جامعه با پرسشهاي اخلاقي جدي مواجه است
بازي فوتبال، يك بازي جمعي با قواعد مشخص است. مرجع اجرا و تضمینكننده اين قواعد نيز گروه داوري است. با فرض وجود قضاوت و داوري بيطرفانه، اشتباهات داوري نيز جزيي از بازي است.
جامعه ما با پرسشهاي اخلاقي جدي مواجه است، حداقل ماجرا این است که در عمل دچار بياخلاقيهاي مفرطي هستيم. به نام دفاع از ارزشها، ضد ارزشيترين كارها را انجام ميدهيم. به راحتي دروغ ميگوييم و درعينحال دروغ را گناه كبيره ميدانيم. به راحتي اموال عمومي مردم را بذل و بخشش ميكنيم، بعد از عدالت و مبارزه با فساد سخن ميگوييم؛ به قول معروف درحاليكه از دروازه نميتوانيم داخل شويم، همزمان از سوراخ سوزن عبور ميكنيم! همين تناقضات عجيب و غريب است كه ما را در درك اخلاق و عمل اخلاقي دچار ابهام ميكند.چند روز پيش يك فيلم كوتاه از فوتبال باشگاهي آلمان منتشر شد و زير آن نوشته شده بود كار بسيار جالب و اخلاقي بازيكن. چرا؟ براي اينكه او در محوطه جريمه زمين خورد و داور به نفع تيم او پنالتي اعلام كرد، ولي او بلند شد و به داور گفت كه خطايي روي او صورت نگرفته است و پنالتي منتفي شد. آيا اين كار اخلاقي بود؟ پيش از ورود به بحث، ذكر اين نكته ضروري است كه فيلم نشان ميدهد اين بازيكن خود را به زمين انداخته و مستحق كارت زرد بوده است، هرچند معلوم نيست چرا كسي كه تمارض كرده تا پنالتي بگيرد، پشيمان شده و ميگويد كه خطايي روي او صورت نگرفته است؛ شايد خيلي سريع دچار عذاب وجدان شده است و شايد هم ترسيده كه بعدا و به دليل بازبيني فيلم بعد از بازي، محروم شود. واقعيت ماجرا را نميدانيم، بنابراين فرض ميكنيم كه قصد سوئي نداشته است و صادقانه بازي كرده و داور به اشتباه به نفع آنان سوت زده و يك پنالتي به تيم آنان تقديم كرده است. آيا در چنین صورتی، اين بازيكن حق دارد كه به نام اخلاق به داور بگويد خطايي صورت نگرفته است؟ پاسخ اين يادداشت منفي است. حتي بالاتر از آن بايد گفت كه چنين كاري غيراخلاقي هم هست. هرچند اين ديدگاه ممكن است براي خواننده قدري تعجبآور باشد، ولي از خلال این ماجرا ظرايف مباحث اخلاقي را ميتوان طرح كرد. اصراري هم نيست كه گفته شود اين نظر بهطور قطع درست است، همين كه نظر ديگري طرح شود و درباره آن گفتوگو و تأمل شود، كافي است.
بازي فوتبال، يك بازي جمعي با قواعد مشخص است. مرجع اجرا و تضمینكننده اين قواعد نيز گروه داوري است. با فرض وجود قضاوت و داوري بيطرفانه، اشتباهات داوري نيز جزيي از بازي است. به اين معنا كه ممكن است در يك بازي معين در يك يا چند مورد عليه يك تيم، قضاوتهاي اشتباهي صورت گيرد ولي چون قضاوتها بيطرفانه است (اين را فرض ميكنيم) در بلندمدت تعداد قضاوتهاي اشتباه له يا علیه يك تيم كمابيش مساوي است و به لحاظ آماري تفاوت ميان آنها معنادار نخواهد بود. بنابراين هرگونه كوششي خارج از چارچوب بازي كه براي كاهش اين اشتباهات صورت پذيرد بايد بهگونهاي باشد كه براي هر دو تيم شانس يكساني را فراهم كند. براي مثال استفاده از فناوري تشخیص عبور توپ از خط دروازه، احتمال وقوع اشتباهات داوري را براي هر دو تيم به يك اندازه كاهش ميدهد، ولي دخالت بازيكن به اسم اخلاق و حقيقت، اين اشتباهات را به صورت نظاممندي عليه يك تيم افزايش ميدهد. فرض كنيد كه همه بازيكنان يك تيم افراد بسيار اخلاقي (با تعريف فوق) هستند و هر اشتباه داوري را که به نفع تیمشان رخ دهد، تصحيح ميكنند. نتيجه چه خواهد شد؟ بيعدالتي محض، زيرا داوران بدون آنكه قصد و غرضي داشته باشند له يا عليه هر دو تيم خطا ميكنند. حال اگر بازيكنان يك تيم اين خطاها را به نفع تيم مقابل و به ضرر خود اصلاح كنند، طبعا هيچ ضمانتي نيست كه تيم مقابل نيز چنين كند. درواقع اين خطاهاي تصادفي به نفع یک تیم، مابهازاي خطاهاي ديگري است كه از سوي داوري علیه آن تیم رخ ميدهد. جالب اینکه اگر بازیکنی خود را فروخته باشد و برای پوشش دادن به خیانت خود ادای تعهد اخلاقی درآورد، در این صورت چه باید کرد؟
بهعلاوه اصولا اگر قرار باشد بازيكنان خطاهاي داوري را اصلاح كنند، بايد فوتبال را تعطيل كرد. چرا وقتي كه يك خطا عليه كسي گرفته ميشود و بهناحق است و او اعتراض ميكند، به اعتراض وي توجهي نميشود؟ از سوي ديگر، اگر بازي فردي بود، بازيكن حق داشت يا ميتوانست از حق خود بگذرد، ولي وقتي يك تيم هست، چرا بايد اشتباه داوري را تصحيح كند كه به ضرر همتيميهايش است؟ اين كار مطابق قاعده رفتاري در فوتبال نيست. فرض كنيم كه اين بازيكن چنين خطايي را اصلاح كرد و چند لحظه بعد خطاي مشابهي عليه تيم او صورت گرفت، ولي بازيكن مقابل آن را اصلاح نكرد و تيم آن بازيكن مثلا اخلاقي بازی را به همین دلیل باخت. پاسخ اين نابرابري در اصلاح خطا و تضييع حق همتيميهايش را چگونه خواهد داد؟
اين يادداشت در پي آن نيست كه بگويد بازيكن چنين كاري را نكند، زيرا هر بازي شرايط خاص خود را دارد و بازيكن نیز در موقعيت بازي برحسب برداشت آني خود عمل ميكند، ولي اگر اين يادداشت توانسته باشد ذهن مخاطب را به اين نكته كليدي جلب كند كه مسأله اخلاق در يك جامعه مدرن تا حدي پيچيدهتر از آن است كه بتوان بهراحتي يك كار را اخلاقي يا غيراخلاقي ناميد، كافي است. از بس رفتارهاي غيراخلاقي ميبينيم، از اين نوع حركات به ظاهر اخلاقي نيز مشعوف ميشويم.
منبع: شهروند
ارسال نظر