"روشنگری" علیه "تخریب" در "نظام جمهوری اسلامی"
این روزها همواره سخن از پرهیز گروههای سیاسی از اختلاف و تفرقهافکنی میشود. واقعیت اینجاست که اختلاف در میان گروههای سیاسی طبیعی است، اما چه چیز باعث میشود طرح این اختلاف بر اساس رقابتهای سیاسی، به تفرقهافکنی منجر شود؟
ابتکار در سرمقاله خود به قلم رضا دهکی نوشت: 37سال از انقلاب اسلامی گذشته است. در این مدت هر چند ایران برهههای خاص و حساسی همچون جنگ هشت ساله با عراق، عصر سازندگی و گذار به فضای جامعه مدنی، دوران هر 11 روز یک بحران اصلاحات و دوران ویرانی 8 ساله احمدینژادی را تجربه کرده است، اما همچنان به نظر میرسد، انقلاب در رسیدن به برخی شعارهای مهم و اساسی خود، به مراد و اهدافش نرسیده است.این روزها مردم وقتی واژههایی مثل مستضعفان و پابرهنگان را به یاد میآورند، نمیتوانند به برجهای سر به فلک کشیده و ماشینهای لوکس نگاه نکنند. این روزها وقتی کتابهای اجتماعی و تاریخ مدارس از فساد حاکم در عصر پهلوی سخن میگویند، مردم صفرهای فسادهای مالی را میشمارند. این در حالی است که برخی از همین مردم که جمع کثیری را تشکیل میدهند، در برهههایی همچون انتخابات نشان دادهاند که همچنان امیدهای خود به اصلاح و بهتر شدن اوضاع را در سازوکارهای انقلاب اسلامی دنبال میکنند و میبینند. در این میان اما، گروههای سیاسی، همچنان شعارهای مختلف، از شعارهای اولیه انقلاب تا شعارهای شکل گرفته در جریان مطالبات مردمی از جمهوری اسلامی را وسیله قرار میدهند که توجه مردم را بیشتر جلب کنند و در عین حال همین شعارها را وسیله تقابل با رقبای سیاسی میکنند.
رقابتهای انتخاباتی و سیاسی، زمانی عرصه به انتخاب گذاشتن اندیشه و آرای سیاسی و به تبع آن، برنامهها، خط مشیها و افکاری است که برای اداره جامعه دارند و در عین حال فاکتورهایی مثل سابقه و عملکرد قبلی این گروهها و نیز شیوه رفتار و ارتباطشان با مردم اثرگذار است. در فضای دموکراسی، آزادی اندیشه سیاسی یکی از ارکان اساسی حساب میشود. این که بین اندیشههای مختلف سیاسی، رقابت شکل گیرد، از اقتضائات جامعه مدنی به شمار میرود؛ با این همه طرح یک مساله در این میان ضروری است.
این روزها همواره سخن از پرهیز گروههای سیاسی از اختلاف و تفرقهافکنی میشود. واقعیت اینجاست که اختلاف در میان گروههای سیاسی طبیعی است، اما چه چیز باعث میشود طرح این اختلاف بر اساس رقابتهای سیاسی، به تفرقهافکنی منجر شود؟ در واقع باید دید چه چیزی باعث میشود تقابل و رقابت اختلاف آرا و اندیشههای سیاسی به رفتارهایی منجر شود که از آن به تفرقهافکنی تعبیر شود. به نظر میرسد چیزی که در میانه یک رقابت طبیعی، چنین برداشتی را ایجاد میکند، رفتارهایی بر اساس بیاخلاقی سیاسی است. وقتی رقابت بین گروهها و چهرههای سیاسی رنگ تخریب و تهمت به خود میگیرد، فضا به جای روشنگری، به سمت جدل لفظی و «بگم، بگم»هایی پیش میرود که تنها با ایجاد تشنج، منجر به برداشتهای از جنس تفرقه میان چهرههای نظام سیاسی میشود. شاید اگر این شکل توهین، تهمت و افترا، به جای ماندن در سطح حرف، به بیرون آمدن اسناد و دانستهها و ناگفتهها از جیبهای سیاستمداران منجر شود، روشنگری جای جدلهای لفظی را بگیرد، مردم امین شمرده شوند و افکار عمومی به دست گمانهها و شایعات سپرده نشوند، بتوان تا حد زیادی چنین فضایی را کنترل کرد. در واقع شفافیت سوابق و رفتارهای افراد و گروههای سیاسی و بیان حرفهای مستدل و مستند، میتواند هم به ابهامزدایی و شفافیت کمک کند و هم این که قاعدتا اگر کسی خود لکه تاریکی در کارنامه دارد، از یک سو جرات حضور در عرصه سیاست را به خود ندهد و اگر احیانا در این فضا بر خورده است، بدون دلیل و مدرک و سند و صرفا به قصد تخریب و تخطئه رقیب، اقدام به بیان حرفهایی از جنس توهین، تهمت و افترا نکند. چنین فضایی در عین حال موجب خواهد شد که صحت اعتقاد افراد و گروههای سیاسی و پایبندی آنها به شعارهای انقلاب اسلامی و نیز شعارهایی که در حمایت از خواستههای مردمی میدهند، معلوم شود.
در نهایت باید یادآوری کرد که عنصر اخلاق به عنوان محوری مهم و اساسی در همه عرصهها مطرح است. حتی لازم نیست تعبیری مثل «اخلاق سیاسی» طرح شود. رعایت اخلاقیات در حوزه فردی نیز مانعی بزرگ بر سر دروغ، تهمت، افترا و توهین در هر عرصهای و از جمله رقابت سیاسی است و اگر کسی در این وادی، به چنین رفتارهایی اقدام ورزد، با بروز بی اخلاقی خود، صلاحیت خویش را در اذهان جامعه خدشهدار خواهد کرد. این در حالی است که شیوه برخورد نظام با چنین افراد و رفتارهایی، در اعتماد مردم به آن نقش اساسی خواهد داشت و مسامحه در این موارد میتواند به ضرر نظامی با نام «جمهوری اسلامی» باشد.
ارسال نظر