکرديم؛ بيشک امروز ترامپ هم نميتوانست چنين فشاري به ما و برجام و طرفهاي اروپايي وارد کند. مشکلات عديده اقتصادي نيز تا اين حد بر دولت و ملت فشار وارد نميکرد.
اين خسارات را کساني به مردم وارد کردهاند که هيچگاه پاسخگوي عملکردهاي خسارتزا و بيمنطقشان نيستند. آيا سال آينده هم با اين نوع کارشکنيها و چالشهايي از همين دست روبه رو خواهيم بود و حسرت توسعه و سرعت در کسب سرمايه و بهرهوري بهينه و به موقع بر دل خواهد ماند و دولت موتور تحرک و توسعه را (بالاخره و اگرچه دير هنگام) روشن خواهد کرد؟
ارسال نظر