پشت پرده استعفای غیرمعمول سعد حریری
اگر حزبالله لبنان به خاطر ناکام ساختن ارتش صهیونیستی در اشغال کامل خاک لبنان باید تاوان پس بدهد، معرفی چنین ساختار مبارکی به عنوان تروریست، آن هم از سوی تروریستها و حامیان شرور آنها، کمترین پیامد رشادتهایش محسوب میگردد.
همزمان با برکناری دهها شاهزاده و دولتمرد سعودی توسط محمد بن سلمان، استعفای سعد حریری نخستوزیر لبنان که در ریاض صورت گرفت و پدیدهای غیرعادی بود، پرده از طرح ناشیانه ولیعهد عربستان برداشت. طرح این بود که بر مشکلات داخلی دربار سعودی سرپوش گذاشته شود و در منطقه چنین وانمود گردد که دولت عربستان حتی قدرت دارد در یک کشور دیگر چنان تاثیری بگذارد که دولت و حاکمیت آن را تحت نفوذ خود داشته باشد.استعفای غیرمعمول حریری نشان میدهد که نتیجه کار برای مقامات سعودی بیشتر از چگونگی فرآیند استعفا اهمیت داشته و آنها میخواستند نشان دهند حرف اول و آخر در لبنان را میزنند و با یک اشاره ابرو، دولت و نخستوزیر لبنان را برکنار میکنند که البته بازخورد طبیعی همین رفتار، دقیقاً به زیان آنها تمام خواهد شد و مشخصاً از وزنه سیاسی ریاض باز هم بیشتر از گذشته میکاهد. آل سعود با این رفتار تحکم آمیز و خودنمائی جاهلانه، همراهی با ریاض را پرهزینهتر از گذشته کردهاند و حتی رعایت اعتبار سیاسی - اجتماعی مزدوران خود را هم نمیکنند. نکته مهمتر اینکه دربار سعودی با اجرای این طرح ناشیانه حتی به هدف سرپوش گذاشتن بر شکنندگی حاکمیت داخلی خود نیز نخواهد رسید.
اکنون سوال این است که مقامات سعودی علاوه بر این، به دنبال چه اهدافی در لبنان و منطقه بودهاند که برای دستیابی به چنان اهدافی، اینگونه پرهزینه و غیرمعمول رفتار کرده اند؟ اهداف و انگیزههای دولت سعودی هرچه باشد، آنچه به نمایش درآمد نه تنها نشانی از قدرت عمل، ابتکار و چابکی سیاسی ریاض محسوب نمیشود بلکه دقیقاً به منزله اعترافی صریح به شکست آل سعود در صحنه سیاسی منطقه ارزیابی خواهد شد. حتی اگر مقامات سعودی خود را در صحنه سیاسی – اجتماعی لبنان، طرف پیروز تلقی میکردند، شایسته نبود نخستوزیر مورد حمایت خود را اینگونه تحقیر کنند که با خفت در ریاض به گروگان گرفته شود. میشل عون رئیسجمهور لبنان اعلام کرده منتظر بازگشت حریری به بیروت است که از وی درباره تصمیم، اقدام و اظهاراتش توضیح بخواهد.
ممکن است دربار سعودی با این رفتارهای توهین آمیزی مایل باشد یک فرصت طلائی فراهم سازد که بر شکستها و ناکامیهایش در سوریه، عراق، لبنان، یمن و بحرین هم سرپوش بگذارد ولی در میدان عمل با این ترفندهای جاهلانه، شکست در صحنه سیاسی - اجتماعی منطقه را هم به فهرست ناکامیهایش افزوده است. امروز دیگر همگان میتوانند به این جمع بندی روشن دست یابند که چه کشوری در اوضاع داخلی سایر کشورهای منطقه دخالت میکند و از شدت خشم و سرخوردگی، برای تحقق اهدافش حتی به حفظ ظاهر قضایا هم کمترین اهمیتی نمیدهد.
جالبترین نکته در این فرآیند این است که سعد حریری، نه در لبنان بلکه در عربستان فهمید که زندگیش در خطر است و علیه ایران و حزبالله لبنان به سیاه نمائی پرداخت درحالی که اگر حزبالله و رشادتهایش نبود، اکنون ارتش صهیونیستی بر تمامی خاک لبنان حکومت میکرد. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که به اعتراف دوست و دشمن، ارتش صهیونیستی طی تجاوز نظامی به خاک لبنان در سال 1361 سه چهارم خاک لبنان را اشغال کرد و مزدور و دلخواه خود را به کاخ ریاست جمهوری در بعبدا فرستاد. یگانه نیروی سلحشوری که علیه اشغالگری صهیونیستها در لبنان وارد عمل شد، فقط و فقط جوانان غیرتمندی بودند که بعدها حزب ا لله لبنان را تشکیل دادند و لبنان را به قلههای افتخار و سربلندی رساندند. تاریخ معاصر برای همیشه در صفحات زرینی، دلاوریهای حزبالله لبنان را ثبت کرده که لبنان یگانه سرزمین عربی و اسلامی در تاریخ است که به دست دلاورمردان محور مقاومت اسلامی از لوث اشغال صهیونیستها، بدون هیچگونه توافق و معاهدهای پاکسازی کرد و اشغالگران را به فرار از لبنان وادار نمود.
این برای مردم سلحشور لبنان و سایر ملتهای منطقه بسیار حیاتی است که بدانند صهیونیستها به خاطر شکست در طرحهای شوم خود، زخم خوردهاند و آرزو دارند به هر قیمت ممکن، شکستهای مستمر خود را جبران کنند و حداقل بر آن سرپوش بگذارند. در واقع ریشه اصلی خصومت صهیونیستها با ایران و حزبالله و سایر ارکان محور مقاومت را ناکامی آنها و حامیانشان در ایجاد و گسترش کانونهای بحران در منطقه تشکیل میدهد. این بدان معنی است که حتی اگر مقامات سعودی ادعا کنند در اعلام دشمنی با ایران و حزبالله و سایر ارکان محورهای مقاومت در منطقه مستقلاً تصمیم گرفتهاند و وارد عمل شده اند، مخاطبان چنین دروغ بزرگی بدانند و مطمئن باشند که سرنخ اصلی تمامی این شعبده بازیها در منطقه در دستهای ناپاک صهیونیستها قرار دارد که البته آمریکا و سایر حامیان شرور صهیونیستها نیز با آنها در این بازی رسوا، همراهند.
اگر حزبالله لبنان به خاطر ناکام ساختن ارتش صهیونیستی در اشغال کامل خاک لبنان باید تاوان پس بدهد، معرفی چنین ساختار مبارکی به عنوان تروریست، آن هم از سوی تروریستها و حامیان شرور آنها، کمترین پیامد رشادتهایش محسوب میگردد.
انتظار میرفت شکست و رسوائی دربار سعودی در «جنگهای نیابتی» به آل سعود نشان داده باشد که راه صحیح و عاقلانه برای همزیستی با ملتها و دولتهای عربی و اسلامی، قطعاً با جنایت و کشتار و سرمایهگذاری بدفرجام در منطقه تفاوت بنیادی دارد و با ایجاد کانونهای جدید بحران و دامن زدن به ناامنی و بیثباتی در منطقه، آل سعود و اربابانش هرگز راه به جائی نخواهند برد. مقامات دولت سعودی و شخص محمد بن سلمان باید این واقعیت را درک کنند که با نمایشهای ناشیانهای از قبیل وادار کردن سعد حریری به استعفا نمیتوانند بر ضعفهای دربار سعودی سرپوش بگذارند.
منبع:روزنامه جمهوری اسلامی
ارسال نظر