جنایت عجیب و هولناک دو خواهر که فرانسه را تکان داد! +عکس
خواهران پاپن در یک خانوادهی مشکلدار در لهمان رشد کردند. روابط در خانوادهی پاپن رو به افول نهاد، گزارشها خبر از این میداد که مادرشان شخصیت باثباتی نداشت و نسبت به شوهر و فرزندانش مهر و محبتی نشان نمیداد.
خواهران پاپن در یک خانوادهی مشکلدار در لهمان رشد کردند. روابط در خانوادهی پاپن رو به افول نهاد، گزارشها خبر از این میداد که مادرشان شخصیت باثباتی نداشت و نسبت به شوهر و فرزندانش مهر و محبتی نشان نمیداد.
کریستین دختر شرورتری بود. او متولد سال ۱۹۰۵ بود و بچهی وسط خانواده بود. مدتی بعد از تولدش والدینش او را عمهاش سپردند که از او استقبال کرد. کریستین ۷ سال با عمهاش ماند و سپس او نیز به یک یتیمخانهی کاتولیک فرستاده شد. گرچه کریستین میخواست که به صومعه برود ولی مادرش اجازه نداد و بعدها او را به کار کردن گماشت. کریستین از هوش متوسط و شخصیت مستحکمتری بهره میبرد و شخصیت بازتری نسبت به لئا داشت. طبق گفتهی کارفرماهایش او گاهی جسور و گستاخ بود و سخت کار میکرد و طبق گفتهها آشپز قابلی هم بود.
لئا دختر خجلتری بود، متولد ۱۹۱۱ و کوچکترین عضو خانواده بود. ارزیابیهایی که انجامشده بود نشان میداد که دخترک کمهوش، درونگرا، ساکت و فرمانبرداری بود. از دوران طفولیت او با داییاش بزرگ شد تا زمانی که داییاش فوت کرد و لئا به یک یتیمخانهی مذهبی رفت تا هنگامیکه ۱۵ سالش شد.
خانوادهی لنسلن در خیابان ششم ریو برویر:
کریستین و لئا به سن کار کردن رسیده بودند. در سال ۱۹۲۶ آنها خوششانس بودند و توانستند بهعنوان خدمتکار در خانهی لنسلن کاری پیدا کنند و بتوانند همانجا نیز زندگی کنند. آقای لنسلن یک وکیل بازنشسته بود و با همسرش لئونی و دختر بزرگش جنویو زندگی میکرد. کریستین آشپز خانه بود و لئا وظیفهی نظافت را بر عهده داشت.
خواهران پاپن از هر لحاظ دختران خوب و خدمتکارانی نمونه بودند. هر یکشنبه لباس مناسب میپوشیدند و به کلیسا میرفتند. و طبق گزارشها سخت کار میکردند و رفتاری مناسب داشتند. بهعنوان دخترانی نهچندان اجتماعی شناختهشده بودند و معمولاً اکثر اوقات با همدیگر بودند و با دیگران دم خور نبودند. هرروز دو ساعت وقت آزاد داشتند اما بهجای بیرون رفتن و تفریح در اتاقشان میماندند.
در سال ۱۹۳۳ خواهران پاپن قریب به شش سال خدمتکار لنسلن ها بودند. کریستین ۲۷ ساله شده بود و لئا ۲۱ ساله، در ۲ فوریه آن سال، خانم لنسلن و دخترش نزدیک ساعت ۵ و نیم وارد خانه شدند و متوجه شدند که خانه تاریک است. این دومین بار در هفته بود که وقتی کریستین داشت اتو میکرد اتصال سیم خراب اتو باعث پریدن فیوز برق میشد. نکتهی عجیب این بود که اتو تازه از سر تعمیر برگشته بود و تعمیرکار گفته بود اتو هیچ مشکلی ندارد. وقتی کریستین بازهم به خانم لنسلن اطلاع داد که اتو خرابشده است، خانم لنسلن عصبانی شد و بحثی بین او و کریستین درگرفت.
البته درگذشته هم همچنین مشکلاتی وجود داشته است. خانم لنسلن روی درست انجام شدن کارها خیلی سختگیر بود. او حتی برای بررسی گردوخاک در سطوح خانه دستکشهایی سفید به دست میکرد و به کاوش میپرداخت. مرتیا دربارهی نحوهی آشپزی کریستین به او تذکر میداد و لئا را مجبور میکرد که جایی را که تمیز کرده دوباره دستمال بکشد. اما این بار متفاوت بود.
جنایت قرن:
کریستین از کوره دررفت. در بالای پلههای طبقهی اول، کریستین به جنویو حمله کرد و با انگشتانش چشمانش را از کاسه درآورد. لئا بهسرعت به درگیری اضافه شد و خانم لنسلن را گرفت کریستین به او دستور داد که چشمهای خانم را از حدقه درآورد. سپس کریستین به آشپزخانه رفت و چاقو و چکش آورد.
به محل حادثه رفت و دو خواهر، مادر و دختر را لهولورده کرده و سپس قطعهقطعه کردند. خواهران وحشی از یک پارچ آهنی که روی میز بود برای له کردن سران دو زن نگونبخت استفاده کردند. کارشناسان تخمین زدند که پروسهی این جنایت حدود سی دقیقه به طول انجامیده است. اما در آخر خدمتکاران به طرز وحشیانهای دو زن را قتلعام کردند.
آقای لنسلن و دامادش حدود ۶ و نیم و ۷ به خانه رسیدند. در از پشت چفت شده بود و دو مرد نمیتوانستند وارد شوند. اما میدانستند کسی خانه است. خانه کاملاً تاریک بود. بهجز نور ضعیفی که از طبقه بالا میتابید. اوضاع به نظر مشکوک میرسید بنابراین آنها پلیس را در جریان گذاشتند.
بازپرسی:
بعد از ورود به خانه پلیس از پلهها بالا رفت و با صحنهای دهشتناکی روبرو شد. بیشتر صدمات روی صورت و سر قربانیان بود. گرچه پای دختر نشان از بریدگی چاقو میداد. هر دو زن به طرز فجیعی غیرقابلشناسایی بودند زیرا صورتهایشان کاملاً نابودشده بود. دندانهایشان در اطراف اتاق پخش بود و یکی از چشم های جنویو روی کف زمین نزدیک پلهها افتاده بود.
بازرسین بعداً یکی دیگر از چشمها را زیر بدن جنویو یافتند. در زیر روسری خانم لنسلن که به گردنش بسته بود چشمهایش را یافتند. خانم لنسلن را به پشت خوابیده یافتند و یک کفش به پا داشت. بدن جنویو پشت به رو بود در پشتش یک چاقوی آشپزخانه آغشته به خون یافت شد. خون تمام صحنه را گرفته بود و حتی روی دیوارها تا دو متر هم پاشیده شده بود.
بعدازاینکه پلیس اجساد را یافت، آنها بقیه خانه را گشتند. وقتی بازرسان به اتاق خدمتکارها رفتند در را قفل شده یافتند. یک آهنگر به صحنه رفت تا در را باز کند. وقتی پلیس در را باز کرد در کنار تخت چکش خونین که مو به آن چسبیده بود دیده میشد. پلیس از آنها پرسید که چه شده است و آنها سریعاً به قتل اعتراف کردند.
دستگیری و محاکمه:
پلیس خواهران را دستگیر کرد و آنها را به بازداشتگاه برد. وقتی پلیس خواهران را از هم جدا کرد کریستین پریشان شد و شلوغکارهای مظطربانه ای را به راه انداخت. سرانجام مسئولین اجازهی ملاقات خواهران را صادر کردند.
طبق دستور دادگاه ۳ دکتر مسئول ارزیابیهای روانی خواهران شدند تا تعیین شود که خواهران هنگام ارتکاب جنایت ازنظر روانی سالم بودهاند یا خیر. کریستین در این ارزیابیها از خود نسبت به دنیای اطراف بیتفاوتی فراوانی نشان میداد و اظهار میکرد که تنها چیزی که برایش اهمیت دارد خواهرش لئاست.
از سوی دیگر لئا به کریستین بهعنوان یک مادر و خواهر بزرگتر نگاه میکرد. وقتی نتایج ارزیابیها رسید نشان داد که خواهران دچار هیچگونه بیماری روانی قابلشناسایی نبودند و هیچگونه تاریخچه بیماری خانوادگی نیز ندارند. دکترها اظهار داشتند که این دو خواهر در هنگام وقوع قتل کاملاً ذهن سالمی داشتند و رابطهی نزدیکشان باعث شده است که باهم در این امر همکاری کنند و هردو به یک اندازه مسئول و مقصرند.
دو خواهر در دادگاه
در دادگاه محاکمه فقط ۴۰ دقیقه طول کشید تا هیئت ژوری تصمیمگیری کنند و البته هردو گناهکار اعلام شدند و لئا به ده سال حبس محکوم شد و کریستین اعدام با گیوتین اما بعداً اعدام او به حبس ابد تغییر پیدا کرد.
چرا خواهران صاحبکاران خویش را کشتند؟
این دو قتل ظالمانه شهر را در خشم فروبرد و فرانسه را تکان داد. هرگز در هیچ قتلی این حد از خشونت ظاهرنشده بود .در میان بحثها این سؤالات مطرح بود که چرا و به چه علت این دو دختر که بهعنوان دخترهایی معمولی و سربهزیر شناخته میشدند به این مرز از نفرت رسیدهاند که دست به چنین عمل غیرقابلباور و فجیعی بزنند؟ خود قتل یک عمل دهشتناک محسوب میشود اما درآوردن چشمها با انگشت عملی ددمنشانه و غیرانسانی بود.
روانپزشکان، فیلسوفان، نویسندگان، و دیگر صاحبنظران شروع به نظریهپردازی کردند. برخی روشنفکران با قاتلین همدردی کردند و سعی کردند شرایط اجتماعی طبقهی آنها را درک کنند. آنها این قتل را بهعنوان نتیجهی اختلاف طبقاتی و اجتماعی بررسی کردند. و آن را نتیجه وضعیت اسفبار طبقهی کارگر قلمداد میکردند. برخی دیگر نیز نمیتوانستند دلیل و انگیزهی منطقی برای انجام این قتل متصور شوند زیرا معتقد بودند خواهران حقوق منصفانه میگرفتند، با آنها به مهربانی برخورد شده بود و غذای مناسب میخوردند.
آیا دلیل این رفتار ریشه در کودکی خواهران داشت؟
برخی بر این باورند که خواهرها هیچوقت آنطور که باید مزهی عشق و محبت را نچشیدند و عملاً با این عواطف بیگانه بودهاند. آما آیا این حقیقت دارد؟ آنها بیشتر دوران کودکی خویش را از خانوادهی بیثبات خویش دور بودند و باور بر این است که باکسانی زندگی کردند که آنها را دوست میداشتند. گرچه سرانجام مجبور شدند به نوانخانهی کاتولیک بروند، هیچ مدرکی دال بر اینکه در عذاب و بیسرپرست بزرگ شدند نبوده است.
چه بر سر خواهران آمد؟
بدون خواهرش، کریستین در زندان حالوروز خوشی نداشت، دیوانگی او شدید شد، شدیداً افسرده شد و نسبت به اطراف واکنش نشان نمیداد و کمکم از خوردن سرباز زد. مسئولین زندان او را به یک مرکز روانی انتقال دادند اما او به نخوردن ادامه داد تا سرانجام در می ۱۹۳۷ مرد.
لئا پاپن، رفتار نمونهای از خویش نشان داد و فقط هشت سال در زندان ماند، در سال ۱۹۴۱ او آزاد شد. در نانت با مادرش زندگی میکرد و تحت نام مستعاری در یک هتل پیشخدمتی میکرد. طبق برخی منابع او در سال ۱۹۸۲ مرد. اما در سال ۲۰۰۰ در حال ساختن فیلم در جستجوی خواهران پاپن، کلاود ونتورا ادعا کرد که لئا را در حال زندگی در یک مسافرخانه پیداکرده است. آن زن سکته کرده بود و نیمه فلج بود و توانایی تکلم نداشت سرانجام در سال ۲۰۰۱ مرد.
ارسال نظر