راز پیراهن یوسف در حیات و ممات آیتالله
آیتالله هاشمیرفسنجانی با شجاعت، دوراندیشی و درایت منحصربهفرد خود چه قبل و چه بعد از انقلاب منشأ تحولات بزرگ اجتماعی، سیاسی و... بود، بنابراین در تاریخ معاصر ایران، شخصیتی با این عمق نفوذ خیلی کم وجود دارد که در نهادینهکردن نظام جمهوری اسلامی و تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه، همانند ایشان نقشی تعیینکننده داشته باشند.
بهراستی آیتالله هاشمیرفسنجانی دانشمندی قرآنپژوه، مجاهدی نستوه و مدیری استراتژیست بود که نماد مقبول تفکر اجتماعی، محور وحدت در جامعه و تفکر اعتدال و مایه فخر روحانیت است اما با همه صلابتی که داشت، بسیار مظلوم بود.فردی که بهمعنای واقعی کلمه اصولگراترین اصلاحطلب و اصلاحطلبترین اصولگرا بود که علاوهبر اخلاق نیکو و اخلاص در شخصیت، داشتن روحیه بالا و تدبیر و امید در سراسر زندگیاش مشاهده میشد.
آیتالله هاشمیرفسنجانی با شجاعت، دوراندیشی و درایت منحصربهفرد خود چه قبل و چه بعد از انقلاب منشأ تحولات بزرگ اجتماعی، سیاسی و... بود، بنابراین در تاریخ معاصر ایران، شخصیتی با این عمق نفوذ خیلی کم وجود دارد که در نهادینهکردن نظام جمهوری اسلامی و تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه، همانند ایشان نقشی تعیینکننده داشته باشند.
سنگ صبور انقلاب
ایشان قبل و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یار و همراه امام(ره) و مقام معظم رهبری و سنگ صبور انقلاب بود که با صبر، سعهصدر و تدبیر، بحرانها را از سر کشور و انقلاب دور میکرد. ایشان یک تکیهگاه مردمی و یک لنگر تعادلی نیز برای ایران بود که ردپای پرصلابت مدیریتی ایشان در همه حوزهها نمایان است.
چهبسا کمتر مدیری را در جمهوری اسلامی سراغ داریم که به اندازه آیتالله هاشمیرفسنجانی حوصله شنیدن مشکلات مردم را داشته باشد. آن اسطوره پایداری و پایمردی، هرگز پیمان خود با امام راحل و مقام معظم رهبری را نشکست.
فراموش نکنیم که آیتالله هاشمی(ره) آرزوهای بزرگی برای ایران داشت. غصه رفاه مردم و توسعه ایران از دغدغههای همیشگی ایشان بود و اینجانب در طول سالهای طولانی همکاری با آیتالله، هرگز حرکتی ریاکارانه از ایشان مشاهده نکردم و دلیل ماندگاری نام ایشان و علاقه مردم، همین اخلاص و خالی از ریا بودن آیتالله بود که بهحق نام ایشان را در تاریخ ایران ماندگار کرد.
پژوهشهای قرآنی
متاسفانه کوششهای علمی و پژوهشهای قرآنی ایشان پشتپرده فعالیتهای سیاسی و مدیریتی ایشان پنهان مانده است و این وظیفه ماست که تالیفات ارزشمند ایشان را بازنشر کرده و در اختیار جوانان قرار دهیم، چراکه شخصیت چندبعدی و چندوجهی آیتالله باعث شده بود علاوهبر مدیریت اجتماعی و سیاسی، دانشمندی سطح بالا در زمینه قرآن باشند و بهعنوان قرآنپژوهی برجسته شناخته شوند.
در اینجا نباید از این نکته غافل شد که آیتالله چه قبل از انقلاب و چه پس از آن، خدمات بزرگی برای تثبیت و استقرار نظام و توسعه و آبادی کشور انجام داده است که ازجمله آن میتوان به تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی که موجب توسعه علمی، پژوهشی، فرهنگی، اقتصادی و... کشور شد، اشاره کرد.
تاسیس دانشگاه
اینگونه بود که سی و چند سال پیش دانشگاه آزاد اسلامی بهعنوان ماندگارترین یادگار آیتالله هاشمیرفسنجانی با دوراندیشی و دلسوزی ایشان نسبت به مردم، تاسیس شد و امروز با تاثیرات بسیاری که در زمینههای اجتماعی، علمی و فرهنگی ایران دارد، یادگار جاودان و صدقه جاریای برای روح بلند ایشان است. البته باقیات صالحات آیتالله هاشمی منحصر به دانشگاه آزاد اسلامی نیست، بلکه ایشان در بسیاری از عرصههای نظام و در تمامی مسئولیتهایی که برعهده داشت، منشأ تحول، نوآوری و نهادینهسازی امور اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... بود.
در واقع آیتالله هاشمیرفسنجانی(ره) حتی اگر بنیانگذار و بانی این همه تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و علمی نبود با تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی و نهادینهکردن تحصیلات دانشگاهی در شهرهای کوچک و بزرگ سراسر کشور، بازهم بهعنوان یکی از بزرگترین خادمین ملت از ایشان یاد میشود و وجود دانشگاه آزاد اسلامی یادگاری جاودان برای ایشان خواهد بود. ایشان دانشگاه را بهمثابه فرزند خود میدانست و بهرغم همه کارشکنیها و حسادتها، از آن مراقبت میکرد بهطوری که مجموعه دانشگاه آزاد اسلامی با انرژی و روحیه آیتالله هاشمیرفسنجانی توانست کارهای سختی را انجام دهد و هر جایی که امور دانشگاه بهخاطر کارشکنیها و حسادتها دچار مشکل میشد، حمایتهای بیدریغ آیتالله کارگشا بود؛ آری اینگونه است که امروز رد پای مدیریت باصلابت و انگشت سلیمانی آیتالله هاشمیرفسنجانی در تمام حوزههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و علمی کشور مشاهده میشود.
این در حالی است که آیتالله هاشمیرفسنجانی جای خالی امیرکبیر را هم در عصر حاضر پر کرده بود و با تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی، ایران را در مسیر توسعه علمی قرار داد و در واقع آبروی علمی پژوهشی برای ایران به ارمغان آورد. اگرچه امیرکبیر با تاسیس دارالفنون کار زیبایی را اما ناتمام در جهت توسعه علمی ایران شروع کرد، اما ما امروز خدا را شاکریم که آیتالله هاشمیرفسنجانی با تاسیس 400 واحد دانشگاهی بهمثابه 400 دارالفنون، ثمرات باغ دانشی را که کاشته بود بهعینه دید.
دستش ببوسم دستان او بوسیدنی بود
گلهای باغ دانشش بوییدنی بود
عصاره خوبیها
درواقع اینجانب شناختی را که ظرف 37 سال همکاری با آیتالله هاشمی(ره) داشتم، میتوانم در یک جمعبندی، در کلمات زیر خلاصه کنم: هاشمی مظلوم بود مثل بهشتی؛ یار امام و رهبری؛ پناهگاه مردم؛ قهرمان ملی؛ قهرمان مبارزه با استبداد و استعمار؛ دانشمند قرآنپژوه؛ مدیر استراتژیست؛ سردار سازندگی؛ فرمانده پیروز جنگ؛ نماد مقبول تفکر اجتماعی معتدل و فراجناحی؛ شخصیت ملی و بینالمللی؛ مجاهد نستوه و انقلابی؛ مجتهد مسلم؛ امیرکبیر ثانی؛ دورنگر و آیندهپژوه؛ سنگ زیرین آسیاب انقلاب؛ سنگ صبور ملت ایران؛ خوشاخلاق و متواضع؛ سینهفراخ و رویگشاده و نرمخو، باصفا و با لبخندی ملیح؛ ظاهر و باطنی یکسان؛ مرد روزهای سخت و بحرانها؛ مرد خدا و دینباور و بااخلاص و بیریا؛ استوانه انقلاب؛ اصولگرای اصلاحطلب؛ اصلاحطلب اصولگرا؛ مرد تکرارنشدنی تاریخ ایران؛ بنیانگذار بزرگترین دانشگاه حضوری جهان؛ سیاستمدار و سیاستورز باتدبیر؛ اسطوره زمانه؛ فخر روحانیت و انقلاب؛ مرد استقامت؛ مبارز انقلابی؛ نوآور در صحنه جهاد و اجتهاد و سیاست و آزاداندیشی؛ تاریخساز؛ تشکیلاتی و برنامهریز؛ نماد وحدت ملی؛ موثر در تاریخ 60 ساله اخیر ایران؛ انقلابمحور و مردممحور؛ لنگر تعادل اجتماعی ایران؛ استوانه خردمندی؛ تفکر عدالتمحور؛ هاشمی جان جاویدان ایران؛ هاشمی عصاره همه خوبیها بود.
درد فراق
اگرچه امروز دانشگاه آزاد اسلامی بزرگترین حامی و پشتیبان خود را از دست داده است، اما وظیفه ماست تا زمانی که توفیق خدمت داشته باشیم، برای اثربخشی بیشتر آن تلاش کنیم و تمام تلاش خود را برای تحقق آرزوها و اهداف آیتالله هاشمیرفسنجانی با قدرت، جدیت، پاکدامنی و دلسوزی در دانشگاه آزاد اسلامی انجام دهیم، امیدوارم خداوند روح پرفتوح این قهرمان ملی را که در قلب مردم کشور جای دارد با اولیا و انبیای الهی محشور کند.
در پایان از زبان حافظ شیرینسخن، داد دل و درد جانکاه فراق دوست و یار و رئیس بیهمتای خود را عیان میکنم:
یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک
بر زبان بود مرا آنچه تو را در دل بود
در دلم بود که بیدوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود
بس بگشتم که بپرسم سبب درد فراق
مفتی عقل در این مساله لایعقل بود.»
منبع:فرهیختگان
ارسال نظر