کد خبر: ۲۹۰۲۷
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۹۳ - ۲۱:۲۷
هنگامی که از موضوع بنزینهای آلوده سخن می گوییم، در حقیقت بحث ما درباره بازی با جان و زندگی مردمی است که بی پناه و بی اطلاع درگیر انتخابی شده اند که هر دو سر آن «باخت» بوده است.
زاهد رضایی: علما می گویند: گفتن نیمی از حقیقت، دروغ بزرگ است، زیرا واقع نمایی چنین دروغی راه فریب را بهتر هموار می کند. حکایت ماجرای بنزین را هم می توان در چارچوب همین دروغ بزرگ تحلیل کرد.

می گویند یکی از شخصیتهای حکایات دیرین روزی بر «صفی» می گذشت و چون ازدحام مردم را دید به ترفندی به مردم در صف گفت که در کوچه مجاور غذای مجانی می دهند. وقتی هیجان مردم را دید امر بر خودش هم مشتبه شد که مبادا به واقع در کوچه مجاور غذای مجانی می دهند و همین شد که «بر سر زنان» به دنبال جمعیت راهی کوچه مجاور شد که مبادا پلو مجانی تمام شود و به خودش نرسد!

به گزارش شبکه اطلاع رسانی تدبیر و امید، حکایت بنزین‌های آلوده با مختصاتی دیگر، کمابیش یادآور رفتار آن مرد است. آنها که بنزین‌ها را عرضه کردند، در آغاز امر،  خود بر دو مسئله تاکید داشتند:

1 ـ تولید بنزین به این صورت تنها تحت شرایط عمومی تحریم با وجود مشکلات زیست محیطی و آلودگی آن؛ به عنوان یک «مسکن» به کار می‌آید.
2 ـ دیگر آن که به لحاظ اقتصادی حذف ریفورمیت از چرخه تولید پتروشیمی و به جریان انداختن آن در مسیر تولید بنزین، به نفع کشور نیست (به سخنان و مصاحبه های مسئولان وقت هنگام افتتاح این دستاورد عظیم! توجه فرمایید)


اکنون که بحمدالله کشور،  اوضاع به‌سامان تر و باثباتی را می گذراند، آنها که شاید باید به خاطر عملکرد خود در آن دوره محاکمه می شدند، دوره افتاده اند و گناه مدیریت غلط و کم کاری‌های خود را به گردن این و آن می اندازند.

بزرگراه پردیس و ماجراهای آن را که فراموش نکرده ایم. قضیه بخاریهای غیراستاندارد مدارس را هم که از یادمان نرفته است که در مقطعی مسئولان وقت اعلام کردند کل این بخاریها از مدارس جمع شده و اکنون می دانیم که این بخاریها هنوز در مدارس کار می کنند و البته مسئولان وقت گفته بودند که آنها را جمع کرده اند! یا ماجرای خانه های «مسکن مهر» را؛  که در آن موقع همه کارشناسان از تدارک نشدن نیازهای اولیه اش گفتند و حالا معلوم شده است که تنها در استان تهران، خانه های مهر به دهها هزار کلاس درس نیاز دارند که مسئولان وقت حتی به آنها فکر هم نکرده بودند.

عده ای هم که کارخانه های پتروشیمی «به ثمن بخس» تحویلشان شده است و در بازاریابی دچار مشکلات عدیده هستند، بر طبل آن می کوبند که تولید بنزین داخلی آلودگی دارد و بنزینهای وارداتی هم ایضا چنین مشکلی دارد و باید رویه گذشته را ادامه داد. در این میان، دیدگاههای مراجع تردیدناپذیری چون محیط زیست، استاندارد و وزارت نفت ـ به عنوان تنها مرجع قانونی برای اظهار نظر در این زمینه ـ  هم مورد استناد قرار نمی گیرد زیرا مرغ حضرات «یک پا» بیشتر ندارد.

هنگامی که از موضوع بنزینهای آلوده سخن می گوییم، در حقیقت بحث ما درباره بازی با جان و زندگی مردمی است که بی پناه و بی اطلاع درگیر انتخابی شده اند که هر دو سر آن «باخت» بوده است. تاریخچه این نوع بنزین را به دانشمندان آلمان هیتلری نسبت می دهند که با ناگزیریهای جنگ جهانی، ممزوجی را سر هم کردند و به نام بنزین به خورد خلق الله دادند. البته در دوره هیتلری بحث آلودگی هوا از ناحیه بنزین مطرح نبود وگرنه دانشمندان هیتلری هم شاید این فرمول را به حلق مردم خود نمی‌فرستادند! بعد از جنگ هم به طور طبیعی بساط آن جمع شد.

موضوع بنزینهای آلوده که در مقطعی از تاریخ سالهای گذشته باتوجه به ضرورتهای زمان، اجتناب ناپذیر به نظر می رسیده است، در سالهای پس از آن، از اولویت خارج شده و دولت یازدهم با یک انتخاب تاریخی، سلامت مردم را بر حق السکوت دادن به جریانهای سیاسی ترجیح داد و روندی غلط را که به رویه بدل شده بود، اصلاح کرد.

این که مقوله سوختن بنزین، عوارض و آلایندگی دارد، مورد تردید هیچ مرجع شناسنامه داری نیست. همه می دانند که از محل سوختن سوختهای هیدروکربنی خواه ناخواه میزانی آلایندگی ایجاد می شود. مهم فرموله کردن محتوای بنزین است که با کمترین خسارت ممکن به محیط زیست و جان مردم، اهداف جامعه را هم تامین کند.

همه محتوای بنزین که باعث سوختن و احتراق آن می شود، برمبنای مقادیری بنزن، آروماتیک و فلزات سنگین آمیخته با بنزین است. این میزان و استاندارد آن را می توان در پالایشگاهها به ابعاد کوچکتری تغییر داد و اصولا استاندارد کردن سوخت فسیلی هم،  ناشی از همین الزام جوامع بشری است.

مثل ماجرای  افلاتوکسین پوست پسته است که زمانی به آن انگ سیاسی می زدیم که تحریم واردات پسته پدیده ای استکباری است و بعد خودمان هم دریافتیم که افلاتوکسین پوست پسته اگر از حدی فراتر رود برای سلامتی نوع بشر مضر است و راههای خشک کردن پسته و شرائط نگهداری آن را استاندارد کردیم تا میزان افلاتوکسین جاری در آن از حدی فراتر نرود و از اتفاق،  همان استانداردهای اجباری جامعه اروپایی باعث شد ما در مصرف پسته در داخل هم استانداردهایی را رعایت کنیم که بعدها ثابت شد ضروری بوده است و  با آن می شود جلو آسیب به سلامت شهروندان را گرفت. در حالی که  در همان سال اولی که جلو ورود پسته ایران را به بازار بین المللی گرفتند، همگان بر این باور بودند که این یک توطئه سیاسی از سوی محافل صهیونیستی برای کور کردن مسیر صادراتی بازار پسته ایران است.

در مسئله بنزینهای آلوده، میزان بنزن و آروماتیک و تولوئن زایلین(BTX) ریفورمیت و سرطانزا بودن آن بر احدی پوشیده نبوده و نیست. مشکل اینجاست که کسی که باید بابت این ابتکار عمل قهرمانانه! بازخواست شود، خود را به جای مدعی العموم گذاشته است و اوست که اکنون مدعی است بنزین وارداتی و داخلی آلوده است و گرچه برای ادعاهای خود مستندی ارائه نمی کند با ترفندهای رسانه ای در پی حقنه کردن ادعای خود است.

این اشخاص  گمان می کنند مردم، تحت فشار رسانه ای فراموش می کنند که نمی توانسته اند در پمپ بنزینی که چنین سوختی را عرضه می کرده است تنفس کنند.  این که در سالهای 88 تا 92 تعداد روزهایی که هوای آن ناسالم بوده، بیش از دوبرابر روزهایی بوده که هوا سالم بوده است.  و بالاخره این که  واحدهای پتروشیمی برای بازاریابی ریفورمیت تولیدی خود با دشواری روبرو هستند و اگر آن را به شکل بنزین به حلق ملت بریزند، سود کلانی به جیب می زنند.

اگر دولت تدبیر و امید اینقدر که برای کار در فضایی آرام و بی دغدغه، دغدغه دارد، برای کار درست رسانه ای هم انرژی می گذاشت، یک بار برای همیشه باید مستندات خود را درباره ترکیبات سوختهای مختلفِ عرضه شده،  ارائه می کرد و مردم را در جریان اصل داستان قرار می داد تا مجرم و متهم، خود را به جای مدعی العموم نمی گذاشت و کسی که باید به خاطر این رفتار محاکمه می شد، دیگران را مدام مورد اتهام قرار نمی داد.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین