داود میرباقری که با هدف بررسی مشکلات فیلمهای تاریخی - مذهبی به تلویزیون آمده بود، پس از گذشت چند سال از پخش سریال "مختارنامه"، توضیحاتی را دربارهی دلایل پخش نکردن صحنههای مربوط به چهره حضرت ابوالفضل(ع) در قالب این سریال عنوان کرد.
خبرگزاری ایسنا: شب گذشته، 15 آبان ماه دومین قسمت از دورتازه برنامه
سینمایی «هفت» در استودیوی جدید این برنامه و با اجرا و سردبیری بهروز
افخمی و پس از سه قسمت مقدماتی در استودیوی جدید این برنامه پخش شد.
در بخش ابتدایی این برنامه داود میرباقری، کارگردان سینما و تلویزیون، با موضوع مصائب و مشکلات فیلمهای تاریخی - مذهبی و با بررسی موردی فیلم «مختارنامه» سخن گفت.
میرباقری خاطرنشان کرد: علت اصلی که «مختارنامه» را قبول کردم، این بود که با شخصیت مختار به عنوان شخصیت محوری طرف بودیم و منعی وجود نداشت و خیلی نیاز به تصویرکشیدن وقایع کربلا نبودیم.
در بخش ابتدایی این برنامه داود میرباقری، کارگردان سینما و تلویزیون، با موضوع مصائب و مشکلات فیلمهای تاریخی - مذهبی و با بررسی موردی فیلم «مختارنامه» سخن گفت.
میرباقری خاطرنشان کرد: علت اصلی که «مختارنامه» را قبول کردم، این بود که با شخصیت مختار به عنوان شخصیت محوری طرف بودیم و منعی وجود نداشت و خیلی نیاز به تصویرکشیدن وقایع کربلا نبودیم.
زهیر
و وهب را توانستیم نشان دهیم، اما تصویرکشیدن حضرت ابوالفضل دچار مشکل شد و
بعدها این مسئله مطرح شد که درست است ایشان جز معصومین (ع) نیست، اما در
باورهای دینی ما جایگاه بالایی دارد و تصویر کشیدن ایشان ممکن است شبهاتی
را ایجاد کند و تصورات مردم را بهم بریزد و بنا بر این استدلال بالاخره به
این نتیجه رسیدیم که این صحنهها نباشد.
این کارگردان افزود: ولی همان زمان من به آقای ضرغامی پیشنهادات مختلفی داشتم که برای این صحنههایی که زحمات زیادی برای آن کشیده شده و به نظر خودم هم خوب درآمده بود و میشد با کامل کردن فیلم در مرحله مونتاژ تصاویر تأثیرگذاری خلق کرد، بکار ببریم اما ایشان نگران بودند و میترسیدند تا واکنشهای سختی به وجود بیاید.
به هرحال این صحنهها از کار درآمد. اخیرا در اظهارنظری از ایشان شنیدم که گفتهاند همان وقت که این صحنهها را سر صحنه دیدم، به مدیر وقت سیمافیلم گفتم این صحنه غیرقابل پخش است.
در همان زمان سر صحنه بسیاری که این تصاویر را دیدند متاثر شدند و حتی آقای فخیمزاده در آن جلسه به من گفتند تا حدی توانستی به باورهای ذهنی مردم نزدیک شوی. گفتم ای کاش آقای ضرغامی همان جا به من میگفتند که این صحنه به این دلایل غیرقابل پخش است.
بعدها گفتند مشکل تنها نمایش چهره حضرت ابوالفضل (ع) نیست که آن را نورانی کنیم. گفتند مشکل چیز دیگری است اما توضیح ندادند این موارد دیگر چیست. گفتم اگر همان زمان توجیه میشدیم، شاید یک راه حلی پیدا میکردیم.
این کارگردان افزود: ولی همان زمان من به آقای ضرغامی پیشنهادات مختلفی داشتم که برای این صحنههایی که زحمات زیادی برای آن کشیده شده و به نظر خودم هم خوب درآمده بود و میشد با کامل کردن فیلم در مرحله مونتاژ تصاویر تأثیرگذاری خلق کرد، بکار ببریم اما ایشان نگران بودند و میترسیدند تا واکنشهای سختی به وجود بیاید.
به هرحال این صحنهها از کار درآمد. اخیرا در اظهارنظری از ایشان شنیدم که گفتهاند همان وقت که این صحنهها را سر صحنه دیدم، به مدیر وقت سیمافیلم گفتم این صحنه غیرقابل پخش است.
در همان زمان سر صحنه بسیاری که این تصاویر را دیدند متاثر شدند و حتی آقای فخیمزاده در آن جلسه به من گفتند تا حدی توانستی به باورهای ذهنی مردم نزدیک شوی. گفتم ای کاش آقای ضرغامی همان جا به من میگفتند که این صحنه به این دلایل غیرقابل پخش است.
بعدها گفتند مشکل تنها نمایش چهره حضرت ابوالفضل (ع) نیست که آن را نورانی کنیم. گفتند مشکل چیز دیگری است اما توضیح ندادند این موارد دیگر چیست. گفتم اگر همان زمان توجیه میشدیم، شاید یک راه حلی پیدا میکردیم.
حسرت خوردم که چرا از ابتدا نگفتند...
وی ادامه داد: در مختارنامه من دقیقا میدانستم چه خواهم کرد و با چه مشکلاتی روبرو خواهم بود. لذا تصاویر کربلا را کمتر پرداخته بودم. اما آقای ضرغامی همان زمان در جلسهای گفتند مردم انتظار دارند بالاخره بخش هایی از کربلا را در فیلم شما ببینند.
گفتم این قصه مختارنامه است و به لحاظ منطق روایی خیلی نیازی به کربلا ندارد، ولی بدان فکر میکنم. چون خودم هم فکر می کنم قصه ای مثل مختارنامه که اصل و اساسش بر خونخواهی کربلا است نمی تواند از اصل واقعه سخنی نیاورد.
لذا آنجا گفتم بگذارید من کمی دراین خصوص فکر کنم. این مساله 2-3 سالی به طول انجامید تا اینکه به این نتیجه رسیدم می توان چند صحنه را نشان داد. حسرتی که خوردم این بود که کاش از ابتدا می دانستم و برای آن راه حل طراحی می کردم.
میرباقری درخصوص توصیه به دیگران برای ورود به این حوزه گفت: به دیگران توصیه نمی کنم به سراغ موضوعاتی از این دست بروند.
هرچند امروز در سینمای ما بحث ساخت فیلم دینی- تاریخی داغ است، اما من به کارگردان های جدید توصیه نمی کنم سراغ به تصویر کشیدن چهره های بزرگانی بروند که علی رغم کشیدن زحمت های زیاد، نهایتا با این مشکلات مواجه شوند.
فکر می کنم اگر کسی علاقمند به تاریخ مذهب است، ما خوشبختانه در تاریخ مذهب خیلی خیلی موضوعاتی خوبی و جذابی داریم که در آنها با معصومین برنخوریم.
وی ادامه داد: در مختارنامه من دقیقا میدانستم چه خواهم کرد و با چه مشکلاتی روبرو خواهم بود. لذا تصاویر کربلا را کمتر پرداخته بودم. اما آقای ضرغامی همان زمان در جلسهای گفتند مردم انتظار دارند بالاخره بخش هایی از کربلا را در فیلم شما ببینند.
گفتم این قصه مختارنامه است و به لحاظ منطق روایی خیلی نیازی به کربلا ندارد، ولی بدان فکر میکنم. چون خودم هم فکر می کنم قصه ای مثل مختارنامه که اصل و اساسش بر خونخواهی کربلا است نمی تواند از اصل واقعه سخنی نیاورد.
لذا آنجا گفتم بگذارید من کمی دراین خصوص فکر کنم. این مساله 2-3 سالی به طول انجامید تا اینکه به این نتیجه رسیدم می توان چند صحنه را نشان داد. حسرتی که خوردم این بود که کاش از ابتدا می دانستم و برای آن راه حل طراحی می کردم.
میرباقری درخصوص توصیه به دیگران برای ورود به این حوزه گفت: به دیگران توصیه نمی کنم به سراغ موضوعاتی از این دست بروند.
هرچند امروز در سینمای ما بحث ساخت فیلم دینی- تاریخی داغ است، اما من به کارگردان های جدید توصیه نمی کنم سراغ به تصویر کشیدن چهره های بزرگانی بروند که علی رغم کشیدن زحمت های زیاد، نهایتا با این مشکلات مواجه شوند.
فکر می کنم اگر کسی علاقمند به تاریخ مذهب است، ما خوشبختانه در تاریخ مذهب خیلی خیلی موضوعاتی خوبی و جذابی داریم که در آنها با معصومین برنخوریم.
این گونه برخورد با فیلم «رستاخیز» بازدارنده است
وی درادامه در خصوص فیلم «رستاخیز» احمدرضا درویش گفت: ساخت فیلم دینی آن هم در حوزه عاشورا بسیار کار دشواری است. این همه هزینه، این همه زحمت و این همه وقت، اگر قرار باشد فیلمی بخاطر ناملاحظلاتی این گونه برخور شود و کل آن نادیده گرفته شود، خیلی حیف است و این اتفاق بازدارنده است.
حالا چه ما با آن کنار بیاییم و چه نیاییم، افرادی هستند که اقتدا میکنند و دیگر سراغ این نوع فیلم سازی نخواهند رفت. دیگر کسی رغبت نمی کند به این سمت برود و این استعدادها از بین خواهد رفت. در صورتی که من فکر میکنم واقعا در حوزه معارف مذهبی به ویژه عاشورا بسیار حرف برای گفتن است.
100 فیلم هم درخصوص عاشورا ساخته شود باز کم است
میرباقری ادامه داد: عاشورا یک دریای بیکرانی از موضوع، فرم و داستان است. ما نیز به شدت امروز بدان نیاز داریم. ما یک منبع خدادادی پر از خلاقیت، انرژی و مسئله نو داریم، ولی بخاطر این منعها جرأت نمیکنیم سراغ آن برویم در حالی که جهان و نسل جوان امروز به شدت تشنه شنیدن آن است.
شما امام حسین (ع) را به لحاظ مکتب فکری با چه کسی میتوان مقایسه کرد؟ من فکر میکنم اگر 100 فیلمساز 100 فیلم درخصوص عاشورا بسازند باز این داستان را محدود کردهاند و باز حرف برای گفتن داریم. وقتی چنین برخوردهایی پیش می آید، عده ای را مأیوس می کند.
وی درادامه در خصوص فیلم «رستاخیز» احمدرضا درویش گفت: ساخت فیلم دینی آن هم در حوزه عاشورا بسیار کار دشواری است. این همه هزینه، این همه زحمت و این همه وقت، اگر قرار باشد فیلمی بخاطر ناملاحظلاتی این گونه برخور شود و کل آن نادیده گرفته شود، خیلی حیف است و این اتفاق بازدارنده است.
حالا چه ما با آن کنار بیاییم و چه نیاییم، افرادی هستند که اقتدا میکنند و دیگر سراغ این نوع فیلم سازی نخواهند رفت. دیگر کسی رغبت نمی کند به این سمت برود و این استعدادها از بین خواهد رفت. در صورتی که من فکر میکنم واقعا در حوزه معارف مذهبی به ویژه عاشورا بسیار حرف برای گفتن است.
100 فیلم هم درخصوص عاشورا ساخته شود باز کم است
میرباقری ادامه داد: عاشورا یک دریای بیکرانی از موضوع، فرم و داستان است. ما نیز به شدت امروز بدان نیاز داریم. ما یک منبع خدادادی پر از خلاقیت، انرژی و مسئله نو داریم، ولی بخاطر این منعها جرأت نمیکنیم سراغ آن برویم در حالی که جهان و نسل جوان امروز به شدت تشنه شنیدن آن است.
شما امام حسین (ع) را به لحاظ مکتب فکری با چه کسی میتوان مقایسه کرد؟ من فکر میکنم اگر 100 فیلمساز 100 فیلم درخصوص عاشورا بسازند باز این داستان را محدود کردهاند و باز حرف برای گفتن داریم. وقتی چنین برخوردهایی پیش می آید، عده ای را مأیوس می کند.
علمای ما کم کاری کرده اند
کارگردان سریال مختارنامه انگیزه اصلی خود از ورود به سینما را ساخت فیلم دینی عنوان کرد و گفت: اصلا یکی از انگیزه هایی که سبب شده من به این سمت و سوی هنری بیایم، این بوده که یک روزی به جایی برسیم که بتوانم باورهای دینی و اسطوره های دینی خود را به تصویر بکشم.
اما امروز نمی توانم بسازم. ما کم کاری کردیم. علمای ما کم کاری کرده اند. باید بنشینند و در این حوزه به یک اجتهاد واحد برسند. تکلیف من فیلمساز را روشن کنند. امروز الفبای زبان ارتباطی، هنر نمایش است؛ چه بخواهیم چه نخواهیم.
وی نهایتا گفت: من 10 سال عمر خود را برای مختار گذاشتم و تمام این 10 سال سعی کردم خود را در آن شرایط نگه دارم تا به کار لطمه نخورد. نهایتا خیلی راحت بخش هایی از آن حذف می شود، چون یک مساله ساده دارد که از ابتدا قابل پیش بینی بود و به جای حل مشکل آن را حذف می کنیم.
این خیلی تلخ و غم انگیز است و تأثیر مخربی بر نسل آتی فیلمساز این حوزه دارد. اما باید بنشینیم و یک بار برای همیشه تکلیف خود را در این حوزه مشخص کنیم. ما نیز به عنوان فیلمساز که این حوزه را می شناسیم حاضریم هر کمکی بود انجام دهیم.
در ادامه برنامه علی معلم، منتقد سینما درخصوص وضعیت سینمای ایران مهمان بهروز افخمی شد.
وی در این خصوص بیان کرد: موقعیت سینمای ایران همواره به گونه ای بوده که هرکس به مدیریت آن رسیده بنابر ذائقه خود آن را تغییر داده است. هیچ کس به خواسته ها و نیازهای اصلی این سینما نپرداخته است.
هیچ کس امروز به این فکر نمی کند که این سینما قرار بوده ما را به کجا ببرد و برای ما چه کند! چیزی که فکر می کنم امروز در خطر است اساسا تعریف ما از همن مفهوم سینما است. برخی از بیخ منکر سینما هستند. طرح می کنند اصلا مگر سینما باید برای مردم باشد؟!
وی با بیان آنکه این چیزی که امروز بر سینمای ایران آمده است، ریشه در گذشته دارد، بیان کرد: سینمای سفارشی و سینمای محفلی دو گونه ای است که می تواند سینمای ما را در معرض خطر قرار دهد.
چیزی که از پیش از انقلاب نیز بوده است. سینمایی که سفارشش را هم حداقل درست انجام نمی دهد. اساسا مردم به دیدن آن نمی آیند. بعضا حتی با آن می جنگند. بنابراین سینما بیمار است. نوع دیگر آن نیز سینمای محفلی است.
ما و عده ای مثل ما در محافل خود می نشینیم و آن را می بینیم و به به و چه چه می کنیم. واقعیت این است که این سینما را باید در مفاهیمی شناسایی کرد. مثلا ساختار صنعت سینما را شناسایی کنید و درمورد صنعتی بودن آن طرح و برنامه بیاورید.
کارگردان سریال مختارنامه انگیزه اصلی خود از ورود به سینما را ساخت فیلم دینی عنوان کرد و گفت: اصلا یکی از انگیزه هایی که سبب شده من به این سمت و سوی هنری بیایم، این بوده که یک روزی به جایی برسیم که بتوانم باورهای دینی و اسطوره های دینی خود را به تصویر بکشم.
اما امروز نمی توانم بسازم. ما کم کاری کردیم. علمای ما کم کاری کرده اند. باید بنشینند و در این حوزه به یک اجتهاد واحد برسند. تکلیف من فیلمساز را روشن کنند. امروز الفبای زبان ارتباطی، هنر نمایش است؛ چه بخواهیم چه نخواهیم.
وی نهایتا گفت: من 10 سال عمر خود را برای مختار گذاشتم و تمام این 10 سال سعی کردم خود را در آن شرایط نگه دارم تا به کار لطمه نخورد. نهایتا خیلی راحت بخش هایی از آن حذف می شود، چون یک مساله ساده دارد که از ابتدا قابل پیش بینی بود و به جای حل مشکل آن را حذف می کنیم.
این خیلی تلخ و غم انگیز است و تأثیر مخربی بر نسل آتی فیلمساز این حوزه دارد. اما باید بنشینیم و یک بار برای همیشه تکلیف خود را در این حوزه مشخص کنیم. ما نیز به عنوان فیلمساز که این حوزه را می شناسیم حاضریم هر کمکی بود انجام دهیم.
در ادامه برنامه علی معلم، منتقد سینما درخصوص وضعیت سینمای ایران مهمان بهروز افخمی شد.
وی در این خصوص بیان کرد: موقعیت سینمای ایران همواره به گونه ای بوده که هرکس به مدیریت آن رسیده بنابر ذائقه خود آن را تغییر داده است. هیچ کس به خواسته ها و نیازهای اصلی این سینما نپرداخته است.
هیچ کس امروز به این فکر نمی کند که این سینما قرار بوده ما را به کجا ببرد و برای ما چه کند! چیزی که فکر می کنم امروز در خطر است اساسا تعریف ما از همن مفهوم سینما است. برخی از بیخ منکر سینما هستند. طرح می کنند اصلا مگر سینما باید برای مردم باشد؟!
وی با بیان آنکه این چیزی که امروز بر سینمای ایران آمده است، ریشه در گذشته دارد، بیان کرد: سینمای سفارشی و سینمای محفلی دو گونه ای است که می تواند سینمای ما را در معرض خطر قرار دهد.
چیزی که از پیش از انقلاب نیز بوده است. سینمایی که سفارشش را هم حداقل درست انجام نمی دهد. اساسا مردم به دیدن آن نمی آیند. بعضا حتی با آن می جنگند. بنابراین سینما بیمار است. نوع دیگر آن نیز سینمای محفلی است.
ما و عده ای مثل ما در محافل خود می نشینیم و آن را می بینیم و به به و چه چه می کنیم. واقعیت این است که این سینما را باید در مفاهیمی شناسایی کرد. مثلا ساختار صنعت سینما را شناسایی کنید و درمورد صنعتی بودن آن طرح و برنامه بیاورید.
مسؤولان چشم را روی واقعیت ها بسته اند
معلم ادامه داد: تا کجا می خواهیم پز روشنفکری بدهیم و بگوییم سینمای ما جهانی است. ما از یک سو دائم نمی توانیم به مردم بگوییم فیلم نبینید تا ما فکری کنیم و به شما بگوییم چه کنید! مردم خود سراغ فیلم خوب خواهند رفت و آن را خواهند دید.
از سوی دیگر ما اصل موضوع را فراموش کرده ایم. هرچند من با این شاعرانه گرایی و مثبت نگری آقایان مسؤول مخالف نیستم، اما نمی توان این قدر چشم ها را روی مسائل رئال و واقعیات سینما بست و توهم زد!
سینمای اصلی نداریم
این منتقد سینما با بیان آنکه واقعیت سینمای ایران سالن خالی و از دست رفتن حقوق سینماگران مردمی است، ادامه داد: من قبول دارم این مردم می توانند گروه کوچکی باشند که مخاطب فیلم شما هستند، اما این دیگر سینمای اصلی نیست. سینمای فرعی است.
ما امروز اصلا سینمای اصلی نداریم. فیلم هایی داریم که نه به مردم کمکی می کنند، نه به نظام و حکومت و نه به سینما. تنها فیلمساز لذت می برد.
دعوت از ایوبی برای حضور در «هفت»
در ادامه بهروز افخمی با دعوت از حجت الله ایوبی، رییس سازمان سینمایی کشور برای حضور در برنامه هفت، گفت: از آقای ایوبی می خواهیم خود را پنهان نکند، به هفت بیاید و از دیدگاهش دفاع کند و به سوالات ما نیز پاسخ دهد.
در ادامه برنامه حمید گودرزی در حاشیه اکران خصوصی فیلم سینمایی «چهارشنبه 19 اردیبهشت» 12 آبان ماه در تالار ایوان شمس، با عوامل این فیلم از جمله وحید جلیلوند، علی جلیلوند، سعید داخ و برزو ارجمند گفتگو کرد.
وحید جلیلوند، کارگردان این فیلم در این گفتگو بیان کرد: هیچ کارگردانی به خوشبختی من نیست. من کسی مثل علی را در کنار خودم دارم که همیشه به من مشورت داده و در عین حال اجازه داده تا کار خودم را کنم. بزرگترین مشاوران من در این فیلم علی زرنگار و علی جلیلوند بودند.
به نظر من «چهارشنبه 19 اردیبهشت» یک فیلم واقعی و بدون دروغ است که بازیگران و عوامل آن با قلب شان بازی کرده اند. «چهارشنبه» 19 اردیبهشت» در واقع فیلم نیست، بلکه بخشی از جامعه است.
در بخش انتهایی برنامه مسعود فراستی در میز نقد خود به همراه دو مهمان خود، کامیار محسنی و جواد طوسی به نقد و بررسی فیلمهای سینمایی «عصر یخبندان» مصطفی کیایی و «نهنگ عنبر» سامان مقدم پرداختند.
معلم ادامه داد: تا کجا می خواهیم پز روشنفکری بدهیم و بگوییم سینمای ما جهانی است. ما از یک سو دائم نمی توانیم به مردم بگوییم فیلم نبینید تا ما فکری کنیم و به شما بگوییم چه کنید! مردم خود سراغ فیلم خوب خواهند رفت و آن را خواهند دید.
از سوی دیگر ما اصل موضوع را فراموش کرده ایم. هرچند من با این شاعرانه گرایی و مثبت نگری آقایان مسؤول مخالف نیستم، اما نمی توان این قدر چشم ها را روی مسائل رئال و واقعیات سینما بست و توهم زد!
سینمای اصلی نداریم
این منتقد سینما با بیان آنکه واقعیت سینمای ایران سالن خالی و از دست رفتن حقوق سینماگران مردمی است، ادامه داد: من قبول دارم این مردم می توانند گروه کوچکی باشند که مخاطب فیلم شما هستند، اما این دیگر سینمای اصلی نیست. سینمای فرعی است.
ما امروز اصلا سینمای اصلی نداریم. فیلم هایی داریم که نه به مردم کمکی می کنند، نه به نظام و حکومت و نه به سینما. تنها فیلمساز لذت می برد.
دعوت از ایوبی برای حضور در «هفت»
در ادامه بهروز افخمی با دعوت از حجت الله ایوبی، رییس سازمان سینمایی کشور برای حضور در برنامه هفت، گفت: از آقای ایوبی می خواهیم خود را پنهان نکند، به هفت بیاید و از دیدگاهش دفاع کند و به سوالات ما نیز پاسخ دهد.
در ادامه برنامه حمید گودرزی در حاشیه اکران خصوصی فیلم سینمایی «چهارشنبه 19 اردیبهشت» 12 آبان ماه در تالار ایوان شمس، با عوامل این فیلم از جمله وحید جلیلوند، علی جلیلوند، سعید داخ و برزو ارجمند گفتگو کرد.
وحید جلیلوند، کارگردان این فیلم در این گفتگو بیان کرد: هیچ کارگردانی به خوشبختی من نیست. من کسی مثل علی را در کنار خودم دارم که همیشه به من مشورت داده و در عین حال اجازه داده تا کار خودم را کنم. بزرگترین مشاوران من در این فیلم علی زرنگار و علی جلیلوند بودند.
به نظر من «چهارشنبه 19 اردیبهشت» یک فیلم واقعی و بدون دروغ است که بازیگران و عوامل آن با قلب شان بازی کرده اند. «چهارشنبه» 19 اردیبهشت» در واقع فیلم نیست، بلکه بخشی از جامعه است.
در بخش انتهایی برنامه مسعود فراستی در میز نقد خود به همراه دو مهمان خود، کامیار محسنی و جواد طوسی به نقد و بررسی فیلمهای سینمایی «عصر یخبندان» مصطفی کیایی و «نهنگ عنبر» سامان مقدم پرداختند.
ارسال نظر