دیروز نتایج یک نظرسنجی گسترده از فعالان و متخصصان محیط زیست در مورد گزینهی انتخابی ایشان برای تصاحب مسئولیت در سازمان حفاظت محیط زیست منتشر شد و از بین 9 کاندیدای موجود، معصومه ابتکار با اکثریتی مطلق و اختلافی فاحش نسبت به نفرات بعدی، به عنوان محبوبترین فرد برای تصدی این پست کلیدی معرفی گردید. در حقیقت ابتکار در حالی توانسته است بیش از 45 درصد آراء را به خود اختصاص دهد که نزدیکترین رقیبش (اصغر محمدی فاضل) حتا نیمی از آرای او را بدست نیاورد. به نحوی که تعداد آرای ابتکار در این نظرسنجی (323 رأی) تقریباً نزدیک بود به مجموع آرای 8 رقیب دیگرش.
اما راز این محبوبیت برای یک مدیر
در جمهوری اسلامی ایران چیست؟ آن هم در شرایطی که همه بهتر میدانیم به
ندرت پیش میآید میزان محبوبیت مدیری در پایان دوران مسئولیتش قابل مقایسه
با شروع آن باشد!
ابتکار به رغم آن که هشت سال از صحنه مدیریت بر
حوزه محیط زیست به دور مانده بود، اما چنان خاطرهای از خود در طول صدرات
هشت سالهاش (از 1376 الی 1384) برجای نهاده که همچنان وی را میتوان
محبوبترین رییس سازمان حفاظت محیط زیست در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و
دومین رییس محبوب تاریخ سازمان حفاظت محیط زیست پس از اسکندر فیروز دانست.
چرا
مسئولیتی که به قول دکتر محمد باقر صدوق، یک مسئولیت مردانه است، باید
اینگونه برای تصدیاش یک زن با فاصلهای معنی دار از هشت مرد دیگر، پیشتاز
محبوبیت باشد؟
به باور نگارنده، راز پایداری و حتا افزون شدن
محبوبیت معصومه ابتکار در بین محیط زیستیها، آن است که وی بر خلاف دیگر
رؤسای سازمان حفاظت محیط زیست، پس از دوران مسئولیتش با محیط زیست قهر
نکرد و همچنان در صحنه مانده و در بزنگاههایی که باید اقدام به موضعگیری،
واکنش و اظهار نظر کرد. افزون بر آن، ابتکار با راهاندازی مرکز
بینالمللی صلح و محیط زیست، کوشید تا هر ساله به فعالین کارآمد در این
حوزه به انتخاب هیأت داوران جوایزی اهدا کند. او حتی زمانی که کاندیدای
ورود به شورای شهر تهران بود، خود را رسماً یک کاندیدای محیط زیستی نامید و
جالب این که تا این لحظه، وی تنها کاندیدای محیط زیستی کشور است که در
صحنه رقابت مردمی ناکام نبوده است. همچنین، این ابتکار بود که اقدام به
تأسیس و فعال کردن کمیته محیط زیست در شورای شهر تهران کرد تا به این
ترتیب، وزن موازین و ملاحظات محیط زیستی را در اولویتهای مدیریت شهری
ارتقاء دهد.
و دست آخر آن که کارنامه هشت ساله معصومه ابتکار در
زمان ریاستش بر سازمان حفاظت محیط زیست، به ویژه در حوزه فعال کردن
تشکلهای غیر دولتی و مشارکت مردم در این حوزه، قابل مقایسه با سنوات قبل و
بعد از وی نیست. هرچند که نباید از خاطر برد که معصومه ابتکار یک شانس
بزرگ هم داشت و آن، وجود یک رییسجمهور طبیعتگرا به نام سید محمّد خاتمی
در کنارش بود. به دیگر سخن، بعید میدانم که معصومه ابتکار میتوانست در
کابینه نهم و دهم هم، همچنان عملکردی از خود به یادگار نهد که مورد توجه
فعالین محیط زیستی کشور بماند!
به هر حال، شانس هم یکی از
مؤلفههایی است که نمیتوان تأثیر آن را کاملاً نادیده گرفت و امیدوارم
همای بخت معصومه ابتکار در دوره دولت یازدهم هم، همچنان بدرخشد و با او
همراه بماند.
باشد که در صورت صلاحدید نهایی حسن روحانی
و انتخاب مجدد ایشان، به پشتوانه تجربهی گرانی که آموخته و وجاهت
بینالمللی که به دلیل کسب جایزه جهانی قهرمان زمین از طرف سازمان ملل متحد
در مجامع بینالمللی دارد، موفق شود با جلب اجماع و همیاری اکثریت
کارشناسان و فعالان محیط زیست در داخل کشور، شرایط را برای پایان دادن به
تهدیدهای کمرشکنی که طبیعت ایران را با آن مواجه ساخته است، فراهم آورد.
چرا که این شاید آخرین فرصت برای بازگرداندن تعادل و توان زیستپالایی به
طبیعت رنجوری باشد که به ویژه در طول سالهای حاکمیت دولتهای نهم و دهم با
فشاری کمسابقه و کاهنده کارایی سرزمین هم دست و پنجه نرم کرده است.
خشک شدن تقریباً همهی تالابهای داخلی کشور از هامون در شرق تا گاوخونی و
بختگان و طشک و کم جان و ارژن و پریشان و کافتر در مرکز و تا دریاچه
ارومیه در باختر کشور، تنها یکی از شناسههای هشداردهندهی وضعیت ناگواری
است که طبیعت ایران امروز با آن دست به گریبان است؛ خودسوزی زمین، افت سطح
آبهای زیرزمینی، پدیدار شدن نشست زمین و فروچالههایی مهیب، خشکی بی سابقه جنگلهای زاگرس و نابودی عمدهترین علفخواران ما از کل و بز و قوچ و میش گرفته تا آهو و جبیر و مرال و گوزن و ... که شمارشان به 110 هزار رآس
کاهش یافته است، جملگی نشاندهندهی صدق مدعای فوق است. این در حالی است
که به مؤلفههای دیگری چون کاهش محسوس فعالیت تشکلهای مردمنهاد در حوزه
محیط زیست، کاهش شمار وبلاگهای محیط زیستی و تشدید مرگبار آلودگی هوا، آب و
خاک اشارهای نکردهام.
خلاصه این که اگر معصومه ابتکار این
مسئولیت سنگین را نپذیرد، قابل درک است، هر چند که بی شک، شمار انبوه
دوستدارانش هرگز او را بابت این نپذیرفتن، نخواهند بخشید.
منبع:وبلاگ محمد درویش