کد خبر: ۲۶۱۶۹
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۳ - ۱۳:۴۸
برخلاف تصور ما از نمایشگاه کتاب، خبری از فروش کتاب در نمایشگاه فرانکفورت نیست. همه ناشران فقط کتاب‌هایشان را در قفسه‌ها و ویترین‌ها عرضه کردند و جز ناشران محدودی که به دلایلی کتاب‌هایشان را می‌فروشند، کسی به قصد خرید کتاب پا به نمایشگاه نمی‌گذارد.
«ما اینجا هستیم.» این جمله، همچون نوار راهنمای بیمارستان‌ها، مخاطب را از ایستگاه مرکزی قطار فرانکفورت به سمت نمایشگاه تجارت یا همان Messe هدایت می‌کند؛ ساختمانی که این‌روزها «ما» یعنی کتاب‌ و هرآنچه را که به آن مربوط می‌شود، در خود جای داده؛ ساختمانی که به قول «یورگن بوس» رییس نمایشگاه کتاب فرانکفورت، «قلب تجارت فرهنگی» به‌مدت پنج‌روز در آن می‌تپد. ساختمان کنگره، درست در مرکز فرانکفورت قرار دارد؛ پنجمین شهر آلمان به‌لحاظ وسعت که زمان شارلمان، امپراتور مقدس اروپا بنیاد گذاشته شده و بیش از هزارو۲۰۰سال قدمت دارد؛ شهری که تقابل سنت و مدرنیسم و رودررویی تجارت و فرهنگ را در خود، یکجا جای داده. این تقابل هرسال به‌مدت یک‌هفته زیر سقف نمایشگاه کتاب فرانکفورت پررنگ‌تر می‌شود. برخلاف تصور ما از نمایشگاه کتاب، خبری از فروش کتاب در نمایشگاه فرانکفورت نیست. همه ناشران فقط کتاب‌هایشان را در قفسه‌ها و ویترین‌ها عرضه کردند و جز ناشران محدودی که به دلایلی کتاب‌هایشان را می‌فروشند، کسی به قصد خرید کتاب پا به نمایشگاه نمی‌گذارد. اما زیر سقف‌های بلند نمایشگاه کتاب فرانکفورت چه اتفاقی رخ می‌دهد که آن را از سایر نمایشگاه‌های کتاب جهان متمایز می‌کند؟ این سوالی است که برای رسیدن به پاسخ آن باید از گیت ورودی نمایشگاه گذشت و به چشم دید.

افت 20درصدی ناشران آلمانی

از چک‌کارت می‌گذرم و وارد کریدور بلندی می‌شوم که به سمت سالن‌های برگزاری نمایشگاه کتاب فرانکفورت می‌رود. کریدور به سالن‌های سه تا هشت منتهی می‌شود. هر سالن، بر اساس تقسیم‌بندی نمایشگاه تعریف شده. مقصد اول مجموعه سالن‌های ۳ است. سالن‌های 3 مربوط به ناشران آلمانی است. ناشران کودک در سالن ۳-۰ حضور دارند و سالن‌های ۳-۱ و ۳-۳ محل تجمع ناشران آلمانی‌زبان است. امسال البته به نسبت سال‌های قبل ناشران آلمانی کمتری به نمایشگاه آمده‌اند. آمارها از افت حضور ناشران این کشور تا ۲۰درصد خبر می‌دهد. با این‌همه خیلی از ناشران، تازه‌ترین‌های خود را در نمایشگاه ارایه داده‌اند و برنامه‌های رونمایی در این نمایشگاه برگزار می‌شود. روی در و دیوار غرفه‌ها عکس‌هایی از نویسندگان کتاب‌ها در کنار خود کتاب‌ها دیده می‌شود و تاریخ حضورشان را اعلام می‌کند. در ورودی ۱-۳ انتشارات DtV که یکی از معروف‌ترین ناشران آلمانی است غرفه دارد؛ غرفه‌هایی که در دو طرف یک راهرو طراحی شده و به ‌ترتیب موضوع کتاب‌ها در کنار هم چیده شده‌اند. DtV، ناشر نویسنده‌های مشهوری چون گونتر گراس است اما بیشتر کتاب‌ها در این بخش داستانی‌اند. تصاویر روی جلد کتاب‌ها متنوع است و بیشتر کتاب‌ها در قطع پالتویی به فروش می‌رسد. در این غرفه و غرفه‌های دیگر کتاب‌های داستان و داستان‌های تخیلی نمایش داده می‌شود. از دختری جوان که برای پاسخگویی درباره کتاب‌ها پشت میز این غرفه نشسته درباره سایر کتاب‌ها می‌پرسم. می‌گوید: «این انتشارات یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های آلمانی است که در زمینه‌های مختلفی کتاب منتشر می‌کند. اما این قسمت مربوط به کتاب‌های داستانی است.» درباره تیراژ کتاب‌ها از او می‌پرسم. می‌گوید تنها به‌عنوان پاسخگو درباره کتاب‌ها در این غرفه حضور دارد. با این حال اضافه می‌کند: «بیشتر کتاب‌ها تا جایی که اطلاع دارم حدود ۵۰هزار نسخه تیراژ دارد، هرچند این تیراژ، بستگی به معروف‌بودن نویسنده و البته خود داستان هم دارد.» او ادامه می‌دهد: «برای انتشار هر کتاب داستان از یک نویسنده باید بررسی‌های گوناگونی انجام داد.» این بررسی، به‌گفته او، شامل انتشار آثار نویسنده در بولتن‌ها و نشریات معتبر و شناخته‌شدنش در میان مردم است. کتابی را از روی میز برمی‌دارد و نشان می‌دهد. کتاب، از سوی نشریه اشپیگل به عنوان پرفروش‌ترین کتاب طی سه هفته انتخاب شده. می‌گوید: «کتابی از سوی منتقدان امتیاز می‌گیرد که مردم از آن استقبال کنند.» آن را با سطح استقبال از کتاب‌ها در ایران مقایسه می‌کنم و همین‌طور تیراژ ۱۰۰۰ تا ۳۰۰۰ نسخه‌ای کتاب‌ها که به نظر شوخی می‌آید. ماریو، ناشر دیگری است که کمی‌ آن‌سوتر قرار دارد و می‌گوید بیشتر روی ترجمه کتاب‌های آمریکایی فعال است و نسخه‌های روی هم چیده کتاب «دونا ترنر»، برنده جایزه پولیتزر ۲۰۱۴ را برای نمایشگاه فرانکفورت آماده کرده. می‌گوید: «خوشحال می‌شدم خانم ترنر به نمایشگاه بیاید اما برنامه‌ریزی لازم انجام نشده است.» از او درباره قطع و تیراژ کتاب‌ها می‌پرسم. پاسخ او همان «۵۰هزار نسخه‌ است.» ادامه می‌دهد: «کارشناسان نشر می‌گویند که این کتاب می‌تواند فروش خوبی داشته باشد و ارزش سرمایه‌گذاری دارد یا خیر» کتاب را لمس می‌کنم. ۳۰۰ صفحه‌ است ولی کمتر از ۲۰۰ گرم وزن دارد. پاسخ دو سوال من یکی درباره فروش کتاب و دیگری درباره قطع در همین «سَبُکی» هست. بسیاری از مردم اغلب در راه رسیدن به سر کارشان کتاب می‌خوانند. برای همین هر چقدر کتاب سبک‌تر و قابل‌حمل‌تر باشد؛ خواندنش راحت‌تر است. این دلیل کوچک، شرط مهمی است. به یاد می‌آورم هرروز صبح که مسیر محل اقامت را تا ایستگاه اصلی قطار شهر فرانکفورت طی می‌کنم یا هنگام شب. افراد زیادی سرشان در کتاب است و مطالعه می‌کنند. «کتاب یکی از وسایل اصلی هر آلمانی است.» این را ماریو می‌گوید. از قیمت کتاب‌ها می‌پرسم و اینکه آیا مردم به‌خصوص جوان‌ها توانایی خرید دارند؟ می‌گوید: «بیشتر کتاب‌های ما بین ۵ تا ۳۰ یورو قیمت دارد. البته کتاب‌های گران‌تر از این هم هست اما این، قیمت متعارف کتاب در آلمان و اروپاست و کمابیش مناسب مخاطبان که بیشتر آنها جوانان هستند.» از بحران اقتصادی و جایگزینی شبکه‌های اجتماعی، تلفن‌ و تبلت‌های هوشمند در برابر کتاب می‌پرسم. برخلاف تصورم این ناشر آن را فعلا تهدید زیادی نمی‌داند. اما این موضوع تهدیدی برای کتاب‌فروشان و ناشران است. همین چندوقت پیش بود که جمعی از نویسندگان به سایت آمازون که کار تهیه کتاب را در سراسر جهان برعهده داشته اعتراض داشتند. در آلمان هم یکی از مشکلاتی که جدا از بحران مالی در این کشور باعث عدم حضور گسترده ناشران در این نمایشگاه شده کاهش خرید کتاب به صورت حضوری است. مخاطبان بیشتر ترجیح می‌دهند از طریق اینترنت و به‌صورت «ایبوک»، کتاب بخرند. ناشران آلمانی هم مانند ناشران کشورهای دیگر از این امکان استفاده می‌کنند و کتاب‌هایشان را به‌صورت ایبوک و آنلاین می‌فروشند. اما گئورگ، مرد میانسالی که در حال خرید کتابی درباره هیتلر است، نگاه دیگری دارد: «کتاب الکترونیک جای کتاب کاغذی را نمی‌گیرد. بچه‌های امروز هم باید این را بدانند که به جای اینکه سرشان در وسایل الکترونیک باشد باید کتاب بخوانند.»

جولان کره‌ای‌ها

از کنار اتوبوس قرمزرنگی که یکی از انتشاراتی‌ها آورده رد می‌شوم. داخلش مردی میانسال نشسته و در حال امضا کردن کتابش است. دختری جوان از او می‌خواهد عکسی هم بگیرند. اینجا مرز کتاب‌های بزرگسالان و کودکان است. به سمت کتاب‌های کودکان و نوجوانان که می‌روم صدای خنده و شادی را می‌شنوم. تعدادی دختر و پسر دانش‌آموز را می‌بینیم که با کیف‌های مدرسه به سمت غرفه کتاب‌های مربوط به خودشان می‌روند. تا جایی که می‌دانم تنها دوروز آخر هفته یعنی شنبه و یکشنبه روزهای مربوط به عموم است و هنوز نمایشگاه برای متخصصان باز است. اما «هلنا» معلم این دانش‌آموزان که همراه آنها آمده، می‌گوید: «هر سال روز جمعه که نمایشگاه برگزار می‌شود روز اختصاصی مدرسه‌هاست و بچه‌ها در تورهایی به همراه معلمانشان برای دیدن از نمایشگاه می‌آیند.» از او درباره کتابخوانی بچه‌ها می‌پرسم. می‌گوید: «اینجا کتابخوانی از سن پایین آغاز می‌شود و کودکان با کتاب همراه می‌شوند. در مدرسه هم ما ساعت‌های کتابخوانی داریم و کسانی که علاقه‌مند باشند می‌توانند در این برنامه‌ها شرکت کنند.» او البته از درس «نویسندگی خلاق» هم به عنوان یکی از درس‌هایی که به کتابخوانی کمک می‌کند نام می‌برد. همین‌طور که با هلنا صحبت می‌کنم از کنار غرفه مربوط به کتاب‌های «لولا»می‌گذریم. لولا دختربچه‌ای است که بچه‌ها شیطنت‌هایش را دوست دارند. مادری را می‌بینم که روی زمین کنار فرزندش نشسته و برایش قصه‌ می‌خواند. آن‌سوتر، پسری 12،۱0ساله روی کوسنی که برای همین کار گذاشته شده، نشسته و در حال خواندن کتابی قطور است. روی جلد کتاب نشان می‌دهد این کتاب مخصوص گروه سنی نوجوانان است. با این همه اینجا تقابل میان تغییر شیوه کتابخوانی را بهتر می‌شود فهمید. شرکت‌های الکترونیکی که کتاب‌ها را به‌صورت دیجیتال منتشر می‌کنند با هم رقابت غریبی دارند. اینجا البته دور، دور کشورهای آسیای شرقی و به‌خصوص کره‌ای‌هاست که با همراهی شرکت‌های مهم خود با انواع کتابخوان‌های دیجیتالی و کتاب‌های تصویری‌شان آمده‌اند و قصد دارند بازار آلمان را هم به دست بگیرند. سرشان هم شلوغ است و این نشان از استقبال عمومی مردم دارد. البته در کنار کتاب در اینجا اسباب‌بازی‌هایی از شخصیت‌های داستانی و سایر وسایل کمک آموزشی و غیرکمک‌آموزشی هم عرضه می‌شود. این بخش رنگی‌تر از بخش کتاب‌های بزرگسالان است. شاید خوش‌بینی ناشران آلمانی خیلی هم دوام نیاورد و کتابخوان‌ها جای کتاب‌ها را بگیرند.

منبع: شرق
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین