چرا نخست وزیر بریتانیا ايران را تهديد نداند؟
حمايت قدرتهاي بزرگ از همپيمانانشان تا لحظه آخر، چيز جديدي نيست. غرب با طناب پاره سعودي به چاه رفت اما با فروش تسليحات، هم به رشد اقتصادي خودش کمک کرد و هم پول حاصل از خريد نفت را دوباره به غرب برگرداند.
روزنامه وقایع اتفاقیه نصرتالله تاجيک، سفير اسبق و تحليلگر مسائل بينالملل نوشت: استراتژي آمريکا در سوريه، سرزمين سوخته براي حرکت بهسمت تجزيه اين کشور بود اما با تحولاتي که در این کشور اتفاق افتاد، از جمله ايستادگي ايران در مقابل بههمريختن چهره ژئوپليتيک منطقه و ورود با عزم و اراده روسها، هماکنون آمريکا بهدنبال ايجاد شرايطي است که ايران در تحولات سوريه، دستاورد راهبردي نداشته باشد اما ايران بايد متقابلا در پرتوی سلسلهتحولات منطقهاي و جهاني بهگونهاي سياستگذاري کند که تحولات آتي را بهسمت بازسازي چهره ژئوپليتيکِ متوازن منطقه، هدايت کرده و دستاوردهاي مقطعي و کوتاهمدت را پلي براي رسيدن به اين هدف کند. آينده سوريه همچنان در هالهاي از ابهام قرار دارد و هنرمندان سياست خارجي کشور، نقش مهمي در اين روند، بازي خواهند کرد. اگرچه عربستان اعلام کرده در صورت خواست آمريکا با ماندن بشار اسد در قدرت، مخالفتي ندارد و در مصاحبه وزير امور خارجهاش همراه با جان کري، هيچ حرفي از سوريه و حلب نزده است اما اين تغيير موضع، مشکلي را حل نميکند؛ شروع بازي با آنها بوده ولي خاتمهاش نه! و چهبسا اين سلسلهتحولات، دامن خود آنها را نيز بگيرد. درگيريهاي اردن و کشتهشدن 10 نفر در کرک در جنوب این کشور، سرريز کوتاهمدت تحولات سوريه است. اما انتقال قدرت در کاخ سفيد به سياست منطقهاي ايران کمک خواهد کرد که بتواند از تحولات سوريه و بهويژه آزادسازي حلب استفاده کند و سياست ترامپ نیز در رابطه با روسيه، شرايط مناسبي براي استقرار ثبات و امنيت در سوريه فراهم ميکند. در مجموع، اين اقدام در زمان خوبي صورت گرفت و آمريکاييها قدرت بههمزدن بازي و صحنه را ندارند و همانگونه که اوباما در آخرين مصاحبهاش مطرح کرده، اين تحولات براي تثبيت جايگاه منطقهاي ايران مؤثر است. مصاحبه او و اذعان به کمکاري در سوريه نيز به اين موقعيت کمک ميکند. متأسفانه اوباما همچنان سياست يکي به ميخ و يکي به نعل را ادامه داده و صادقانه از اشتباه استراتژيکش ابراز پشيماني نکرده است؛ بنابراين سياست خارجي ايران بايد طلبکارانه بهدنبال احقاق حقوق مردم سوريه و تأمين خسارت آنان از سوي آمريکا و همپيمانانش مانند عربستان، ترکيه، اردن و قطر باشد. ترکيه بازي خورد و با هوس نقش پيداکردن در تحولات منطقهاي، بازي با غرب با کارت شرق و ورود به اتحاديه اروپا، حتي توسعه اقتصادي و امنيت اجتماعياش را در گروی اين باخت گذاشت. عربستان در کنار ترويج اسلام افراطي که منجر به گسترش خشونت و تروريسم ميشود، در حال اجراي جنگ نيابتي در منطقه است. تجاهل غرب و آمريکا نسبت به اين واقعيتها، دردي از مشکلات منطقهاي و جهاني دوا نميکند اما اگر فکر کنيم اين بلندپروازي و توهمهای سعوديها بهدلیل نفت يا ارزشهاي مذهبي و سنتهاي اين کشور است به خطا رفتهايم. عربستان تا زماني ميتواند به اين سياستها ادامه دهد که بتواند هزينه آن را پرداخت کند. اکنون که نميتواند، هم حاميانش در غرب را مأيوس کرده و هم جنگجويان وارداتي به صحنه سوريه آورده است. سفر کري در مقطعی که سياستهاي عربستان در منطقه با بنبست روبهرو شده و همچنین مشکلات ناشي از اين سياستهاي غلط براي غرب، مايه آبروريزي، خيلي معنادار تلقي شده است.حمايت قدرتهاي بزرگ از همپيمانانشان تا لحظه آخر، چيز جديدي نيست. غرب با طناب پاره سعودي به چاه رفت اما با فروش تسليحات، هم به رشد اقتصادي خودش کمک کرد و هم پول حاصل از خريد نفت را دوباره به غرب برگرداند. در اين ميان، برنده اصلي اين ماجرا، انگليسیها هستند که بيسروصدا، حجم عظيمي از تسليحات به عربستان صادر کردند و چرا خانم مي بهغلط، ايران را تهديد نداند؟ او بهدور از منش يک سياستمدار پخته و با يک سخنراني طرفدارانه در بحرين، بايد هم دل اعراب را بهدست آورد و هم توي دلشان را خالي کند تا شرکتهاي انگليسي، تسليحاتشان را به آنها بفروشند و اقتصاد انگليس در غياب نقش مؤثر و تأثيرگذار سياست انگليسيها در منطقه، سر و سامان يافته و رونق پيدا کند.
ارسال نظر