سیاست در دام فساد
درواقع ﻣﺒﺎرزه ﺑﺎ فساد ﺍﻣﺮوزه در ﺑﺴﯿﺎری ﺍز ﮐﺸﻮرﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ جهان از آن جهت ﮐﻪ ﻓﺴﺎد ﻣﺎﻫﯿﺖ ﺿﺪ ﺗﻮﺳﻌﻪ دارد، ﺑﺮای ﮐﺸﻮرﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ در ﺟﻬﺖ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﮔﺎم ﺑﺮﻣﯽدارﻧﺪ، ﺿﺮورت دارد ﮐﻪ در ﻣﺴﯿﺮی ﻋﺎری از ﻓﺴﺎد ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﻨﺪ. ﻫﻤﻮاره ارﺗﺒﺎﻁ ﻣﻌﮑﻮﺳﯽ ﺑﯿﻦ اﺳﺘﻔﺎده ﺻﺤﯿﺢ از ﻗﺪرت و ﻗﻠﻤﺮو ﮔﺴﺘﺮش ﻓﺴﺎد وﺟﻮد دﺍﺷﺘﻪ و ﻫﺮﮔﺎه ﺍز ﻗﺪرت ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﻄﻠﻮﺏ ﺍﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه، ﻓﺴﺎد ﮐﺎﻫﺶ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.

روزنامه ابتکار در گزیده یی از گزارشی، آورده است: فساد البته انواعی دارد؛ هرچند ما بیشتر آن را به اسم فساد اقتصادی میشناسیم اما برخی معتقدند این فساد سیاسی است که زمینه فساد اقتصادی را فراهم میکند به گونهای که روز گذشته پروانه سلحشوری، نماینده مجلس در همین رابطه در صحن علنی مجلس درباره شعار مبارزه با فساد گفت: لازمه هوشیاری این است که بدانیم فساد فقط اقتصادی نیست بلکه فساد اقتصادی خود معلول شرایط است. نادیده گرفتن سرچشمههای اقتصادی خود بزرگترین فساد است. او به فساد سیاسی اشاره کرد و گفت: فساد سیاسی یعنی فقدان فرصتهای برابر حقوقی، فرهنگی و اقتصادی برای آحاد شهروندان. اینکه عرصههای فرهنگی بر مردم تنگ شود و مردم مخاطب رسانههای برونمرزی شوند خود مصداقی از فساد است. در تعریف خود فساد نیز متوجه میشویم که این کلمه دارای ابعاد و معانی گستردهای است که چشمپوشی از آن میتواند ضربات جبرانناپذیری را متوجه هر نظام و حکومت دموکراتیک کند. در این گزارش، ابتدا فساد سیاسی تعریف و سپس به زمینهها و دلایل بروز آن در کشورها و همچنین راهکارهای مبارزه با آن اشاره شده است که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
فساد سیاسی چیست؟
در تعریف آن آمده است: «فساد سیاسی» سوءاستفاده از قدرت دولتی واگذار شده توسط کارگزاران سیاسی و دولتی در راستای تامین منافع شخصی با هدف افزایش قدرت یا ثروت است. درواقع سوءاستفاده از قدرت واگذار شده توسط کارگزاران سیاسی و دولتی در راستای تامین منافع شخصی با هدف افزایش قدرت یا ثروت است. ﻏﺎﻟﺒﺎً در ﻓﺴﺎد ﭼﯿﺰی ﻧﻘﺾ ﻣﯽﺷﻮد. در ﻣﺤﯿﻂ ﻓﺎﺳﺪ، ﺣﻘﻮﻕ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺷﻬﺮوﻧﺪﺍن ﻧﺎدﯾﺪه ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮد. در تعریف دیگر فساد سیاسی آمده است: سوءاستفاده از قدرت عمومی توسط نخبگان قدرتمند در اهداف غیرقانونی مانند رشوه، اخاذی، پارتی بازی و اختلاس سوءاستفاده از مقام دولتی (دولت) برای اهداف غیرقانونی و معمولا برای منافع شخصی مخفی است.
درواقع ﻣﺒﺎرزه ﺑﺎ فساد ﺍﻣﺮوزه در ﺑﺴﯿﺎری ﺍز ﮐﺸﻮرﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ جهان از آن جهت ﮐﻪ ﻓﺴﺎد ﻣﺎﻫﯿﺖ ﺿﺪ ﺗﻮﺳﻌﻪ دارد، ﺑﺮای ﮐﺸﻮرﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ در ﺟﻬﺖ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﮔﺎم ﺑﺮﻣﯽدارﻧﺪ، ﺿﺮورت دارد ﮐﻪ در ﻣﺴﯿﺮی ﻋﺎری از ﻓﺴﺎد ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﻨﺪ. ﻫﻤﻮاره ارﺗﺒﺎﻁ ﻣﻌﮑﻮﺳﯽ ﺑﯿﻦ اﺳﺘﻔﺎده ﺻﺤﯿﺢ از ﻗﺪرت و ﻗﻠﻤﺮو ﮔﺴﺘﺮش ﻓﺴﺎد وﺟﻮد دﺍﺷﺘﻪ و ﻫﺮﮔﺎه ﺍز ﻗﺪرت ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﻄﻠﻮﺏ ﺍﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه، ﻓﺴﺎد ﮐﺎﻫﺶ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎی ﺟﻬﺎﻧﯽ، ﭘﺪﯾﺪه ﻓﺴﺎد ﻣﺎﻟﯽ و ﺳﯿﺎﺳﯽ رﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍن ﯾﮑﯽ ﺍز مهمترین ﻧﮕﺮﺍﻧﯽﻫﺎی ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ دوﻟﺘﯽ و ﻣﺎﻧﻌﯽ ﺑﺰرگ ﺑﺮﺍی ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎﯾﺪﺍر ﻗﻠﻤﺪﺍد ﮐﺮده است. درواقع ﻓﺴﺎد ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ ﻧﯿﺮوﯾﯽ است ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻤﻠﮑﺮد ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎزﺍرﻫﺎ آﺳﯿﺐ ﻣﯽرﺳﺎﻧﺪ و ﺍز ﺍﯾﻦ رﻫﮕﺬر، زﻣﯿﻨﻪ ﮐﺎﻫﺶ رﺷﺪ ﺍﻗﺘﺼﺎدی رﺍ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻣﯽسازد. ﮔﺴﺘﺮش ﻓﺴﺎد، ﺛﺒﺎت و ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺟﻮﺍﻣﻊ رﺍ ﺑﻪ ﺧﻄﺮ میﺍﻧﺪﺍزد، ﺍرزشﻫﺎی ﺍﺧﻼﻗﯽ و دﻣﻮﮐﺮﺍﺳﯽ رﺍ ﺳﺴﺖ و ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺍﻗﺘﺼﺎدی، ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﺳﯿﺎﺳﯽ رﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻣﯽﮐﻨﺪ.
اما دلایل ایجاد و زمینههای فساد سیاسی چیست؟ گفته میشود فقدان آزادیهای عمومی و جلوگیری از نظارت و نقد مردم و تضعیف رسانه و یا اجبار به تایید و سانسور و جلوگیری از اطلاعرسانی هوشمند دلایل اصلی فساد سیاسی هستند. با این تفاسیر متوجه میشویم که هراندازه شاخصههای دموکراسی در یک کشور بالاتر باشد، فساد در آن کمتر است. درواقع بین این دو یک رابطه معکوس وجود دارد. سعید حجاریان، تئوریپرداز و فعال سیاسی نیز دراینباره میگوید: مشکل اساسی ما وجود فساد سیاسی است که به وجود آورنده فساد اقتصادی شده است. فساد سیاسی «ام الخبائث» است و فسادهای دیگر را پرورش میدهد. سعید حجاریان با بیان اینکه «مبارزه با فساد سیاسی تنها از راه دموکراسی محقق میشود»، تاکید میکند: مشکل ما ضعف دموکراسی است. رسیدن به دموکراسی راه و روش خودش را دارد. به طور کلی فرهنگ سیاسی ما مشکل دارد نه در مدرسه، نه در مدت خدمت هیچ جا آموزش سیاسی به مردم نمیدهیم. یک کارمند یا یک دانشجو نباید بداند فساد از کجا میآید و فساد در قوانین یعنی چه؟ حجاریان معتقد است برخورد سلیقهای با مفاسد و مفسدان زمینه ایجاد فساد را فراهم میکند.
در همین راستا پروانه سلحشوری نیز تضعیف حقوقی چون آزادی بیان، وضعیت حقوق زنان و برگزاری تجمع را مصادیقی برای فساد دانست و با طرح پرسشهایی مانند «عدم برگزاری دادگاه برای بعضی متهمان را چگونه میتوان تعبیر کرد؟ چرا باید هر نقدی را مشروط به این کنیم که باید از دیدگاه ما درست و سازنده باشد؟»، گفت: آیا این پرسشها نباید آزادانه مورد بحث قرار بگیرند و نقد شوند؟
ارسال نظر