بحران در انگليس و آشفتگي در اروپا!
رصد كردن دو بخش از پيآمدهاي نتيجه همهپرسي در داخل انگليس و در اروپا، شاخصهاي «بحران» و «آشفتگي» را نشان ميدهد.
روزنامه اطلاعات در یادداشتی به قلم ابوالقاسم قاسم زاده نوشت:صدها مقاله و مصاحبه درباره نتيجه همهپرسي در انگليس براي جدايي از اتحاديه اروپا، نشان ميدهد كه با اين همهپرسي، انگليس دچار بحران و اروپا آشفته شده است. بررسي ابعاد سياسي، اقتصادي و حقوقي خروج انگليس از اتحاديه اروپا نشان ميدهد كه همه در انتظارند تا نخستوزير جديد انگليس تا پايان شهريور ماه آينده مشخص گردد. تا آن زمان اقدام تعيينكنندهاي را نبايد انتظار داشت. اگرچه سران كشورهاي آلمان، فرانسه، ايتاليا رسماً خواستهاند تا هرچه زودتر مراحل جدا شدن انگليس از اتحاديه انجام پذيرد. برخي گمانهزني ميكردند كه با جمعآوري امضاء از سوي شهروندان انگليس، امكان همهپرسي مجدد فراهم آيد. اما ديروز ديويد كامرون نخستوزير انگليس گفت، همهپرسي دوبارهاي در كار نخواهد بود و بايد براي خروج از اتحاديه اروپا برنامهريزي گردد. كامرون خود را براي كنگره حزبي آماده ميكند تا بعد از كنارهگيري رسمي او، نخستوزير جديد انتخاب گردد و سكان اجراي برنامهريزي جدا شدن از اتحاديه اروپا را در دست بگيرد. همه بررسيها نشان ميدهد، روال انجام كار حداقل تا دو سال به طول خواهد انجاميد، اگر چه چند مرحله مهم آن تا پايان سال ميلادي به اجرا در خواهد آمد. اتحاديه اروپا كه خواهان تسريع جدا شدن انگليس بعد از همهپرسي است از آشفتگي كنوني در اتحاديه نگران است. اول آنكه ممكن است ويروس همهپرسي درباره ماندن يا نماندن در اتحاديه در ديگر كشورهاي عضو آن ظاهر گردد. چنانكه ديروز اعلام شد نخستوزير چك، خواهان پرسش از مردم در اجراي همهپرسي عمومي شده است. آمارهايي در فرانسه و آلمان نيز منتشر شده است كه احزاب دست راستي و افراطي در اين كشورها بعد از اعلام نتيجه همهپرسي قدرت تبليغاتي افزونتري پيدا كردهاند و براي موج آفريني پوپوليستي تلاش دارند. شعار ضديت با خارجي و افراطگراي قدرتمدارانه، قوت و نيرو گرفته است. بالا آمدن شعارهاي دست راستيها در كشورهاي اروپايي علاوه بر بروز آشفتگيهاي اجتماعي، بازار كار نيز در حيطه اتحاديه اروپا را به هم ريخته و در نهايت آشوب سياسي همراه با مشكلات متعدد اقتصادي را برخواهد آورد. اگر «پوند» انگليس بعد از اعلام نتيجه همهپرسي، سقوط آزاد خطرناكي را بعد از سي سال شاهد گرديد، پول واحد اتحاديه «يورو» نيز وارد دالان آشفتگي سختي شده است. سران اتحاديه در نشست اضطراري خود از به هم ريختگي بورس مالي اروپا و ارزش پولي «يورو» هشدار دادهاند، به خصوص كه چندين بانك اروپايي ميخواهند بساط خود را از لندن جمع كنند و از انگليس خارج گردند. گزارش خبري رسانههاي اروپايي نشان ميدهد هيچ كشوري اقدام مردم انگليس را تأييد و از نتيجه همهپرسي در اين كشور اعلام رضايت نكرده است. تنها «پوتين» و دولت روسيه «سكوت» درباره آن را ترجيح داد، اما چين، ژاپن، آمريكا، كانادا و ديگر كشورهايي كه مبادلات وسيع مالي و اقتصادي با اتحاديه اروپا دارند، آن را شوك خطرناك براي آينده اروپا و جهان خواندهاند.
رصد كردن دو بخش از پيآمدهاي نتيجه همهپرسي در داخل انگليس و در اروپا، شاخصهاي «بحران» و «آشفتگي» را نشان ميدهد.
بخش اول، در داخل انگليس است كه شكاف در ميان احزاب، به خصوص دو حزب بزرگ «محافظهكاران» و «كارگر» بحران سياسي را وارد پارلمان انگليس كرده است. كامرون استعفاء داده است و معلوم نيست در آينده چه كسي رهبري حزب او را به عهده خواهد گرفت. در حزب كارگر نيز موجي از اعتراض عليه دبير كل اين حزب آنچنان برخاسته است كه بيش از صد نماينده اين حزب در پارلمان خواهان بركناري او شدهاند. امروز حزب كارگر انگليس ليدر حزبي بدون مقبوليت اكثريتي دارد. بحران احزاب بخشي از مشكلات انگليسيها شده است. شكاف اجتماعي برآمده از نتيجه همهپرسي با كمتر از دو درصد اختلاف موافق و مخالف، بخش مهم ديگر اين بحران است. رسانهها مدام با نقد آراء به مردم گزارش ميدهند كه اين همهپرسي در فضاي ناآگاهي و نداشتن اطلاع لازم نسبت به آراء خود انجام گرفته است.
اغلب مردم نميدانستند به چه رأي ميدهند، به خصوص آنها كه رأي منفي دادهاند، دچار تبليغات پوپوليستي خاص از سوي برخي از سياستمداران شدهاند كه امروز بعد از همه پرسي معلوم شده است، نه برنامهاي روشن دارند و نه ميدانند كه كشور را به كجا ميبرند!
سوي ديگر، زمزمه جدايي اسكاتلند و ايرلند از انگليس است. اسكاتلنديها بيش از 90 درصد به ماندن در اتحاديه رأي دادهاند و امروز «وزير ارشد» اسكاتلند رسماً اعلام كرده است، همچنان در اتحاديه باقي خواهند ماند و براي همهپرسي جهت استقلال از انگليس خود را آماده ميسازند. همين روال براي ايرلند نيز آشكار شده است.
همه نشانهها از بحران در انگليس حكايت دارد كه اكنون سياستمداران برجسته آنها تنها ميخواهند زمان بخرند تا مگر بعد از چندماه از اين مرحله عبور كنند و برنامهريزي جدايي از اتحاديه اروپا را اجرايي سازند.
اما مشكل اين است كه بسياري از كشورهاي عضو اتحاديه، بخصوص فرانسه و آلمان ميخواهند تا انگليس براي خروج از اتحاديه هزينه بپردازد و شعار قطع هرگونه همكاري و خروجِ بدون بازگشت را ميدهند. در حالي كه انگليسيها ميخواهند همچنان در بازار مشترك اروپا باقي بمانند! سران فرانسه و آلمان در مصاحبه خود و در پارلمان اروپا گفتهاند، نميشود كشوري از اتحاديه خارج گردد اما همچنان خود را شريك سودهاي اتحاديه بشمارد! انگليس بايد هزينه سنگين چنين تصميمگيري را تقبل كند.
بخش دوم، آشفتگي در اروپا است كه نكاتي از مختصات آن نوشته شد. مهمترين نشانههاي اين آشفتگي، يكي به هم ريختگي سيستم مالي و ارتباطات اقتصادي و ديگر، فروپاشي تصميمگيري متمركز براي اروپا چه به لحاظ مالي و چه سياسي است. آهنگ جدايي و تلاش براي فروپاشي اتحاديه اروپا را احزاب دست راستي و جريانهاي فاشيستي در اروپا به صدا در آوردهاند. ترس از شعارهاي اين جريانها كه متأسفانه با شعارهاي خودشان جوانان اروپايي را فريفتهاند، خطر و تهديد جدي براي اروپا شده است. اگر همه پرسي در انگليس براي جدايي از اتحاديه اروپا را زلزله ناميدهاند، پس لرزههاي آن مرحله به مرحله همراه با خسارتهايش آشكار ميگردد.
ارسال نظر