کد خبر: ۵۰۶۶۱
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۹
«اعتیاد» به خاطر رنجی که به فرد، خانواده و جامعه تحمیل می کند، همواره به عنوان یک موضوع «ملودرام»، مدنظر هنرمندان و نویسندگان بوده و هر کدام بنا به ذوق و سلیقه خود به روایت این بلیه خانمانسوز پرداخته اند.
هنر هفتم در قالب ساخت آثار سینمایی، تلویزیون در قالب تولید سریال ها و مجلات و روزنامه در قالب داستان، پاورقی و داستانک همواره رسانه ای برای بیان معضل اعتیاد و داستان های تلخ بوده اند.

اما ظاهرا، قصه پر غصه و تلخ اعتیاد رسانه دیگری پبدا کرده، رسانه ای که در جیب مردم است و دست به دست می شود.

«پدر معتادم به خاطر همین پولی که دست توست یک شب مرا به دست صاحبخانه مان سپرد، خدایا چقدر می گیری روز قیامت قبل از اینکه تو ازم بپرسی، من از تو بپرسم، چرا؟»

عبارات بالا را دختری 17 ساله به نام «لیلا» از ... روی اسکناسی 50 هزار ریالی نوشته بود که بطور اتفاقی به دستم رسید.

وقتی آن را دیدم بی اختیار یاد زنان و دختران معصومی افتادم که بارها داستان زندگی آنها را در رسانه ها خوانده بودم؛ آنهایی که تاوان اشتباهات و پاسخ به هوای نفس دیگران را می دهند.

زنانی که برای هزینه مواد مخدر همسران خود، وادار به تن فروشی و هزاران کار دیگر می شوند و دخترانی که مثل لیلا برای اینکه پدرشان یک شب بیشتر نشئه باشد، برای دسترسی به مقداری مواد که امروز ارزان تر از هر چیز دیگر و بسیار آسان در هر نقطه شهر یافت می شود به مردانی فروخته می شود تا بساط یک شب عیش و تفریح آنها را فراهم سازد.

گفته می شود، وقتی فرد معتاد شدیدا در معرض نیاز به ماده مخدر قرار می گیرد برای برآوردن نیاز خود از هیچ عملی فروگذار ننمی کند تا جاییکه حاضر می شود، به همین منظور وارد معامله شده و فرزند یا به عبارتی عزیزترین موجود زندگی خود را قربانی اعتیاد کند.



** الفبای زندگی برای فرد معتاد معنا ندارد

نویسنده و پژوهشگر مسایل اجتماعی در این باره به خبرنگار اجتماعی ایرنا می گوید: متاسفانه برخی معضلات اجتماعی از جمله اعتیاد به اندازه ای ریشه دار است که وقتی به یک نقطه از آن می پردازیم، متوجه می شویم همین نقطه به نقاط دیگر آسیب می رساند.

افشین طباطبایی می افزاید: بارها شاهد بوده ایم، فرد معتاد دستگیر شده اما چندی بعد همسر و فرزندان وی نیز به دلیل مصرف مواد بازداشت شده اند یا در برخی موارد والدین به دلیل سوءمصرف در زندان هستند و فرزندان نوجوان آنها در نبود پدر و مادر خود دست به کار خلاف زده اند.

وی با بیان اینکه در این گونه موارد معضلات به صورت زنجیره از پی هم می آیند، ادامه می دهد: فردی که در دام اعتیاد می افتد، دیگر الفبای زندگی برای او معنا و مفهومی ندارد و تا جایی پیش می رود که دختر خود را برای یک شب به دیگران واگذار می کند.

به گفته این نویسنده مسایل اجتماعی، این افراد از ساده ترین راه برای کسب درآمد و تامین هزینه های مواد خود که همان بهره برداری جنسی از دختر و همسران آنهاست، استفاده می کنند؛ کاری که در همه دنیا شاهد آن هستیم و برای کسب منافع دختران و زنان قاچاق می شوند.



** دختران و زنان قربانی، تهدیدی برای جامعه

طباطبایی با اشاره به آسیب های روحی و روانی دختران و زنانی که به همین منظور خرید و فروش می شوند، می افزاید: دختری که به حمایت های اجتماعی، امنیتی و عاطفی پدر خود نیاز دارد، وقتی توسط نزدیکترین فرد در خانواده مورد سوءاستفاده قرار می گیرد، به شدت از نظر شخصیتی آسیب می بیند، زیرا دژبان و دربان خانواده را خائن یافته است.

وی اضافه می کند: دختران و زنانی که قربانی پدران و همسران معتاد می شوند، دیگر مامن و پناهگاهی برای خود ندارند و خود را انسانی شکست خورده و تکه شده می دانند که این خود نوعی تهدید برای جامعه است.

پژوهشگر مسایل اجتماعی این دختران را غنچه هایی می داند که به دست پدران خود پرپر می شوند و در آینده دیگر حاضر نیستند به افراد جامعه اعتماد کنند.

وی ادامه می دهد: در بیشتر مواقع زنان و دختران قربانی، بواسطه این سوءاستفاده تصمیم به انتقام از مردان و زنان بی گناه جامعه می گیرند زیرا این فرد زخم خورده به دنبال التیام این زخم است.



** تخریب عمق روح قربانی سوءاستفاده جنسی

طباطبایی می گوید: آمارها در تمام دنیا نشان می دهد افرادی که در دوران کودکی یا نوجوانی مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته اند به دلیل از بین رفتن قبح مساله در بزرگسالی این کار را به صورت یک حرفه نامشروع انجام می دهند و کمتر افرادی خود را از این مهلکه نجات داده اند.

وی با بیان اینکه خاطرات این افراد از سوءاستفاده ها به راحتی ترمیم نخواهد شد، ادامه می دهد: این آسیب ها عمق و روح یک دختر نوجوان را تخریب کرده و ساختار و توانمندی های ذهنی او را از بین می برد، هر چند ابتلا به انواع بیماری های روانی نظیر چند شخصیتی، پرخاشگری و خشونت در میان این افراد به چشم می خورد.



** نگهداری قربانیان در مراکز امن

این پژوهشگر مسایل اجتماعی با بیان اینکه شاهدیم قربانیان پس از نگهداری کوتاه مدت در بهزیستی دوباره به خانواده بازگردانده می شوند، می گوید: چگونه می شود دوباره دختران و زنان را به قفسی که در گذشته در آن اسیر بوده اند، تحویل داد.

وی با اشاره به سوءاستفاده جنسی بسیاری از دختران فراری که توسط محارم خود می افزاید: نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا در این باره آمار رسمی وجود ندارد زیرا بیشتر این مسایل به دلیل حفظ آبرو و وجهه اجتماعی سر به مهر می ماند هر چند انگشت اتهام بیشتر به سمت قربانیان گرفته می شود.

طباطبایی با بیان اینکه جامعه به ندرت می پذیرد این زنان و دختران قربانی هوسرانی و مطامع شخصی شده اند، می گوید: در صورتیکه چاره ای برای این معضل اندیشیده نشود از این افراد به عنوان طعمه در جامعه استفاده می شود و این مساله منجر به افزایش آمار دختران و زنان خیابانی می شود.

به گفته وی، وقتی قربانیان به افراد همدرد خود در جامعه بر می خورند، از یکدیگر حمایت روانی کرده و اینگونه مشکل صدچندان می شود.



** قربانیان نیاز به حمایت دارند

طباطبایی می گوید: سازمان بهزیستی علاوه بر ایجاد مراکز و کانون هایی برای نگهداری، حمایت و آموزش قربانیان می تواند افراد خیر و نیکوکاری را که برای نگهداری این افراد اعلام آمادگی می کنند، شناسایی کند کاری که در کشورهای دنیا انجام می شود.

وی با بیان اینکه این افراد دختران و پسران آسیب دیده را برای مراقبت و تربیت تحویل می گیرند، می گوید: این کار دشواری است اما داوطلب برای این کار خداپسندانه در جامعه کم نیست.

طباطبایی می افزاید: دولت می تواند زمینه تحصیل و اشتغال برای این افراد را بیش از پیش فراهم سازد و خانواده هایی را که آماده کمک و سرمایه گذاری معنوی در این مسیر هستند، شناسایی و معرفی کند.

وی تاکید کرد قربانیان افراد رنج دیده نیازمند حمایت هستند.



و سخن آخر، کمتر جوامعی یافت می شود که با معضلات اجتماعی نظیر اعتیاد و اتفاق تلخی که در مقدمه این سطور بدان اشاره شد، دست به گریبان نباشد و به عبارتی دیگر جوامع بشری در هیچ زمانی از این معضل جدا نبوده است.

اما آنچه که دامان جامعه را از رسوبات پلید این آسیب پاک می سازد، روش برخوردی است که برای مهار، کنترل و رفع آن اتخاذ می شود.

رویکرد اصلاح گرایانه و پرهیز از تجویز نسخه های انتظامی و سلبی، رمز عبور از بحران خانمانسوز اعتیاد است و بهره مندی از نظر نخبگان و افراد معتمد و دلسوز می تواند گره های کور این بلیه را بگشاید.

بدون شک در مواجه با چنین معضلی، اجرای اسلوب «رفع کردن» به جای روش «جمع کردن» می تواند، کمک شایانی برای جامعه ای باشد که پاک زیستی و آرامش را برای مردمان خود طلب می کند.

از: پروین اروجی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین