ریشه حمله گازانبري و سنگین اصولگرایان چیست؟
تنها كافي است كه به يك نمونه اشاره كرد و آن صحبت مكرر درباره فيشهاي حقوقي برای هجمه به دولت است. در مورد اخير بايد به صحبتهايی اشاره كرد كه در برخی تریبونهای عمومی مطرح میشود.
آرمان در یادداشتی به قلم صادق زیباکلام*نوشت:آنچه مسلم است، این است كه حمله به دولت در ماههاي اخير شدت گرفته است. بايد اذعان كرد که حملات به دولت روحاني بسيار بيشتر از حمله به رئيس دولت اصلاحات است. اين حملات دقيقا بعد از ۷ اسفند ۱۳۹۴ شدت گرفت. زماني كه اصولگرايان با شكست سنگين در انتخابات مواجه شدند و به ويژه در تهران و شهرهاي بزرگ و مراكز استانها نتوانستند نماينده هاي خود را به مجلس بفرستند، يقين پيدا كردند كه عدم اقبال مردم به اصولگرايان تندرو زياد شده است و با توجه به اين واقعيت تكليف شان براي انتخابات ارديبهشت ۹۶ روشن شد كه هيچ شانسي در اين شرايط ندارند. فارغ از اينكه چه كسي را نامزد كنند و اينكه كاندايدايشان آقايان پرويز فلاح، باهنر، سعيد جليلي، علي لاريجاني، دكتر ولايتي حدادعادل يا هر چهره ديگري باشد، آنان دريافتند كه شانسي براي پيروزي در انتخابات ۹۶ ندارند و هر كدام از اين چهرهها اگر مقابل حسن روحاني قرار گيرند، شكست خواهد خورد. اين واقعيت آنان را بر آن داشت تا يك حمله گازانبري و سنگين عليه دولت روحاني شروع كنند و با استفاده از راديو وتلويزيون، برخي از تريبونها و مطبوعات لوله توپ سنگين شان را به سمت روحاني نشانه گرفتند. تنها كافي است كه به يك نمونه اشاره كرد و آن صحبت مكرر درباره فيشهاي حقوقي برای هجمه به دولت است. در مورد اخير بايد به صحبتهايی اشاره كرد كه در برخی تریبونهای عمومی مطرح میشود.
البته دولت باید در این باره جدیت بیشتری نشان دهد، اما روزي نيست كه دو يا سه بار در اين باره، مطلبي از راديو و تلويزيون نشنويم و من ترديدي ندارم كه بهرهبرداري سياسي از اين ماجرا تا ارديبهشت ۹۶ ادامه پيدا ميكند. سنگر ديگري كه اصولگرايان عليه دولت گشودهاند، مساله برجام است. وزارت امور خارجه، سازمان انرژي اتمي، آژانس بينالمللي انرژي هستهاي يا ۱+۵ به عنوان داوران برجام بايد بگويند نقص برجام صورت گرفته است وبرای این موضوع اقدام لازم انجام دهند. در این باره این نکته را نمیتوان ندیده گرفت که اگر به واسطه برخی قوانين و مقررات، خارجيها در ايران سرمايهگذاري نميكنند، علاوه بر اینکه به وضعیت اقتصادی خودمان بر می گردد، ناشی از کارشکنیهای ایالات متحده است. اما انتقادات اصولگرایان به دولت به همین مواردی که به آن اشاره شد، خلاصه نمیشود. برای نمونه اينكه در روزهای اخیر شاهد بودیم آقاي توكلي باز تيغ از نيام بركشيده و اشاره به توافقات و قراردادهاي بين وزارت نفت و شركتهاي خارجي دارد، در اين راستا قابل بررسي است. ايشان ميتوانست بگويد اين بند، تبصره يا ماده درست نيست و بايد درست شود.
چنان كه شاهديم بررسيهاي غيركارشناسي سبب شد كه قطر سالها از ميدان گازي مشترك در پارس جنوبي، بهره برد كه تحريمها و ضعف تاسيساتي دليل آن بود. همچنين ميبينيم كه عراق، بحرين، عربستان و... در زمينه موضوعات نفتي رو به جلو حركت ميكنند اما آقاي توكلي يك بار مطرح نكرد كه در نتيجه فقدان سرمايهگذاري در حوزه انرژي در ۱۰ سال چقدر ضرر كرديم و به جاي آن و در حالي كه هنوز شركت غربي پايش به فرودگاه نرسيده، بيانيه صادر ميكند. با توجه به اين هجمهها جا دارد در وهله نخست در شرايط فعلي، رئيس دولت اصلاحات، آقاي هاشمي و چهرههاي اصلاحطلب واقعا هر چه پررنگتر و قرص و محکمتر پشت روحاني و دولت او بايستند. دوم اينكه اصولگرايانی كه تصور ميكنند با تخريب دولت ۱۹ میلیون راي در سبد آنها ريخته ميشود سخت در اشتباه هستند.
ارسال نظر