تبیین فاجعه پلاسكو از نظر حقوقي و مديريتي
شهرداراني كه هدف خود را دستيابي به سمتهاي سياسي قرار ميدهند، درباره ٩دي، ١٩دي و برجام نظر ميدهند، در اجتماع دلواپسان فرهنگي شرف حضور مييابند، از شهر خود بهطور مستمر با علماي شهرهاي ديگر تعاملاتي سياسي برقرار ميكنند، به برخي افراد حقيقي و حقوقي امتيازهاي ويژه ميدهند و سرانجام، اين شهروندان هستند كه تاوان بلندپروازيها و آرزويهاي اين حضرات را ميپردازند.
روزنامه شهروند در یادداشتی به قلم حسن بختياري زاده نوشت:حادثه غمبار و تأسفآور آتشسوزي و ويراني ساختمان پلاسكو كه به مرگ عدهاي از هموطنان و شهادت آتشنشانان انجاميد، به فهرست بلند حوادث حيرتانگيز برخاسته از بحران مديريت در ايران افزوده شد. حال ميتوان اين پرسش را مطرح كرد كه فاجعه پلاسكو به لحاظ حقوقي، مديريتي و اجتماعي چگونه قابل تبيين است و چه نكاتي را درباره آن، به ويژه با هدف جلوگيري از تكرار چنين رويدادهايي، ميتوان مطرح كرد؟ اين نوشتار پاسخهايي اجمالي را دربر ميگيرد.
١- بند «١٤» ماده «٥٥» قانون شهرداري، رفع خطر از بناهاي خطرناك را از وظايف شهرداري ميداند. تبصره اين بند تصريح ميكند: «در كليه موارد مربوط به رفع خطر از بناها... شهرداري پس از كسب نظر مامور فني خود، به مالكين يا صاحبان اماكن يا صاحبان ادوات منصوب، ابلاغ مهلتدار مناسبي صادر مينمايد و اگر دستور شهرداري در مهلت معين به موقع اجرا گذاشته نشود، شهرداري رأسا، با مراقبت مامورين خود، اقدام به رفع خطر يا مزاحمت خواهد نمود.»
قانونگذار بدينترتيب دو وظيفه مشخص را درباره بناهاي خطرناك بر عهده شهرداري نهاده است: اول آنكه به مالك اخطار دهد و دوم اينكه چنانچه مالك اقدام مناسبي انجام نداد، خطر را رفع كند. اكنون شهرداري تهران بايد اقدامات خود را در چارچوب تبصره بند «١٤» ماده «٥٥»، درباره پلاسكو به شكل شفاف براي افكار عمومي توضيح دهد.
٢- مقايسه تجهيزات آتشنشاني ايران و كشورهاي پيشرفته -كه در دنياي ارتباطات حتي با مشاهده فيلمهاي سينمايي و سريالهاي تلويزيوني آسان است- نشانگر تفاوتهاي فراوان است. فاجعه پلاسكو به روشني بيانگر ضرورت انجام اقداماتي فوري براي تجهيز آتشنشانيهاي كشور و روزآمدسازي و بهينهسازي امكانات آنهاست. آتشنشانان استان قم، بهويژه در شهرهاي كوچك و بخشهاي استان، با امكاناتي ابتدايي، وظايفي مهم و خطير را برعهده دارند؛ موضوعي كه توجهي ويژه را گريزناپذير ميكند. بهعلاوه، مسئولان سازمان شهرداريها و دهياريهاي وزارت كشور و شهرداري تهران-كه با هدف اعلامي استفاده از تجارب خارجي، گاهگاهي رنج سفر به ديگر كشورها را فداكارانه بر خود هموار ميكنند- بايد به روشني پاسخ دهند براي نوينسازي امكانات آتشنشانيهاي كشور و شهر تهران چه اقداماتي انجام دادهاند و از آن سفرهاي خارجي چه تحفهاي به همراه آوردهاند؟
٣- موضوعات مرتبط با مديريت شهري در ايران، بهويژه در تهران، نشانگر ضرورت تغيير تركيب مديران شهري است. در گام نخست شرايط احراز سمت عضويت در شوراي شهر بايد بهگونهاي تغيير يابد كه تنها شهرونداني كه از دانش و تجربه مرتبط با موضوعات مديريت شهري ازجمله معماري، شهرسازي، حقوق، حمل و نقل، محيط زيست و جامعهشناسي برخوردارند، به شوراي شهر راه يابند. اگر همچنان ورزشكاران، هنرمندان، دانشآموختگان الهيات، زبان و حتي كساني كه به هر دليلي سلامت جسمي ندارند و بهعنوان مثال نابينا هستند به شوراي شهر بهعنوان نهاد تصميمساز مديريت شهري راه يابند، بعيد است شرايط كنوني تغيير يابد. گام دوم، تجديد نظر درباره شرايط احراز سمت شهردار است. شهرداران بايد از دانش و تجربه كافي براي انجام وظايف خود برخوردار باشند. واگذاري سمتهاي اجرايي در شهرداري و انتخاب شهرداران بايد بيش از پيش بر معيارهايي مشخص و سنجيده استوار شود.
٤- تجربه برخي شهرداران، بهويژه قاليباف و احمدينژاد، ضرورت ديگري را برجسته ميكند. قانونگذار بايد از جهش شهرداران به سمتهاي سياسي، از جمله نمايندگي مجلس و رياستجمهوري در دوره متصل به مسئوليت آنان بهعنوان شهردار، جلوگيري كند. شهرداراني كه هدف خود را دستيابي به سمتهاي سياسي قرار ميدهند، درباره ٩دي، ١٩دي و برجام نظر ميدهند، در اجتماع دلواپسان فرهنگي شرف حضور مييابند، از شهر خود بهطور مستمر با علماي شهرهاي ديگر تعاملاتي سياسي برقرار ميكنند، به برخي افراد حقيقي و حقوقي امتيازهاي ويژه ميدهند و سرانجام، اين شهروندان هستند كه تاوان بلندپروازيها و آرزويهاي اين حضرات را ميپردازند.
٥- ابراز همدردي ايرانيان و كمكهاي آنان در رويدادهايي همچون فاجعه پلاسكو، ستودني است، اما نميتوان اين واقعيت را ناديده گرفت كه دستكم بخش قابل توجهي از ما آنگاه كه خبر چنين رويدادهايي را ميشنويم، از سر تفنن و كنجكاوي به محل حادثه ميشتابيم و اين چنين خود را به خطر مياندازيم و امدادرساني را مختل ميكنيم. بسياري از قربانيان انفجار قطار نيشابور كساني بودند كه براي تماشا به محل حادثه رفته بودند. اگر ميپنداريد كه اين حضور مضر، موضوعي تازه است، به خطا دچار هستيد. عكسهاي فراواني از تاريخ معاصر ايران، نشانگر ازدحام مردم حتي براي تماشاي صحنه اعدام است. اين واقعيت كه بعضي از ايرانيان، سحرگاه براي تماشاي صحنه اعدام انسان ديگري به خيابان هجوم ميبرند، يا با وجود خواهش و تمناي امدادگران، در محل حادثه تجمع ميكنند و عكس يادگاري ميگيرند، تكاندهنده است و البته ميتواند به موضوعي تأملانگيز براي روانشناسان اجتماعي بدل شود.
٦- قصد داشتم به اين موضوع اشاره كنم كه اگر چنين حوادثي در كشورهاي پيشرفته رخ ميداد، مسئولان مستقيم حادثه، بدون درنگ و ترديد استعفا ميکردند، اما با توجه به اينكه بعضي آقايان براي تداوم خدمت شوق دارند و نميتوانند جامه جاننثاري ملت از تن بهدر و غم مردم را به سبب محروم ماندن از خدمات خود، مضاعف كنند، ذهن خوانندگان را مشوش و خاطر آن حضرات را مكدر نميسازم.
جوانان ايراني همواره حماسه آفريدهاند و گويا تقدير خودكرده ما آن است كه پيوسته سوگوار آنان باشيم. اگر مسئولان قصد دارند از تكرار فاجعه پلاسكو جلوگيري كنند بايد علاوه بر صدور پيامهاي همدردي و تسليت، راه تكرار بر خطر ببندند و براساس مصالح مردم، به تغييرات و تصميمات تازه تن دهند.
ارسال نظر