پناهندگی و مهاجرت، فرصت يا تهديد؟
بنابراين مسأله مهاجران و آوارگان پديدهاي جهاني است، البته بايد ميان مهاجرت و آوارگي ناشي از بحرانهاي منطقهاي تمايز قايل شد. آوارگان بهطور معمول در اردوگاههاي خاص بهسر ميبرند و مقررات و مسائل آنان متفاوت از مهاجران و حضور غیرقانونی پناهندگان در یک کشور است.
مهاجرت و پناهندگی و آوارگي پديدهاي جهاني است و چنان ابعادي پيدا كرده كه تأثيرات سياسي تعيينكنندهاي در کشورهای مهاجرپذیر داشته است. آنجلا مركل در آلمان بهدليل حمايت از حضور پناهندگان دچار ريزش طرفدار شده است. اتفاقات تروريستي در اروپا همدلي با اين پديده را بهشدت كاهش داده و بسياري از نيروهاي دست راستي ضد آن شدهاند. در مجارستان گروههاي افراطي راست به قدرت رسيده و در برابر مهاجرت ايستادهاند و تهديد به خروج از اتحاديه اروپا ميكنند. در فرانسه نيز اين گروهها رو به صعود هستند. يكي از دلايل موافقت مردم انگليس با خروج از اتحاديه اروپا حضور نيروي كار اروپاي شرقي در آن كشور بود. هماكنون انتخابات آمريكا نيز تحت تاثير مواضع ضد مهاجران دونالد ترامپ است.بنابراين مسأله مهاجران و آوارگان پديدهاي جهاني است، البته بايد ميان مهاجرت و آوارگي ناشي از بحرانهاي منطقهاي تمايز قايل شد. آوارگان بهطور معمول در اردوگاههاي خاص بهسر ميبرند و مقررات و مسائل آنان متفاوت از مهاجران و حضور غیرقانونی پناهندگان در یک کشور است. اين افراد تحت حمايتهاي كميساريای عالی امور پناهندگان سازمان ملل (UNHCR) هستند، ولي مهاجران درون مردم هستند و عموما نيز منابع مالي مورد نیاز را خودشان تامين ميكنند. اين افراد اغلب غيرقانوني هستند. تعدادي از آنان پس از مدتی ميتوانند اجازه حضور قانوني را بگيرند ولي اغلب غيرقانوني هستند، لذا در مراكز كار غيررسمي و ثبتنشده حضور دارند. در ایران از گاوداريها و مرغداريها گرفته تا امور كشاورزي و ساختماني و... كه عموما كارهاي سخت محسوب ميشوند. ايران يكي از كشورهايي است كه حتي به نسبت جمعيت خود تعداد زيادي مهاجر و آواره در آن وجود دارد. بحران افغانستان از چهار دهه پيش و سپس بحرانهاي ادواري در عراق، عليه كُردها و شيعيان جنوب، موجب شد كه در برخي مقاطع تا حدود ٥ ميليون نفر از جمعيت ٦٠ ميليوني ايران در دهه ١٣٦٠ را اين افراد تشكيل دهند، ولي الگوي حضور پناهندگان در ايران تا حدي متفاوت از این الگو در پاكستان بود، زيرا ايران اجازه ميداد كه پناهندگان به فعاليتهاي اقتصادي در جامعه مشغول شوند. همين حضور منشأ اثرات مهمي ميشد؛ اثراتي كه هم مثبت بود و هم منفي. اثرات مثبت اين حضور در اقتصاد مهم بود، زيرا اين افراد با دستمزد بهنسبت كمتري كار ميكردند، ضمن آنكه كيفيت يا كميت كارشان نيز بهتر بود. مطالعهاي كه ٣٠سال پيش انجام شد، ارزش نيروي كار ٢پناهنده افغانی را معادل ٣ نيروي كار بومي ارزيابي كرده بود. سود ديگر اين حضور، انتقال فرهنگي بود كه از هر حيث اهميت دارد، بهويژه با كوششي كه گروههاي غير فارس در افغانستان دارند تا وزن خود را در آنجا بالاتر ببرند. اين اثر حتي مهمتر از اثر اقتصادي بود. اثرات منفي ماجرا بيشتر به چشم ميآمد. مشكلات فرهنگي و افزايش جرم و مواد مخدر، اختلافات مربوط به موضوعات ناشي از ازدواجهاي غيرقانوني و... نسبت به اثرات مثبت براي مردم ملموستر بود. هرچند درباره جرايم افغانها ناخواسته نوعي برجستهسازي ميشد، زيرا در همان زمان مطالعات در مورد قتل نشان داده بود كه تعداد قتلها بهنسبت جمعيت نزد افغانها دو برابر ايرانيان است، ولي اين قتلها بيشتر مربوط به مسائل داخلي خودشان است كه بهدليل حضور غيرقانوني، از امكانات و حمايتهاي حقوقي برخوردار نبودند؛ لذا در صورت بروز اختلاف عليه يكديگر اقدام به قتل ميكردند. بهعلاوه وقتي يك افغاني مرتكب جرمي ميشد براي مردم و افكار عمومي بهعنوان افغاني برجسته ميشد، ولي براي ايرانيان اين برجستهسازي صورت نميگرفت.
مهمترين مشكل براي پناهندگان و مهاجران افغان جايي بهوجود آمد كه كارگران ايراني در رقابت با آنان عقب ميماندند و كارفرمايان افغانها را ترجيح ميدادند؛ لذا این عده از ايرانيان گمان ميكردند كه افغانها عامل بيكاري آنها شدهاند. مشابه اين پديده در آفريقاي جنوبي موجب درگيري و كشته شدن دهها نفر از كارگران خارجي شده است. در اروپا نيز اين تصور درباره اثر پناهندگان بر بیکاری جوانان اروپایی وجود دارد و گرايشهاي ضدپناهندگان و مهاجران را تقويت ميكند. اين گرايش نزد طبقات پايين بيشتر است چون آنها هستند كه پناهندگان را رقيب اقتصادي خود ميدانند. همين جذابيتهاي اقتصادي است كه قاچاق اين افراد به كشور را تشديد كرده است. تاكنون چندينبار شنيدهايد كه فلان خودرو شخصي مثلا پژو در کرمان تصادف كرد و ١٣ يا ١٤ نفر در آن بودند و همگی كشته شدند! ١٣ يا ١٤ نفر در يك پژو كه حداكثر ٥ نفر ظرفيت دارد! اینها همه مهاجران غیرقانونی هستند که برای کاهش هزینه قاچاق به چنین شرایطی تن میدهند؛ يا حتي در جريان تصادف اتوبوس سربازان در فارس گفته ميشود كه تعدادي مهاجر غيرقانوني اضافه بر ظرفیت را به شيراز منتقل ميکردهاند! واقعيت چيست؟ مشكل امروز اقتصاد ايران پناهندگان نيست. مشكل اين است كه در دهه گذشته اقتصاد در ركود و اغما رفت و صدها ميليارد دلار تلف شد بدون اينكه شغلي ايجاد شود، حالا از چشم همسايه ميبينيم. اگر كار خودمان را درست انجام ميداديم، حضور كارگر ارزان و فعال يك امتياز مهم براي اقتصاد ايران محسوب ميشد، ولي بايد انصاف داشت كه اين قلم در موقعيتي نيست كه يك پناهنده افغان شغل او را تهديد كند، بنابراين اظهار نظر كردن براي او فرق ميكند با کسی كه شغل او با حضور يك افغان تهديد شده و حتي از دست رفته باشد. در هر حال اميدواريم كه سياستگذاري درباره پناهندگان جامع باشد. مسأله آموزش و بهداشت آنان و نيز حضور قانوني و غيرقانوني آنان، مسأله ازدواج و فرزندآوري آنان و... همه مورد توجه قرار گيرد و پيش از هر چيز هركدام از اين موارد در مطبوعات و رسانهها مورد بحث قرار گيرد. این پدیده هم تهدید است و هم فرصت؛ بستگی به ما دارد که چگونه با آن روبهرو شویم.
منبع: شهروند
ارسال نظر