خطر عوامزدگي و پوپولیسم برای جامعه و اقتصاد
قبل از آن البته بايد به اين نكته اشاره كرد كه متأسفانه يا خوشبختانه بسياري از ما از اينكه پولي بيزحمت به حساب ما ريخته شود استقبال ميكنيم. گمان نميكنم كسي بدش بيايد كه پولي از جانب دولت به او به رايگان داده شود.
روزنامه اطلاعات نوشت:دوباره چند هفته مانده به انتخابات رياست جمهوري شاهد وعدههاي عجيب و غريبي هستيم كه جداي ماهيت عوامفريبانه، در كمال تأسف شعور مخاطب را نيز هدف گرفته است. هم اقتصاد و هم فرهنگ و هم جامعه ما سالهاي سال است كه در معرض خطر پوپوليسم قرار گرفته است بيآنكه دريابيم نه منافع ملي و نه سطح شعور افزايشيافته اجتماعي و نه اخلاق مبارزات انتخاباتي چنين چيزي را قبول ميكند. اما با وجود همه اينها رواج چنين فرهنگي چندان هم بيآسيب نيست. بحث درباره علت ايجابي چنين پديدهاي و رواج آن و نيز حوزههاي متعدد زيستي اين پديده بسيار فراختر از مجال يك يادداشت است اما حداقل حال در اين موقعيت زماني كه مدت كمي تا انتخابات باقي مانده است شايد خالي از لطف نباشد كه به واكاوي يكي از اين وعدههاي شيرين اما متأسفانه عوامفريبانه بپردازيم. آنهم وعده پرداخت ماهانه 250هزار تومان به هر ايراني!جدا از اين بحث كه اصولاً آيا پرداخت پول نقد و تقسيم آن بين مردم بدون آنكه منشأ آن كار باشد درست است يا غلط و جداي اثرات وضعي عادت دادن جامعه به كسب درآمد و يا اتكاي به درآمد از اين محل، كه خود بحث مفصلي است، اشاره به امكان آن ميتواند ما را با حقايقي آشنا كند.
قبل از آن البته بايد به اين نكته اشاره كرد كه متأسفانه يا خوشبختانه بسياري از ما از اينكه پولي بيزحمت به حساب ما ريخته شود استقبال ميكنيم. گمان نميكنم كسي بدش بيايد كه پولي از جانب دولت به او به رايگان داده شود. آنهمه تبليغات و درخواست در انصراف داوطلبانه دريافت يارانه از طرف دولت و رئيس جمهور جديد در آغاز كارش و استقبال كمتر از ده درصد جامعه از اين پيشنهاد به خوبي نشان داد كه نگاه جامعه و ميل آنها چيست. پس اين شعار به خودي خود با موجي از استقبال روبرو ميشود و ميتواند به مذاق بسياري خوش بيايد اما اينكه گمان كنيم مردم هم تنها با چنين وعده شيريني به اين نتيجه برسند كه ميتوان اداره سكان كشور را قرباني چنين وعدهاي كرد البته كه با توجه به رشد شعور اجتماعي به شدت محل ترديد است.
اما گذشته از آنچه كه گفته شد آيا اصولاً چنين امري امكانپذير است؟
براساس قانون هدفمندي از محل درآمدهاي قانون تنها ميشود نيمي از آنرا صرف توزيع بين جامعه كرد. حتي اگر اين الزام را ناديده بگيريم و كل درآمد را صرف اين كار كنيم آيا بازهم ميتوان چنين رقمي را تقسيم كرد؟ آيا حتي با كل درآمد حاصل از فروش نفت ميتوان چنين كاري كرد؟ همه صادرات نفت ايران 2 ميليون بشكه در روز است. حتي اگر هزينههاي توليد را از آن كم نكنيم با احتساب حدود 45 دلار براي هر بشكه نفت صادراتي هر روز 90 ميليون دلار و در سال 32 ميليارد دلار درآمد به دست ميآيد كه با كسر 20 درصد سهم صندوق توسعه ملي، سهم بودجه از آن حدود 25 ميليارد دلار است. ضرب و تقسيم اين درآمد در بهاي دلار با قيمت 3 هزار تومان و با افزودن سهم ساير محصولات مشتق از نفت كه به عنوان درامد دولت ميتوان روي آن حساب باز كرد و بدون در نظر گرفتن الزام سهم 50 درصدي، حتي با تمام بودجه حاصل از فروش نفت نيز نميتوان به رقم 240 هزار ميليارد تومان كه حاصلضرب 80ميليون نفر جمعيت كشور در عدد 250 هزار تومان در ماه و سه ميليون تومان در سال است، رسيد.
طبق گفته سخنگوي دولت درآمد فعلي دولت از محل هدفمندي 48هزار ميليارد تومان است كه براي تأمين همين يارانه 45هزار توماني بايد از بودجه عمومي هم كمك گرفت. آنگاه چگونه ميتوان از يارانه 250هزار توماني در ماه سخن گفت؟ و اصولاً به چه دليل و با چه انگيزهاي چنين وعدههايي مطرح ميشود؟ و اصولاً مگر قدرت و رسيدن به قدرت چه ارزشي دارد كه حاضر شويم به خاطر آن منافع ملي جامعه و اخلاق را قرباني كنيم؟ حتي اگر به فرض محال بتوان چنين درآمدي را به دست آورد و توزيع كرد، آيا توزيع پول به اين شيوه از كمترين منطقي برخوردار است؟
شايد برخي به نگارنده خرده بگيرند كه وقتي شاهد فسادهاي چند هزار ميلياردي هستيم، وقتي برخيها به حقوقهاي بيست ميليوني هم قانع نيستند و دريافتيهاي نجومي دارند، وقتي در ماجراي املاك نجومي چنان تخفيفهاي عجيب و غريبي به اين و آن دادهاند و ميدهند كه سرجمع آنها را تا بيش از هزار ميليارد تومان هم عنوان كردهاند و... چرا بايد مانع خير شد و همين مبلغ اندك را از مردم دريغ داشت؟ مگر نميدانيد كه بسياري از مردم به همين مبلغ اندك چشم دوختهاند و به آن احتياج دارند؟ مگر وضع اقتصاد و معيشت مردم را نميدانيد؟ و... اتفاقاً تمام بحث اين است كه چرا بايد چنين فاصله عميقي بين اكثريت و اقليت آحاد جامعه وجود داشته باشد؟
آيا شأن مردم اين است كه مبلغ اندكي را از دولت بگيرند و محتاج همين شرايط گنجشكروزي و صدقهاي باشند؟ بهترين كاري كه يك رئيس دولت و تيم اقتصادي و اجرايي او ميتوانند صورت دهند نه توزيع پولي اندك بين آنان بلكه فراهم كردن بستري مناسب براي توانمندكردن آنان همراه با كار و تلاش شخصي در سايه گسترش اشتغال و عزتمندكردن آنان با فراهم آوردن فرصتهاي شغلي مناسب براي آنهاست و همچنين جلوگيري هرگونه فساد و رانت و ايجاد عدالت اجتماعي در جامعه...
شايسته است كه علاقهمندان به كسب مناصب مديريتي در كشور به جاي دادن وعدههاي به اصطلاح پوپوليستي برنامههاي علمي، منطقي و قابل اجراي خود را در اختيار افكار عمومي قرار دهند تا مردم به قضاوت و داوري بنشينند و به تصميم درست برسند.
ارسال نظر