داعش به سمت مدیترانه یا آسیای مرکزی؟
به دنبال پیروزی نظامی جبهه مقاومت مردمی عراق و سوریه بر جنگجویان نیابتی و پایان یافتن سیطره داعش که با پایین کشیدن پرچم این گروه در «ابوکمال» رقم خورد، در بعضی از محافل سخن از پایان داعش گفته شد که نیاز به وضوح بیشتر دارد تا از سادهانگاری در سیاست خارجی بپرهیزیم و پیچیدگیهای این صحنه را در برنامهریزیها و سیاستگذاریهایمان دخالت دهیم.
به دنبال پیروزی نظامی جبهه مقاومت مردمی عراق و سوریه بر جنگجویان نیابتی و پایان یافتن سیطره داعش که با پایین کشیدن پرچم این گروه در «ابوکمال» رقم خورد، در بعضی از محافل سخن از پایان داعش گفته شد که نیاز به وضوح بیشتر دارد تا از سادهانگاری در سیاست خارجی بپرهیزیم و پیچیدگیهای این صحنه را در برنامهریزیها و سیاستگذاریهایمان دخالت دهیم. ما سرمایهگذاری زیادی در چند دهه قبل و مخصوصا در شش سال گذشته در منطقه کردهایم و الان باید با یک همهجانبهنگری، استفاده از تفکر سیاسی و استفاده از عنصر مصالحه که شاخصه اصلی فعالیتهای سیاسی و دیپلماتیک است، در پی کسب منافع حداکثری از این سرمایهگذاری باشیم.
اگرچه داعش مصنوع نبود و حاصل تفکری میان اهل سنت برای برقراری خلافت اسلامی و حاصل شرایط سیاسی-اجتماعی آنان در پرتو تحولات منطقه بود، اما چون برای تحقق این آمال راه نادرستی پیمود، مورد بهرهبرداری قرار گرفت و استقلال عمل نداشت. بنابراین درواقع باید گفت داعش بهعنوان یک تفکر و اندیشه همچنان پابرجاست و چهبسا شاهد نوعی از دگردیسی در آن باید بود. شاید دقیقترین عبارت برای تبیین شرایط کنونی شکست نظامی داعش است چراکه حاکمیت داعش در قسمت عمده سرزمینهای عراق و سوریه پایان یافته است. با اینحال در قسمت عمدهای از شرق سوریه و غرب عراق در اطراف رود فرات همچنان نیروهای داعش حضور دارند، ضمن اینکه تعدادی از نیروهای جنگجوی آن هم با تسلیحات و بدون تسلیحات در داخل سوریه و عراق پراکنده شدهاند.
از سوی دیگر عدهای از نیروهای داعشی که به کمک آمریکا و کردهای سوریه جا به جا شدند، ممکن است در مناطقی در نزدیک مرز لبنان اسکان داده شده باشند، بنابراین همچنان در منطقه حضور دارند. اما باید گفت اکنون شرایط نسبت به زمانیکه داعش حضورش تعیینکننده بود و با حمایتهای عربستان، قطر و کمکهای لجستیک، کریدور انتقال امکانات تسلیحاتی و جابهجایی نیرو در ترکیه قدرت زیادی داشت، متفاوت است. در واقع بعد از اینکه اثرات بهمنوار داعش، متوجه ترکیه و کشورهای حامی این گروه تروریستی شد این کشورها رویکردشان را تا حدودی عوض کردند. زیرا از یک طرف داعش مشکلاتی را برای مردم و حکومت ترکیه ایجاد کرد؛ از سوی دیگر عربستان احساس کرد که ممکن است داعش به سمت شبهجزیره حرکت کند و بنابراین کمکم پای خود را عقب کشید و قطر تنها ماند. زیرا کمکهای سه کشور عربستان، ترکیه و قطر تحت اشراف آمریکا به جنگجویان نیابتی و رسیدن این تسلیحات به دست نیروهای تندروی آن یعنی جبهه النصره و داعش نشان از نقش آنان در صعود و افول داعش دارد. درواقع سلاح و مهمات با هماهنگی ترکیه و ارتش آمریکا به دست گروههای مسلح در سوریه از جمله جبهه النصره میرسید و هرچه به سوریه میرفت ابتدا وارد ترکیه میشد البته با هماهنگی کامل نیروهای آمریکایی؛ یعنی همهچیز با هماهنگی آمریکا، ترکیه، قطر و عربستان توزیع میشد.»
از طرف دیگر اقدامات و عملیاتهای تروریستی داعش در فرانسه و سایر کشورهای اروپایی و آمریکا شرایط را بهگونهای دیگر رقم زد. به عبارت دیگر حامیان داعش که از حضور داعش در منطقه خاورمیانه و بههم ریختن توازن ژئوپلیتیکی سوءاستفاده میکردند، از موقعیت بهوجود آمده صدمه دیدند و کمکها و حمایتهایشان را قطع کردند. بنابراین در این معنا داعش آن زمانی پایان یافت که دیگر ارادهای برای بازگذاردن کانال تدارکاتی در ترکیه وجود نداشت، یعنی داعشی که قصد ایجاد یک خلافت اسلامی در عراق و شام را داشت به انتها رسید. اما باید گفت اندیشه داعشی، تفکری ریشهدار در بخش بنیادگرای اهلسنت که حاصل ایدئولوژیکی و شرایط ژئوپلیتیکی و سیاسی منطقه است که بحثهای طائفی به آن دامن زده است. زیرا اهل سنت همیشه بهدنبال این بودهاند که نقشی برای خودشان در دنیای اسلام و منطقه داشته باشند و این شرایط به معنای فکر و اندیشه است، اما وضعیتی که داعش سرزمینی را در اختیار داشته باشد، بحث حاکمیت است. بنابراین حمایتهای لجستیک و مالی از بین رفته است، اما اندیشه داعش همچنان در منطقه جاری است و وجود دارد. ضمن اینکه برخی تحلیلگران بر این نکته اشاره کردند که باتوجه به برخی امکانات باقیمانده و تجربیاتی که داعش در این دوران به دست آورده است، ممکن است داعش با یک دگردیسی در منطقه ظهور و بروز پیدا کند. زیرا در عملیاتی که در مصر انجام شد، شواهد اولیه حاکی از حملات گروههای منتسب به داعش به مسجدی در العریش در شمال شهر سینا است که نشان از وضعیت دگردیسی دارد و ممکن است از این پس با پخش داعش در کشورهای مختلف، شاهد این چنین تحرکاتی باشیم.
بنابراین برای بررسی تحولات و سیاستگذاری در منطقه باید در وزن حوادث و تحولاتی که در منطقه به وجود میآید دقت کرد. از یک سو اقدامات و مجاهدتهایی که مقاومت اسلامی در منطقه و در مقابل داعش داشتند، تاثیر بسزایی در پایان دادن به حاکمیت نظامی داعش داشته است. از طرف دیگر به موازات این اقدامات، قطع حمایت لجستیک و امکانات مالی و مبارزه با آن، چه از سوی جبهه مقاومت و چه از سوی سایر کشورها نیز تاثیرگذار بوده است. بنابراین نباید حوادث منطقه را به صورت تک عاملی بررسی کرد. همانگونه که شکلگیری، نضج و رشد داعش در منطقه حاصل عوامل متعدد بود، افولش هم میتواند حاصل عوامل متعدد باشد. اما به نظر میرسد مهمترین موضوعی که باید به آن توجه کرد، لرزهها و پسلرزههای پساداعش است که ممکن است دگردیسی، نمودها و تبلور دیگری را در جوامع مختلف منطقه یا خارج منطقه داشته باشد. زیرا به نظر میآید که سیر حرکت داعش بعد از این تحولات یا به سمت اروپا و غرب یا آسیای شرقی و جنوب شرقی و مرکزی باشد.
باید به این نکته تاکید کرد که اگرچه چهره حاکمیتی و تشکیل خلافت پایان پذیرفته اما اندیشه داعش همچنانجاری است و ممکن است به صورتهای دیگر ظاهر شود. زیرا با وجود اینکه داشتن سرزمین و تشکیل حکومت یکی از آرزوهای داعش بود، اما لزوما همه گروههای مبارز نمیتوانند بهدنبال سرزمین باشند یا سرزمینی را در اختیار بگیرند. پیش از این شرایطی در سوریه و عراق بهوجود آمده بود که داعش از آن شرایط استفاده کرد و حاکمیتی را در آن منطقه بهوجود آورد. اما معلوم نیست از این به بعد آن شرایط وجود داشته باشد، تا داعش بتواند مجددا در منطقه دیگری حاکمیت کند. به هر جهت باید گفت که داعش در تلاش است تا حضورش در هر سطح ممکن را در کشورهای مختلف حفظ کند.
به گزارش مثلث، برخی تحلیلگران بر این باورند داعش در قدم بعد به سمت دریای مدیترانه و اروپا میرود و برخی هم معتقدند به سمت آسیای مرکزی و میانه خواهد رفت. بنابراین ممکن است همه این جهتهای حرکتی وجود داشته باشد. ضمن اینکه این احتمال هم وجود دارد که قسمتی از نیروهای داعش جذب سایر گروههای مبارز در منطقه شوند و با همکاری آنها روند گذشته را ادامه دهند که این سناریو نیز دور از ذهن نیست.
اگرچه داعش مصنوع نبود و حاصل تفکری میان اهل سنت برای برقراری خلافت اسلامی و حاصل شرایط سیاسی-اجتماعی آنان در پرتو تحولات منطقه بود، اما چون برای تحقق این آمال راه نادرستی پیمود، مورد بهرهبرداری قرار گرفت و استقلال عمل نداشت. بنابراین درواقع باید گفت داعش بهعنوان یک تفکر و اندیشه همچنان پابرجاست و چهبسا شاهد نوعی از دگردیسی در آن باید بود. شاید دقیقترین عبارت برای تبیین شرایط کنونی شکست نظامی داعش است چراکه حاکمیت داعش در قسمت عمده سرزمینهای عراق و سوریه پایان یافته است. با اینحال در قسمت عمدهای از شرق سوریه و غرب عراق در اطراف رود فرات همچنان نیروهای داعش حضور دارند، ضمن اینکه تعدادی از نیروهای جنگجوی آن هم با تسلیحات و بدون تسلیحات در داخل سوریه و عراق پراکنده شدهاند.
از سوی دیگر عدهای از نیروهای داعشی که به کمک آمریکا و کردهای سوریه جا به جا شدند، ممکن است در مناطقی در نزدیک مرز لبنان اسکان داده شده باشند، بنابراین همچنان در منطقه حضور دارند. اما باید گفت اکنون شرایط نسبت به زمانیکه داعش حضورش تعیینکننده بود و با حمایتهای عربستان، قطر و کمکهای لجستیک، کریدور انتقال امکانات تسلیحاتی و جابهجایی نیرو در ترکیه قدرت زیادی داشت، متفاوت است. در واقع بعد از اینکه اثرات بهمنوار داعش، متوجه ترکیه و کشورهای حامی این گروه تروریستی شد این کشورها رویکردشان را تا حدودی عوض کردند. زیرا از یک طرف داعش مشکلاتی را برای مردم و حکومت ترکیه ایجاد کرد؛ از سوی دیگر عربستان احساس کرد که ممکن است داعش به سمت شبهجزیره حرکت کند و بنابراین کمکم پای خود را عقب کشید و قطر تنها ماند. زیرا کمکهای سه کشور عربستان، ترکیه و قطر تحت اشراف آمریکا به جنگجویان نیابتی و رسیدن این تسلیحات به دست نیروهای تندروی آن یعنی جبهه النصره و داعش نشان از نقش آنان در صعود و افول داعش دارد. درواقع سلاح و مهمات با هماهنگی ترکیه و ارتش آمریکا به دست گروههای مسلح در سوریه از جمله جبهه النصره میرسید و هرچه به سوریه میرفت ابتدا وارد ترکیه میشد البته با هماهنگی کامل نیروهای آمریکایی؛ یعنی همهچیز با هماهنگی آمریکا، ترکیه، قطر و عربستان توزیع میشد.»
از طرف دیگر اقدامات و عملیاتهای تروریستی داعش در فرانسه و سایر کشورهای اروپایی و آمریکا شرایط را بهگونهای دیگر رقم زد. به عبارت دیگر حامیان داعش که از حضور داعش در منطقه خاورمیانه و بههم ریختن توازن ژئوپلیتیکی سوءاستفاده میکردند، از موقعیت بهوجود آمده صدمه دیدند و کمکها و حمایتهایشان را قطع کردند. بنابراین در این معنا داعش آن زمانی پایان یافت که دیگر ارادهای برای بازگذاردن کانال تدارکاتی در ترکیه وجود نداشت، یعنی داعشی که قصد ایجاد یک خلافت اسلامی در عراق و شام را داشت به انتها رسید. اما باید گفت اندیشه داعشی، تفکری ریشهدار در بخش بنیادگرای اهلسنت که حاصل ایدئولوژیکی و شرایط ژئوپلیتیکی و سیاسی منطقه است که بحثهای طائفی به آن دامن زده است. زیرا اهل سنت همیشه بهدنبال این بودهاند که نقشی برای خودشان در دنیای اسلام و منطقه داشته باشند و این شرایط به معنای فکر و اندیشه است، اما وضعیتی که داعش سرزمینی را در اختیار داشته باشد، بحث حاکمیت است. بنابراین حمایتهای لجستیک و مالی از بین رفته است، اما اندیشه داعش همچنان در منطقه جاری است و وجود دارد. ضمن اینکه برخی تحلیلگران بر این نکته اشاره کردند که باتوجه به برخی امکانات باقیمانده و تجربیاتی که داعش در این دوران به دست آورده است، ممکن است داعش با یک دگردیسی در منطقه ظهور و بروز پیدا کند. زیرا در عملیاتی که در مصر انجام شد، شواهد اولیه حاکی از حملات گروههای منتسب به داعش به مسجدی در العریش در شمال شهر سینا است که نشان از وضعیت دگردیسی دارد و ممکن است از این پس با پخش داعش در کشورهای مختلف، شاهد این چنین تحرکاتی باشیم.
بنابراین برای بررسی تحولات و سیاستگذاری در منطقه باید در وزن حوادث و تحولاتی که در منطقه به وجود میآید دقت کرد. از یک سو اقدامات و مجاهدتهایی که مقاومت اسلامی در منطقه و در مقابل داعش داشتند، تاثیر بسزایی در پایان دادن به حاکمیت نظامی داعش داشته است. از طرف دیگر به موازات این اقدامات، قطع حمایت لجستیک و امکانات مالی و مبارزه با آن، چه از سوی جبهه مقاومت و چه از سوی سایر کشورها نیز تاثیرگذار بوده است. بنابراین نباید حوادث منطقه را به صورت تک عاملی بررسی کرد. همانگونه که شکلگیری، نضج و رشد داعش در منطقه حاصل عوامل متعدد بود، افولش هم میتواند حاصل عوامل متعدد باشد. اما به نظر میرسد مهمترین موضوعی که باید به آن توجه کرد، لرزهها و پسلرزههای پساداعش است که ممکن است دگردیسی، نمودها و تبلور دیگری را در جوامع مختلف منطقه یا خارج منطقه داشته باشد. زیرا به نظر میآید که سیر حرکت داعش بعد از این تحولات یا به سمت اروپا و غرب یا آسیای شرقی و جنوب شرقی و مرکزی باشد.
باید به این نکته تاکید کرد که اگرچه چهره حاکمیتی و تشکیل خلافت پایان پذیرفته اما اندیشه داعش همچنانجاری است و ممکن است به صورتهای دیگر ظاهر شود. زیرا با وجود اینکه داشتن سرزمین و تشکیل حکومت یکی از آرزوهای داعش بود، اما لزوما همه گروههای مبارز نمیتوانند بهدنبال سرزمین باشند یا سرزمینی را در اختیار بگیرند. پیش از این شرایطی در سوریه و عراق بهوجود آمده بود که داعش از آن شرایط استفاده کرد و حاکمیتی را در آن منطقه بهوجود آورد. اما معلوم نیست از این به بعد آن شرایط وجود داشته باشد، تا داعش بتواند مجددا در منطقه دیگری حاکمیت کند. به هر جهت باید گفت که داعش در تلاش است تا حضورش در هر سطح ممکن را در کشورهای مختلف حفظ کند.
به گزارش مثلث، برخی تحلیلگران بر این باورند داعش در قدم بعد به سمت دریای مدیترانه و اروپا میرود و برخی هم معتقدند به سمت آسیای مرکزی و میانه خواهد رفت. بنابراین ممکن است همه این جهتهای حرکتی وجود داشته باشد. ضمن اینکه این احتمال هم وجود دارد که قسمتی از نیروهای داعش جذب سایر گروههای مبارز در منطقه شوند و با همکاری آنها روند گذشته را ادامه دهند که این سناریو نیز دور از ذهن نیست.
ارسال نظر