بهترین بخش جامجهانی تمام شده!
تکلیفت را مشخص کن. در یک ماه گذشته غلیان خارقالعاده لذت و احساسات در سراسر زمین دیده شد، از جشن در جده بعد از پیروزی عربستان سعودی بر ژاپن تا صحنههایی در ملبورن و لیما در این هفته وقتی استرالیا و پرو به ۳۱امین و ۳۲امین تیمهایی شدند که به روسیه صعود کردند.
تکلیفت را مشخص کن. در یک ماه گذشته غلیان خارقالعاده لذت و احساسات در سراسر زمین دیده شد، از جشن در جده بعد از پیروزی عربستان سعودی بر ژاپن تا صحنههایی در ملبورن و لیما در این هفته وقتی استرالیا و پرو به ۳۱امین و ۳۲امین تیمهایی شدند که به روسیه صعود کردند.مهم نبود که یک بازی از هر ۶ پلیآف صفر-صفر تمام شد، مهم نبود که این بازیها از نظر کیفیت چیز زیادی نداشتند چون احساس این که این بازی اهمیت دارد بیننده را با خود میکشاند.
برای کسی که بیشتر فوتبال را از انگلیس تماشا میکند بدبین شدن آسان است. حداقل ۳۰سال از زمانی که فوتبال ملی واقعا بالاترین سطح بازی بود گذشته است و ۲۰ سال هم از زمانی که کسی حداقل وانمود میکرد که این فوتبال در بالاترین سطح است هم گذشته. لیگ قهرمانان و لیگ برتر بهتر هستند. بازیکنان بهترند، زمینها بهتر است، داوری بهتر است، مربیان بهتر هستند و فوتبال هم بهتر است چون مربیان باشگاهها میتوانند روز به روز با بازیکنانشان کار کنند و یک جور تجمل کارهای همکارانشان در فوتبال ملی را انکار میکند. اما در کنار این چرخه کسانی مثل من احساس گناه میکنند. شاید ما نباید به فوتبال ملی به عنوان مداخله ناخوشایندی در فوتبال «واقعی» نگاه کنیم.
شاید ما باید معنای فوتبال ملی برای ملتهایی که آنقدر خوشبخت نیستند که میزبان یکی از بهترین لیگهای دنیا را داشته باشند را بیشتر درک کنیم. در نهایت فوتبال در اصل برای احساس و هیجان و درام است و چیزهای تکنیکی و تاکیتیکی ابزاری برای آن هستند.
شاید حالا باید به این نکته اشاره کنم که در 20 تورنمنت بینالمللی بودهام، سه جام جهانی، هشت جام ملتهای آفریقا، چهار یورو، دو کوپاآمریکا، یک جام آسیایی، یک جام کنفدراسیونها و یک جام جهانی زیر ۲۰سال. فوتبال ملی را دوست دارم. مثل بیشتر آدمهای همنسلام جام جهانی 1982 و 1986 واقعا باعث شد که فوتبال را دوست داشته باشم. تورنمنتها با تمرکزشان بر درام، با راویانی که در طول سه یا چهار هفته همه چیز را فاش میکنند عصاره بهترین چیزهایی است که در فوتبال وجود دارد.
و با این همه من همچنان میدانم که جام جهانی تابستان بعدی خستهکننده خواهد بود. اغلب مربیانی که از چند هفته قبل از تورنمنت با بازیکنانشان کار میکنند بر دفاع تمرکز خواهند کرد. هیچکس نمیخواهد در پایان یک تیم له شده در خاطرهها بماند، شبیه به آن چیزی که عربستان در جام جهانی 2002 مقابل آلمان متحمل شد.
مشخص است که ۵ یا ۶ تیم در تابستان بعدی چندان خوب نیستند. یک شکست نزدیک یا حذف در ضربات پنالتی قابل فهمتر از نتیجههای 4 یا 5 بر صفر خواهد بود. بازیکنان طبیعتا تمایل دارند از این که مردی باشند که تا ابد با یک اشتباه بزرگ یادآوری شوند جلوگیری کنند. احتیاط و محافظهکاری حکومت خواهند کرد.
شاید این مهم نیست. شاید جام جهانی باید فقط یک جشنواره جهانی فوتبال باشد و کیفیت را رها کند. اگرچه عجیب و غریب به نظر میرسد که یک بازی را با نشان دادن یک نسخه سطح پایینتر آن جشن بگیریم. راهحل مساله، برگزار کردن یک تورنمنت کوچکتر و متمرکزتر است که بازیهای کمتری دارد که تیمها در آنها فقط میخواهند نبازند.
این را قبلا هم گفتهام اما متهم به نخبهگرایی شدهام اما رقابت برای آن که کدام تیم بهتر است بخشی جدایینشدنی از ورزش است. من متهم شدهام که نمیفهمم سفر طرفداران به یک تورنمنت چه معنایی دارد اما فقط ثروتمندترینها میتواند از پس این سفر بربیایند. چند طرفدار معولی از لاگوس یا شهر پاناما، یا لندن یا پاریس میتوانند از پس سفر به روسیه برآیند؟ اگر طرفدارها مورد توجه هستند یک جور بازی مقدماتی جهانی خیلی بهتر است که در آن آرژانتین در آبیجان ساحل عاج بازی کند، آلمان در کاراکاس بازی کند، اسپانیا در مسقط بازی کند و در نهایت بازیهای نهایی کوچکتر برگزار شود: تورنمنت را وسیعتر کنید و تمرکز کیفیت نهایی را بیشتر کنید.
اگر فیفا ماموریت بالا بردن استانداردها را که برای خودش اعلام کرده جدی گرفته باید این کار منجر به تقویت زیرساختها در بخشی از کشورهایی شود که فوتبالشان به آن احتیاج دارد.
واضح است که این اتفاق نخواهد افتاد. منافع زیادی واگذار شدهاند، افراد خیلی زیادی از درآمدها و وضعیتشان محافظت میکنند و این مساله متاسفانه به این معنا است که بهترین قطعه جام جهانی 2018 شاید قبلا نواخته شده.
منبع : آی اسپورت
ارسال نظر