قطعنامههای جدید علیه ایران مابین دو رفتار کنگره
آمریکاییها از سال 1995 میلادی تا سال 2006 تحریمهایی را که با هلمز، برتون و داماتو شروع شده بود، توانستند بعد از یازده سال با اولین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد فرامرزی کنند که در قالب ماده 41 فصل هفتم منشور ملل متحد صادر شد، ولی با امضای موافقتنامه ژنو و بهویژه بعد از آن با اجرای برجام، عملا تحریمهای فرامرزی محل عملیاتیشدن خود را در قالب مقررات بینالمللی از دست داد.
قطعنامه تحریمی علیه ایران مابین دو رفتار کنگره شکل میگیرد که جایگاهش را باید اینطور ارزیابی کنیم؛ اقدام اول کنگره همین تصویب مجموعه قوانین تحریمی علیه جمهوری اسلامی ایران است که آن را یکدست کردند و در کنگره صورت گرفت. اقدام آینده، اعلام نظر کنگره در مورد آینده توافق هستهای جمهوری اسلامی ایران است و اینکه آقای ترامپ عملا پایبندی ایران را تایید نکرد، برای اینکه موضع کنگره را طبق قانون جدید داشته باشد. صدور این قطعنامه بین این دو کار صورت میگیرد و اگر موضوع را ارزیابی کنیم، نشاندهنده این است که کنگره آمریکا تلاش دارد فعلا متعرض موضوع برجام نشود و در عین حال باب پروندههای تحریمی جمهوری اسلامی ایران را باز بگذارد. این پروندههای تحریمی هم در دو حوزه دنبال میشود که محل نگرانی آمریکاییهاست؛ یکی حوزه موشکهای جمهوری اسلامی ایران که توان دفاعی پیشبینیناپذیر و خوداتکای جمهوری اسلامی ایران به حساب میآید و دوم موضوع عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران است که دو نقطه قوت دارد؛ یکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دیگری حزبا... لبنان، و کانون راهبردی تحولاتی است که جمهوری اسلامی ایران مدیریت میکند و در خط مقدم جنگ با رژیم صهیونیستی بهگونهای این مدیریت صورت میگیرد که عملا اقدام تندی علیه ایران نمیتواند انجام بدهد، چون هرگونه اقدامی میتواند با واکنش قوی ایران مواجه میشود. اما این قطعنامهها ارزش عملیاتی ندارند. آن چیزی که ارزش عملیاتی داشته، مجموعه تحریمهایی بود که در گذشته شکل داده بودند، ولی الان کنگره تکلیف خودش را با تحریمهای آینده در مورد برجام روشن کرده و تلاشش این است که کماکان مکمل برجام را در کنگره هم دنبال کند، ولی برخلاف نظر ترامپ سعی ندارد که فعلا متعرض خود برجام شود. ما معتقدیم که تحریمهای تازه نقض صریح برجام است، چون در خود برجام هم آمده که هرگونه تحریم تازه خلاف برجام به حساب میآید؛ منتها جمهوری اسلامی ایران هم باید در عین حال با کشورهای اروپایی اتمام حجت داشته باشد که مانع فرامرزیشدن تحریمهای آمریکا شوند و عدم همراهی با آمریکا را رسما اعلام کنند.
آمریکاییها از سال 1995 میلادی تا سال 2006 تحریمهایی را که با هلمز، برتون و داماتو شروع شده بود، توانستند بعد از یازده سال با اولین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد فرامرزی کنند که در قالب ماده 41 فصل هفتم منشور ملل متحد صادر شد، ولی با امضای موافقتنامه ژنو و بهویژه بعد از آن با اجرای برجام، عملا تحریمهای فرامرزی محل عملیاتیشدن خود را در قالب مقررات بینالمللی از دست داد. آمریکاییها از این موضوع ناراحت هستند و سعی دارند دوباره این تحریمها را فرامرزی کنند. لذا این گام اول است، ولی هنوز همکاری بینالمللی با آمریکاییها صورت نگرفته و دلیلش این است که بهطور مشخص دنیا از نقش تازه آمریکا که ترامپ بازی کرده، بهشدت نگران است. اروپاییها نه بهخاطر برجام و نه بهخاطر ایران، بلکه بهخاطر مولفههای امنیت ملی خودشان نگران هستند. آنها معتقدند اگر ایران را وادار کنند که رویکرد مشارکت جویانهاش را کنار بگذارد و وارد رویکرد مقابلهبهمثل شود، آن موقع تهدیدهای امنیتی همچون داعش به مرز اروپا خواهد رسید. ایران بود که مانع چنین اتفاقی شد، ولی اگر رویکرد مشارکتجویانه ایران با واکنش منفی مواجه شود، آن موقع ناامنی به کشورهای اروپایی هم خواهد رسید.
ارسال نظر
