نیاز تهران به شورای شهری جدیتر و پاسخگوتر
متاسفانه در تمام سه سال گذشته شورای شهر تهران حتی برای یکبار هم اقدام به نظرخواهی و افکارسنجی میدانی از شهروندان درخصوص مطالباتی که آنها از شورای شهر دارند، نکرده و نتوانسته افکار عمومی را با خود همراه سازد و این درست در نقطه مقابل تبلیغات گسترده رسانهای است که شهرداری تهران درباره کارهای کرده و ناکرده خود انجام میدهد.
جهان صنعت نوشت:جر و بحثهایی که مدتی است درخصوص مسایل زیستمحیطی و دامنه اختیارات مالی شهرداری میان برخی از اعضای شورای اسلامی شهر و شهردار تهران مطرح است و اغلب این بحثها به دلیل مخالفت ریاست شورا و حمایتهای بیچون و چرای ایشان از آقای شهردار به جایی نمیرسد، این واقعیت را به اثبات رساند که وجود نهادهای مدنی که از قدرت حسابرسی و نظارتی کافی برخوردار نیستند، بهتنهایی نمیتوانند گرهی از مشکلات مردم و جامعه باز کنند و به همین سبب وجود آنها جز آنکه هزینهای را بر جامعه تحمیل کند، برای مردم نتیجهای به بار نمیآورد. شورای اسلامی شهر تهران از بدو تاسیس تا به امروز نمونهای از این قبیل نهادهای مدنی فاقد قدرت و اختیار بوده است. شاید ضعف قانونی یا جناحی و سیاسی بودن بیش از حد ترکیب شورای شهر که احزاب رسمی و شناسنامهدار نقشی در شکلگیری آن ندارند، باعث کاهش قدرت نظارتی و دامنه اختیارات آن در ارتباط با عملکرد شهرداری شده است.در هر دو صورت این برعهده مجلس شورای اسلامی و وزارت کشور است که با بهرهگیری از تجربیات به دست آمده از بدو تاسیس شوراهای اسلامی شهر تا به امروز، ضعفهای قانونی را که به این شوراها اجازه نمیدهد نقش نظارتی و قانونگذاری خود را به نمایندگی از سوی شهروندانی که به آنها رای دادهاند، با قوت و قدرت انجام دهند، اصلاح کنند.در کشورهای دارای نظام حزبی همانطور که احزاب دارای اکثریت در پارلمان مسوولیت قوه مجریه را به دست میگیرند، اداره امور شوراهای شهرها هم در دست احزابی است که تعداد بیشتری از نامزدهای آنها در انتخابات محلی به این شوراها راه پیدا کرده و شهرداران را انتخاب میکنند و این درست در نقطه مقابل کشور ماست که در هر انتخاباتی از جمله انتخابات شوراهای شهر بیشتر به چهرههای سیاسی یا ترکیبی از ائتلاف چهرههای سیاسی و جناحی رای میدهند و طبیعتا در چنین شرایطی شوراهای شهر فردی را به سمت شهردار انتخاب میکنند که در درجه اول همسو با گرایشهای سیاسی و جناحی خودشان باشد و سایر ویژگیها و توانمندیهای شهرداران منتخب در درجات بعدی قرار میگیرد و در نتیجه اعضای شورا که حزبی را نمایندگی نمیکنند و دغدغهای برای پیروزی حزبشان در انتخابات بعدی ندارند، تحت تاثیر ملاحظات جناحی و سیاسی نظارت لازم را بر عملکرد شهرداران و شهرداریها خصوصا عملکرد مالی آنها اعمال نمیکنند و حساسیت زیادی هم نسبت به جلب رضایت شهروندان از خود نشان نمیدهند. در نظامهای حزبی وضع کاملا بهگونه دیگری است و شوراهای شهرها که جلب رضایت مردم حکم شیشه عمر حزب آنها را دارد و خود را از هر جهت پاسخگوی شهروندان و افکار عمومی میدانند، توانمندیهای مدیریتی، سوابق مفید تجربی، دانش علمی بالا، حسن شهرت فردی و اجتماعی و محبوبیت از مهمترین و اصلیترین معیارها در انتخاب شهرداران است. درست به دلیل همین حزبی بودن نظام انتخابات شوراهای شهرها و شهرداران و خصلت پاسخگویی آنهاست که مدیریت یکپارچه امور شهری به دست شهرداران سپرده شده و شهروندان در ارتباط با تمام خدماتی که به آنها نیاز دارند، سر و کارشان تنها با شهرداریهاست. به خاطر همین وجوه تمایز است که شوراهای شهرها و شهرداران منتخب آنها در دوره خدمت از هیچ تلاشی در جهت جلب رضایت شهروندان و افزایش میزان محبوبیت خود در افکار عمومی فروگذار نمیکنند. در آن نظامها شهرداران و اعضای شوراهای شهرها بهترین و نزدیکترین روابط را با شهروندان دارند و شناختهشدهترین چهرههای اجتماعی برای مردم هستند تا جایی که شهروندان در دیدارها بسیاری از آنها را با نام کوچکشان صدا میکنند. در آن نظامهای حزبی شهرداریها و شهرداران ملجا و پناه همه شهروندان صرفنظر از موقعیت اقتصادی و اجتماعی آنها محسوب میشوند و نه اعضای شوراهای شهر و نه شهرداران اجازه هیچگونه تخطی از قانون و نادیده گرفتن منافع و مصالح شهروندان را به خود نمیدهند و هیچ شهروندی هدف اذیت و آزار ماموران شهرداریها قرار نمیگیرد. انضباط شدید مالی تحت نظارت شوراهای شهر از برجستهترین ویژگیهای شهرداریها در آن نظامها به حساب میآید و به قول معروف اعضای شوراهای شهرها در ارتباط با مسایل مالی چنان مو را از ماست میکشند که امکان هرگونه ریخت و پاش و حیف و میل اموال شهرداری را از شهرداران سلب میکنند. یک نمونه از این نظارتهای سختگیرانه را در دورانی که ژاک شیراک، سیاستمدار معروف فرانسوی شهردار پاریس بود و برای انجام یک سفر خصوصی با همسرش مبلغی جزئی در حد چند هزار فرانک از بودجه شهرداری برداشت کرده بود، شاهد بودیم که ژاک شیراک به خاطر این اقدام مورد استیضاح و مواخذه شدید شورای شهر پاریس قرار گرفت و مجبور شد آن مبلغ را به خزانه شهرداری بازگرداند. اما آیا حتی اندکی از آن نظارتها از سوی شورای شهر تهران بر شهرداری اعمال میشود؟ بدون شک در ترکیب کنونی اعضا و شورای شهر تهران شماری از چهرههای مردمی که خود را در قبال مردم پاسخگو میدانند و هرازگاهی برخی عملکردهای شهرداری را مورد انتقاد قرار میدهند، وجود دارند اما حاکمیتگراییهای جناحی و گروهی بر شورای شهر که در شیوه مدیریت آن تجلی پیدا میکند، اجازه نمیدهد صدای این نمایندگان به گوش کسی برسد. همین که یکی از نمایندگان سابقا حامی دوآتشه شهردار تهران به تازگی گفته است حجم تخلفات مالی شهرداری بسیار بالاست و من اگر از قبل این را میدانستم، به شهردار شدن آقای دکتر قالیباف رای نمیدادم یا نامهای که در چند روز اخیر در اعتراض به عملکرد مالی شهرداری از سوی افزون بر 20 تن از اعضای شورای شهر امضا شده ولی ریاست شورا اجازه طرح آن را در جلسات شورا نداده نیز گواهی بر بیتاثیر بودن نقش و جایگاه نهادهای مدنی همچون شوراهای شهر در کشور ما و حاکمیت جناحی بر آنهاست. البته سوای همه اینها علت بخشی از ناتوانی شورای شهر تهران در رساندن صدای خود به گوش شهروندان و مراجع نظارتی و تصمیمگیری، ضعف شدید روابط عمومی، نبود ارتباط لازم میان اعضای شورا با شهروندان و فقدان یک جریان تاثیرگذار اطلاعرسانی به جامعه در شورای شهر تهران است که شاید وجه مشترک این شورا با شوراهای شهر دیگر کلانشهرهای کشور باشد. گزافه نیست اگر بگوییم اکثریت قریب به اتفاق شهروندان تهرانی، اعضای شورای شهری را که سه سال پیش خود انتخاب کردهاند به نام نمیشناسند.
متاسفانه در تمام سه سال گذشته شورای شهر تهران حتی برای یکبار هم اقدام به نظرخواهی و افکارسنجی میدانی از شهروندان درخصوص مطالباتی که آنها از شورای شهر دارند، نکرده و نتوانسته افکار عمومی را با خود همراه سازد و این درست در نقطه مقابل تبلیغات گسترده رسانهای است که شهرداری تهران درباره کارهای کرده و ناکرده خود انجام میدهد. این یک درد بزرگ هم برای مردم و هم برای شورای شهر است و نشان میدهد که شورای شهر به یک غبارروبی اساسی از چهره خود و برقراری یک جریان ارتباطی و اطلاعرسانی با شهروندان نیاز دارد چون برای رساندن صدای خود به مسوولان کشور باید خود شنونده خوبی برای شنیدن صدای شهروندان، خواستهها و مطالبات آنها باشد. خلاصه کلام آنکه کلانشهر تهران به یک شورای شهر جدیتر و پاسخگوتر نیاز دارد.
ارسال نظر