یک سال از حضور شهرام کرمی در مدیریت اداره کل هنرهای نمایشی میگذرد و او در مقطعی از کارش بویژه در نیمه دوم سال ۹۷ با مسائل مختلفی دست به گریبان بود و اتفاقاتی مثل احضار شدن تعدادی از کارگردانهای تئاتر و بازداشت دو تئاتری شرایط سخت و نگرانکنندهای را در تئاتر به وجود آورد.
کرمی جشنواره تئاتر فجر را هم با ریاست خودش و بدون سرو صدای جنجالبرانگیز برگزار کرد تا اولین سال مدیریتش با وجود فراز و نشیبها و کاهش بودجه و بدهی به هنرمندان به پایان برسد.
او در یکی از آخرین روزهای اسفند سال ۱۳۹۷ در گپوگفتی با خبرنگار ایسنا از سختیهای کارش و نیز اعلام انصرافش از مدیریت تئاتر در چند ماه قبل گفت که البته با وعدههای مدیران بالاترش ماندن را به رفتن ترجیح داد.
در این مصاحبه برخی نقدهایی که در یک سال گذشته درباره مدیریت کرمی در تئاتر مطرح میشد با خودش در میان گذاشته شد که مشروح پاسخهای این مدیر تئاتری به ایسنا در ذیل منتشر میشود.
گفتوگو را با مطالبات مالی هنرمندان تئاتر شروع کنیم چون قطعاً برای بیشتر کسانی که سال گذشته نمایشی اجرا کردند یا در جشنواره حضور داشتند، تسویه بدهیها یکی از مهمترین دغدغهها است. آخرین باری هم که درباره بدهی اداره کل هنرهای نمایشی به هنرمندان تئاتر، صحبت کردید به رقم حدود ۱۰ میلیارد تومان اشاره کرده بودید. الان وضعیت پرداخت این بدهیها چطور است؟
بله کمتر از ۱۰ میلیارد بدهی دو سال ۹۶ و ۹۷ اداره کل بوده که قرار بود بخش عمدهای از آن را در پایان سال ۹۷ پرداخت کنیم تا حداقل مطالبات ۶ ماهه اول سال قبل تسویه شود و امید داشتیم سال جدید را با تعهد کمتر یعنی حدود ۳ یا ۴ میلیارد تومان آغاز کنیم که در مقایسه با بدهی هفت میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومانی در شروع سال ۹۷ میتوانست اتفاق خوبی باشد، ولی چون اعتبار لازم دیروقت به ما رسید نتوانستیم پیش از عید تسویه کنیم و پس از تعطیلات رسمی بخشی از این کار انجام شد. البته با توجه به افزایش هزینهها، اعتبارات در سال قبل کاهش یافت و کار در تمام حوزهها برای ما سخت شد. با این حال مهمترین اولویت ما در سال جدید در تخصیص اعتبارات، حمایت از گروههای نمایشی خواهد بود.
سال ۹۷ میزان حمایتهای مالی از گروهها چقدر بود؟
حدود چهارونیم میلیارد تومان بابت حمایت از تولید آثار نمایشی متعهد شدیم.
پس نسبت به سال قبل یعنی ۹۶، کمتر بود؟
بله سال ۹۶ بیش از پنج میلیارد تومان از گروهها حمایت شد و سال گذشته کمتر بود. واقعیت این است که چون میدانستیم مشکلات اعتباری داریم صرفهجویی کردیم. درواقع در یکسری برنامهها با اولویتبندی اقدام شد مثل حوزه بینالملل که حمایت از اعزام گروهها را تقریباً حذف کردیم، جز چند مورد که به نسبت اهمیت و اولویت حمایت کردیم. این سیاست را سال جدید هم ادامه میدهیم به نحوی که فقط از اعزام به فستیوالهای معتبر و شناخته شده حمایت کنیم ولی اینکه هر گروهی بخواهد اثرش را ارسال کند برای ما مقدور نیست شرایط را مهیا کنیم، البته یکی از برنامههای ما معرفی تئاتر کشور به فستیوالهای دنیاست ولی در حال حاضر مقداری صرفهجویی کردهایم و در امور شهرستانها و جشنوارهها هم تلاش شده نسبت به گذشته با صرفهجویی اقدام کنیم اما نه آنطور که کلیت برنامهها را تحتالشعاع قرار دهد.
یعنی شما برای حمایت از تولید تئاتر هم صرفهجویی کردهاید؟ آیا لزومی داشت حتماً این کار انجام شود؟ چون با توجه به اعتبار و بودجه مصوب تئاتر هر چقدر به گروهها متعهد شوید در هر حال حتی با تأخیر زمانی، دولت موظف به پرداخت است.
درست است ولی اصلاً اعتبار مصوب ما همین بود، یعنی ما حدود چهار میلیارد تومان برای حمایت از تولید مصوب کردیم ضمن اینکه اکثر سرفصلهای دیگر را هم در تولید تئاتر هزینه کردیم. مثلاً بخش حمایت از نمایشهای ۴۰ سالگی انقلاب از تولیدات نمایشی بود که جز این سرفصلها قرار ندادیم و یکسری تولیدات شهرستانها هم در این بخش (تولید تئاتر) قرار نگرفت و از اعتبارات شهرستانها استفاده شد، ولی نکته شما هم درست است و یکی از اصلیترین بخشهایی که ما به عنوان امری ضروری به آن توجه خواهیم کرد حمایت از تولیدات است و اداره کل هنرهای نمایشی وظیفه خود میداند که از آثار مستقل حمایت کند.
صرفه جویی در این بخش از این جهت میتواند تعجببرانگیز یا قابل تأمل باشد که بالاخره هنرمندان انتظار دارند در زمینه حمایت از تولید که میتواند به رونق تئاتر کمک کند هر سال افزایش بودجه و حمایت بیشتری را ببینند نه اینکه برعکس شاهد صرفهجویی باشند.
بله این نکته هم کاملاً صحیح است ولی اینجا سعی کردیم هر آنچه را که مصوب کردهایم هزینه کنیم و از سال جدید اعتبار این بخش را افزایش میدهیم چون این کار تنها برنامهای است که تولیدات مستقل را میتواند افزایش دهد و کمک کند از بروز جریان انحرافی جلوگیری کنیم تا تئاتر فقط به سمت تجاری شدن نرود. باید تلاش کنیم آثار امسال اندیشمند باشند.
این صرفهجویی چقدر در جشنواره فجر رخ داد؟
ما برای جشنواره همان بودجه سال قبلش را داشتیم در حالی که هزینهها چند برابر شده بود، پس با رویکرد صرفهجویی هزینههای جشنواره را برآورد کردیم که برآورد ما هفت میلیارد و ۸۰۰ میلیون بود ولی خوشبختانه هزینه صرف شده کمتر و تقریباً معادل ۶ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان شد. آنچه سبب شد تا هزینههای ما با وجود زیاد بودن تعداد گروههای نمایشی کمتر شود این بود که نتوانستیم برای گروههای خارجی در بخش بینالملل زیاد هزینه کنیم و این بخش دقیقاً چیزی بود که ما در آن صرفهجویی کردیم چون هزینه آنها خیلی هنگفت میشد.
خود شما مثل بعضی منتقدان معتقد نیستید اگر تمام پولی که در بخش بینالملل هزینه کردید برای یکی دو اثر باکیفیت یا گروههای معتبر صرف میشد بهتر بود و حاشیه و نارضایتی هم اینقدر پیش نمیآمد؟
در این باره خیلی صحبت کردیم و حتی فکر کردیم حالا که هزینهها افزایش پیدا کرده بخش خارجی را برگزار نکنیم. بعضیها مثل شما و بعضی منتقدان دیگر اعتقاد داشتند کل بودجه را به یک یا دو کار خاص اختصاص دهیم ولی واقعیت این است که من فکر کردم راه سومی را انتخاب کنم و به این سمت بروم که بر اساس میزان بضاعتم و میزان مشارکت کشورهای مختلف از آثار متنوعی دعوت کنیم که نتیجه آن حضور ۱۵ گروه نمایشی شد. اگر میخواستم یکی دو اثر خاص را دعوت کنم در آن صورت خیلیها قبول نمیکردند بابت اجرای یک اثر نمایشی در ایران بیش از یک میلیارد تومان هزینه شود چون رقم بسیار گزافی است آن هم وقتی که بهترین گروههای ایرانی ما حداکثر کمک هزینهای که دریافت کردند ۳۰ میلیون تومان بوده است. پس چطور میتوان اهالی تئاتر را راضی کرد تا برای اجرا و اقامت یک گروه خارجی دستکم یکونیم میلیارد تومان خرج کنیم؟ به همین دلیل سراغ گروههایی رفتیم که هزینههای کمتری داشته باشند و هنوز معتقدم این سیاست بهتر بود چون با آثار متنوعتری مواجه شدیم و فرصت تعامل بیشتری هم ایجاد شد. ضمن اینکه فقط حضور گروههای نمایشی در کشور ما ملاک نیست، بخشی از این ماجرا به تبادل اطلاعات و گروهها باید منجر شود وگرنه با گسترش دنیای مجازی و ارتباطات بینالمللی هر کسی میتواند به صورت آنلاین تئاترهای خوب برادوِی را با پرداخت هزینهای مختصر تماشا کند. مهم این بود که ما بدانیم هدفمان از برگزاری بخش بینالملل چیست. ما با ۱۰ کشور دنیا تعامل برقرار کردیم و تنوع خوبی در آثار جشنواره ایجاد شد. البته یکسری آثار راضی کننده نبودند و یکسری از آثار هم به زعم مخاطبان راضی کننده بودند. با این حال آنچه آقای اسدی (مدیر بخش بینالملل جشنواره فجر) درباره آثار این بخش گفته که «تنوعی از آثار مختلف را شاهد بودیم»، به نظرم قابل دفاع بود.
البته به نظر میرسد براساس بعضی شنیدهها خود شما هم چندان رضایت نداشتید یا حداقل توقع بیشتری داشتید!
خوب بالاخره من هم جز این خانواده هستم و جنبه آرتیستی دارم و با کیفیت آثار نمایشی آشنا هستم. می دانم هر اثری چه قابلیتی دارد اما الان در مقام یک مدیر قضاوت میکنم نه در مقام یک آرتیست. این نکته را هم نباید فراموش کنیم که خیلی از گروههای نمایشی یا کارگردانهای مطرح تئاتر به خاطر شرایط فرهنگی امکان حضور در ایران را ندارند. همچنین گروههای شناخته شده معمولاً برنامهریزی درازمدتی دارند در حالی که ما هنوز دبیر جشنواره را تعیین نکردهایم و مقدماتی برای تهیه و اعلام فراخوان دوره بعد انجام نشده است. بنابراین به نظرم مهمترین مسئله در بخش بینالملل این است که ببینیم تلقی ما از این بخش چیست؟ متأسفانه تلقی ما حضور کارهای شگفتانگیز است در صورتیکه برداشت ما از این بخش حضور کارهای متنوع برای شناخت گونههای نمایشی سایر کشورهاست. اگر با این هدف نگاه کنیم میبینید که بخش عمدهای از هدف عملی شده است.
آقای برهانیمرند در مقام دبیر جشنواره همچنان کار خود را ادامه میدهند؟
از دید من به عنوان رئیس جشنواره و مدیرکل اداره هنرهای نمایشی عملکرد او قابل قبول بوده و شورای سیاستگذاری هم با ارزیابی همه نقاط ضعف و قوت جشنواره با انتخاب ایشان به عنوان دبیر جشنواره سیوهشتم تئاتر فجر موافق است و میتوانیم بگوییم با انتخاب مجدد او موافق هستیم، اما این دیگر به انتخاب خودش بستگی دارد.
اما من شنیدهام که شما پیشنهاد هم دادهاید و حتی حکم ایشان را هم زده بودید که قبول نکردند.
بله، متأسفانه نمیخواستم این موضوع را مطرح کنم اما از روز اختتامیه اصرار داشتم که ایشان باشد تا بتواند در یک چشمانداز چند ساله کار خود را پیش ببرد. من با جشنواره آشنا هستم چون ۱۹ جشنواره را دبیری کردهام و درواقع بیشترین تجربه کاری من در برگزاری جشنواره است. اتفاقاً با همین جشنوارههایی که برگزار کردم به جامعه هنری معرفی شدم. معتقدم تداوم دبیری یک فرد در جشنواره میتواند خیلی کمک کند به اینکه آن جشنواره موفق باشد. نادر برهانی مرند سال اول به شناخت خوبی از جشنواره فجر رسید و سال دوم و سوم تازه میتواند اهداف خود را دنبال کند، ولی یکی از ضعفهای همیشگی ما در این ۳۰ سال همین بوده و نمیدانم چرا دبیرهای جشنواره نباید چند سال پیاپی حکم بگیرند؟!
چرا آقای برهانی مرند دبیری دوباره جشنواره را قبول نکردند؟
به دلیل فشارهای زیادی که روی او وجود داشت و آنقدر از سوی هنرمندان مطالبات زیاد است که دبیر جشنواره معمولاً از قبول این مسئولیت پشیمان میشود. نادر برهانی مرند عاشق تئاتر است و محبوبیت خوبی بین اهالی تئاتر دارد، اما در برگزاری جشنواره فجر با چالش مواجه شد چون به شدت مطالبات زیادی در این عرصه بود و اینها همه تبدیل به فشار شد. این مطالبات از طرق مختلف ایجاد میشود که فقط یک بخش آن مطالبات هنرمندان، و البته به حق است. من خوشحالم که جشنواره فجر به عنوان یک رویداد بزرگ شناخته میشود و ما میراثدار اتفاقی هستیم که ۳۷ دوره برگزار شده و برای نسل جوان و پیشکسوت جایگاه ویژهای دارد، همین مسئله باعث میشود گروههای نمایشی بخواهند حتماً در جشنواره حضور داشته باشند و این یک مطالبه است.
نکته دیگر این است که اصحاب رسانه معمولاً در چنین رویدادی به تناسب یک ایدهآل، جشنواره را تحلیل میکنند نه به تناسب داشتهها و همین باعث فشار مضاعف میشود. پس یکی از همینها کافی است که به دبیر جشنواره فشار زیادی وارد شود. نکته سوم این است که یک مطالبه فرهنگی و هنری در حوزه مدیران و مسئولان بخصوص برای جشنواره فجر به عنوان جشنوارهای که برای پیروزی انقلاب اسلامی برگزار میشود وجود دارد و این خود یک مطالبه دیگر است، یعنی وقتی این جشنواره برگزار میشود اگر مثلاً در بین آثار نمایشی از یک ژانر خاص که مورد انتظار یک گروه خاص است، اثری نباشد این تلقی پیش میآید که آن جشنواره ناکام است. اینها همه عناصری است که باعث میشود در کنار شرایط اقتصادی برگزاری جشنواره بار مضاعفی به دوش نادر برهانی مرند وارد شود والّا مگر میشود کسی دوست نداشته باشد یک رویداد هنری را دبیری کند؟
البته واقعیت دیگر این است که ما خیلی نیاز داریم در جشنواره تئاتر فجر تغییر و تحول ایجاد کنیم و این تغییر فقط در محیط برگزاری جشنواره نیست بلکه در تمام این عواملی است که من اشاره کردم در حالی که ما هنوز نتوانستهایم در نگاه هنرمندان تغییر نگرش ایجاد کنیم. آیا اگر بگوییم جشنواره سیوهشتم فجر مثل جشنواره عروسکی با معیاری بینالمللی اما غیررقابتی برگزار میشود هنرمندان میپذیرند؟
آقای کرمی به نظر میرسد دیدگاه و رأی شما و شورای سیاستگذاریتان درباره جشنواره تئاتر فجر با نظر اکثریت جامعه تئاتری متفاوت باشد. این را به استناد صحبت با جمعی از هنرمندانی که در طول جشنواره و در سالنها داشتم و نیز بازخوردهای دیگری که در قالب مصاحبه به صورت رسمی در رسانهها یا اظهارنظرهای شخصی در فضای مجازی منتشر شده میگویم. ترجیعبند خیلی از نظرات این بود که یکی از کم رونقترین و بیحاشیهترین دورههای جشنواره تئاتر فجر که گاهی به "بیخاصیت" به معنای "بیکیفیت" تعبیر میشد، برگزار شده است. حتی شنیده شده خیلی از همانهایی که از بیرون فشار میآوردند از جشنواره تئاتر برخلاف جشنواره فیلم خیلی رضایت داشتند چون هیچ حاشیهای نبوده یا احتمالاً به زعم آنها اثر حاشیهداری اجرا نشده. با این تفاسیر آیا به نظر شما یکی از نقاط قوت جشنواره فجر اخیر بیحاشیه برگزار شدن و دور کردن آثاری بود که ممکن بود صدای اعتراض گروهی را از جایی در بیاورند؟
من با این گفته که جشنواره بیخاصیت یا بیکیفیت بوده موافق نیستم، چون این جشنواره برآیند آثاری از هنرمندان مختلف بود، اما واقعیت این است که جشنواره مدیریت شد تا حاشیهها را کم کنیم. اتفاقاً ما خیلی حاشیه داشتیم و اگر حاشیه نداشتیم نادر برهانیمرند با رغبت زیاد تمایل داشت دوباره این جشنواره را برگزار کند. آن چیزی که ما سعی کردیم مدیریت کنیم حواشی زیادی بود که که من و آقای برهانی مرند و تیمش تلاش کردیم انعکاس پیدا نکند. اما حرف اصلی من این است که ما یک تلقی عجیب از جشنواره داریم. جشنواره در یک دوره به بلوغ خود رسید و یک نسل دوم بعد از انقلاب اسلامی ظهور پیدا کرد و الان نسل سوم و چهارم در جشنواره شرکت میکنند. نسل اول و دوم بعد از انقلاب همچنان تلقیشان از برگزاری جشنواره تلقی دو دهه پیش است که با شور و هیجان و حاشیه همراه باشد در صورتی که الان شرایط خیلی فرق کرده و نباید جشنواره را مثل ۲۰ سال پیش بسنجیم. واقعاً این سوال را دوباره تکرار میکنم که چقدر ظرفیت وجود دارد مثلاً در جشنواره امسال ۳۰ اثر را به جای ۱۵۵ اثر نمایش دهیم و این آثار منتخبی از تمام نمایشهای سراسر کشور باشد؟ شک نکنید آن وقت همه خواهند گفت که این جشنواره بی روح و بی خاصیت است.
البته این را اضافه کنم بخشی از حواشی را آثار رد شده از جشنواره ایجاد کرد و به نظرم حاشیههایش خیلی ناعادلانه بود، چون وقتی در رویدادی شرکت میکنیم باید قواعدش را بپذیریم ولی متأسفانه چنین چیزی در میان برخی هنرمندان وجود ندارد. من از نگاه آرتیستی خودم چند نمایش را دیده بودم که جز بهترین آثار بود اما تعدادی از آنها امکان حضور در جشنواره را پیدا نکردند و از انتخاب نشدنشان هم شوکه شدم. حتی آثاری را دیدم که در بخش مهمان بودند در حالی که میتوانستند در بخش اصلی باشد چون بسیار موفق بودند ولی باید بپذیریم وقتی یک روندی را طی میکنیم به آن احترام بگذاریم.
با این حال میتوان مقایسه کرد که جشنواره سیوششم چه قابلیتهایی داشت که دوره سیوهفتم نداشت، مثلاً در بخشهایی جشنواره سال ۹۶ خیلی خوب بود که در سال ۹۷ خوب نبود و برعکس. اما فراموش نکنیم جشنواره یک معیار متغیر دارد که به تولید آثار و نیز شرایط روحی و اجتماعی هنرمندان و مخاطبان خیلی وابسته است. نکته دیگری هم که باید به آن اشاره کرد این است که بخشی از شور و هیجانی که قبلاً در جشنواره بود اما در این دوره وجود نداشت بخاطر این بود که در سالهای قبل تولیدات تازه به جشنوارهها راه داده میشد و این بسیار تأثیرگذار است.
با این حال فعلاً برای دوره آینده، خودم با کوچکتر شدن جشنواره موافقم و این را هم بگویم که امسال یکی از اتفاقات خوب جشنواره این بود که هیچ نمایشی قبل از اجرا بازبینی نشد و فقط فیلمها را میدیدیم و مواردی را تذکر میدادیم که رعایت شود، در صورتی که سالهای گذشته از یک روز قبل از اجرا آثار بازبینی میشدند ولی ما تعامل ایجاد کردیم.
این دقیقاً یکی از همان انتقادهایی است که شنیده میشد، چون نظر عدهای بر این است که آنقدر کارهای بدون مسئله و دردسر برای جشنواره انتخاب شده بود که اصلاً احتیاج به بازبینی نبود و اگر هم کاری مسئله داشت براساس همان اجرای عمومی به چند مورد تذکر میشد اکتفا کرد.
من نمیخواهم یک سری مسائل را باز کنم اما نمایشهایی بودند که واقعاً مسئله داشتند و ما سعی کردیم تعامل داشته باشیم تا در چهارچوب قوانین آنها را به جشنواره برسانیم. در واقع نمایشهایی در جشنواره بودند که نباید به جشنواره میرسیدند ولی ما تحمل کردیم تا آنها به صحنه بروند و سعی کردیم با تجربه، حاشیههای جشنواره را به حداقل برسانیم. تاکید هم میکنم برای اینکه نمایشی در جشنواره باشد یا نباشد، احتیاط نداشتم، اما اگر فضای جشنواره در این چند سال اخیر فرق کرده به همان تازههای تولید برمیگردد و اینکه ماهیت جشنواره گرفته شده است. خود من کارهای شهرستانی را بیشتر تماشا کردم چون برایم شور داشتند. با این حال باز تاکید میکنم این جشنواره حواشی خود را داشت و من بابت آن خیلی تحت فشار بودم.
از جشنواره فجر که بگذریم، یک سال است که از حضور شما در اداره کل هنرهای نمایشی میگذرد. در همان روزهای اول و در اولین مصاحبه خود با ایسنا گفتید که برای پذیرش این مسئولیت احساس تکلیف کردید و یکی از مهمترین اولویتهای خود را هم تعامل کامل با هنرمندان عنوان کردید. الان با وجود همه فشارهایی که اشاره کردید پشیمان نیستید از مسئولیتی که پذیرفتهاید؟
سوال خیلی سختی است ولی مجبورم صادقانه جواب بدهم. نمیتوانم دراینباره دروغ بگویم. در طول این یک سال اخیر به اندازه همه عمرم تحت فشار بودم. من ۲۰ سال سابقه مدیریت اجرایی فرهنگی هنری بخصوص در حوزه تئاتر داشتم. سه بار هم این پُست به من پیشنهاد شد اما هر بار نپذیرفتم تا بار آخر که برای کمک به تئاتر احساس تکلیف کردم ولی فکر نمیکردم اینقدر با شرایط سختی روبرو شوم. البته میدانستم مسئولیت دشواری است اما از ابتدای مسئولیتم با هجمه زیادی روبرو شدم، چون بیاعتمادی به خانواده تئاتر وجود داشت که نهایت آن ورود قوه قضائیه به حوزه تئاتر بود و همه اینها بار سنگینی بر دوش من بود که وظیفه داشتم از هنرمندان و نیز فضای تئاتر صیانت کنم.
واقعیت این است که پشیمان نیستم چون میدانستم وارد چه کار سختی میشوم ولی خیلی با خودم فکر کردم که ای کاش این مسئولیت را قبول نمیکردم. وقتی به این فکر میکنم که در قبال خانواده تئاتر مسئولم، خوشحال میشوم که این مسئولیت را قبول کردم ولی وقتی سختیهایش را میبینم فکر میکنم چرا باید گرفتار این وضعیت شوم؟ یا وقتی میبینم گروه زیادی از هنرمندان دچار مخاطره برای اجرای اثرشان هستند احساس نگرانی میکنم و میگویم ای کاش من نبودم و کسی دیگر این مسئولیت را عهدهدار بود. دچار یک دوگانگی هستم. من با این دید آمده بودم که فکر میکردم شرایط اقتصادی همیشگی است و میتوانم به ایدههایم فکر کنم چون خودم جنبه آرتیستی دارم و با تئاتر روز دنیا آشنا هستم اما حالا میبینم حوزه تئاتر چند مشکل اساسی دارد که اصلیترینش اعتبار است؛ اعتباری که اصلاً متناسب با اقداماتش نیست.
در طول این سالها همیشه اعتبار تئاتر نسبت به سایر هنرها کمتر بوده و این اعتبار حتی در زمانی که وضع اقتصادی دولت خوب بوده هم بهبود پیدا نکرده است، همین باعث شده خیلی از برنامهها را نتوان اجرایی کرد. مشکل بعدی ساختار اجرایی اداره کل هنرهای نمایشی است که متعلق به دو سه دهه قبل است، در حالی که تئاتر در این سالها رونق گرفته و هنرمندانش و نیز کارکنان اداره کل هم زیاد شدهاند. این وضعیت کار را به شدت سخت میکند و گستردگی حوزه تئاتر و مطالبات هنرمندان همیشه زیاداست و ما همیشه در معرض مطالبات آنها هستیم. اصلاً هیچ گاه نشده که این روند مطالبات معکوس شود و اداره کل از هنرمندان درخواست مشارکت کند.
واقعیت دیگر این است که من بعد از چند ماه شاید حدود شش یا هفت ماه، تصمیم گرفته بودم این مسئولیت را کنار بگذارم و اعلام انصراف کردم و به آقای وزیر (عباس صالحی) و معاون هنری (مجتبی حسینی) اعلام کردم که تمایل به ادامه مسئولیت ندارم و دلایلی را هم برای این موضوع مطرح کردم از جمله اعتبار کم تئاتر، ولی هر دوی آنها قولهایی دادند و با شرایطی که تسهیل شد تصمیم گرفتم به فعالیتم ادامه دهم. الان هم که با شما صحبت میکنم انگیزه دارم که سال ۹۸ در حوزه تئاتر اتفاقات خوبی را شکل دهم ولی اعتراف میکنم یکی از دشوارترین مسئولیتهای دنیا را دارم.
آقای کرمی انتصاب شما به عنوان مدیرکل در پی یک نامه سه هزار امضایی برای حمایت از مدیر کل سابق (مهدی شفیعی) بود و اتفاقاً انتخاب شخص شما باعث شد با وجود آن نامه که از سوی مدیران بالادستی هم بیجواب مانده بود، بسیاری از هنرمندان از حضور شهرام کرمی استقبال کنند. در ماههای اول مدیریت شما همه چیز لااقل در ظاهر خوب پیش میرفت تا اینکه بزنگاههایی پیش آمد که جریان عادی تئاتر را تغییر داد و تقریباً نقطه شروع آن بازداشت سعید اسدی و مریم کاظمی بود. از آنجا به بعد انگار یک سراشیبی به وجود آمد که شاید حتی رویکرد کاری شما را تغییر داد؛ رویکردی که البته معلوم نیست از اول بر همین منوال داشت پیش میرفت یا بعد تغییر کرد. درواقع برخی اتفاقات و حاشیهها برای تئاتر، منجر به تصمیمگیریهایی در اداره کل شد که آنها هم واکنشهای خود را به همراه داشت مثل بخشنامه به مدیران سالنهای تئاتر برای نظارت بیشتر یا مصوبه برای صلاحیت هنری کارگردانها. در کنار اینها احضار تعدادی از کارگردانها نگرانیهایی را میان هنرمندان به وجود آورد بویژه آنکه در سینما هم این اتفاقات کم نیست ولی خبری از کشیده شدن پای هنرمند به دادگاه شنیده نمیشود. بعد از تمام این ماجراها فکر میکنید الان میزان رضایت جامعه هنری از عملکرد شما چقدر است؟
اول این را بگویم که احضار هنرمندان به دادگاه سابقه دو دهه اخیر را دارد، مثلاً دکتر رفیعی، آقای علی نصیریان، آقای مرزبان به دادگاه رفته بودند.
اما هیچکدام بازداشت نشدند.
بله بازداشت نشدند، اما به هر حال چنین سابقهای وجود داشته و در دورههای مختلف، کارگردانها بابت آثارشان به دادگاه احضار میشدند. البته حوزه تئاتر هم با فیلم بسیار متفاوت است چون فیلم در یک قالب بسته شده ارزیابی میشود ولی تئاتر زنده است و گاهی اجرایی که تأیید شده با آنچه روی صحنه میرود ۱۸۰ درجه متفاوت است. من بعد از چند ماه که با این فشارها مواجه شدم و احضارهایی که از طرف دادگاه رخ میداد، احساس کردم باید با ضوابط و مقررات کار کنم تا هیچ نهاد دیگری به حوزه تئاتر ورود نکند. ما باید ببینیم اگر اتفاقی در این حوزه افتاده و کسی احضار شده بر چه اساسی بوده چون باید بپذیریم برای بعضی از این احضارها دلایلی وجود داشته است. بنابراین من تلاش کردم با استفاده از آنچه به عنوان ضوابط و مقررات مصوب وجود دارد بتوانیم فعالیت خود را به نحوی تعریف کنیم که هیچ مشکلی در این حوزه ایجاد نشود. مثلاً مدیران سالنها مطابق قانون در اجرای تئاتر خود مسئولیت دارند یعنی وقتی نمایشی اجرا میشود شورای نظارت و ارزشیابی مسئولیت دارد و مدیر سالن هم یک مسئولیت دیگر. ما در اداره کل هنرهای نمایشی مجوز را صادر میکنیم ولی صیانت از آن برعهده مدیر سالن است و این از آن دسته مسئولیتهایی است که در خصوص آن غفلت شده بود. ما در این تعداد سالن تئاتر هر شب یک نماینده نداریم که نظارت کند، به همین دلیل از مدیران سالنها خواستیم از مجوزها صیانت کنند و چنانچه مورد خارج از ضابطه مشاهده کردند به ما گزارش دهند تا ورود کنیم نه اینکه آنها خودشان نقش ما را بر عهده بگیرد.
اما این اتفاق در نهایت با سو استفاده از همین قوانین برای یک نمایش (فاندو ولیز) در سالن مهرگان اتفاق افتاد.
موضوع آن نمایش چیز دیگری بود و به دلایل دیگری که میان مدیر سالن و کارگردان بود، مسئله کلاه گیس مطرح شد که من هم موافق نبودم و به همین دلیل به نمایش در تئاتر شهر اجرا دادم. برای سوءاستفاده هم به مدیر سالن تذکر دادیم چون ما اگر بخواهیم مانع اجرای کاری شویم خودمان آن را انجام میدهیم این طور نیست که مسئولیتمان را به کسی واگذار کنیم.
درباره مصوبه شورای نظارت و ارزشیابی هم در رابطه با صلاحیت هنری که چند روز پیش از سال نو ماجرای آن را توضیح دادم، واقعیت این است که اصلاً نباید این موضوع از ابتدا مطرح میشد چون فقط جهت پیشنهاد به بررسی گذاشته شد. هدف از این پیشنهاد هم صیانت از هنرمندان است تا هر کسی به عنوان هنرمند و کارگردان تئاتر ورود نکند چون این مطالبه خود هنرمندان از من بوده که مثلاً چرا گاهی شأن تالاری مثل وحدت برای اجرا رعایت نمیشود؟ با این حال رک و راست بگویم که ما خیلی خو نگرفتهایم بر مبنای قانون عمل کنیم.
این نکته خو نگرفتن برای عمل بر مبنای قانون میتواند از جهاتی درست باشد، اما یک مسئله مهم این است که در بیشتر همین تصمیمات نهایتاً یا مجبور به توضیح و شفافسازی شدهاید یا حتی گاهی اصلاح و عقبگرد. فکر نمیکنید با توجه به اینکه بر مشورت تاکید دارید، یکی از دلایل این اتفاق، مشاورهها یا حلقه محدود مشاورینتان باشد که مبنای تصمیم شما هستند؟
اینطور فکر نمیکنم چون اصلاً حلقه مشاورانم محدود نیستند. من از طیفهای متفاوتی مشورت میگیرم و حتی یک شورای مشورتی جوان هم دارم. درواقع حلقه مشورتی من همه بچههای تئاتر هستند که با آنها در تعامل هستم و جالب است بگویم که در اداره کل از من انتقاد میکنند که فردی تصمیمگیری میکنم، در حالی که من گاهی از نظرات شخصی خودم میگذرم. اما به نظرم یک چالش جدی ما این است که تئاتر ایران به تحول در ساختار و اجراییات نیاز دارد و متأسفانه یک گام که میخواهیم برداریم با انتقاد روبرو میشویم. همین مسئله صلاحیت هنری را که مطرح میکنید، اصلاً من یک قدم عقب میروم. بگویید باید چه کار کنیم تا مشکلات پیش آمده در این بخش کنترل شود؟
شاید اشکال از خود شما باشد که به قول خودتان هر تصمیمی میگیرید با انتقاد روبرو میشوید. مثلاً همین «صلاحیت هنری» با حقوق شهروندی تاکید شده در این دولت و آنچه برای رونق کسب و کار هنرمندان از سوی معاونت هنری ابلاغ شد در تناقض است. در نظراتی که از بعضی اهالی تئاتر گرفتهام این مسئله مطرح میشود که برخی تصمیمهای مدیرکل هنرهای نمایشی برای کم شدن بعضی فشارها از روی دوش خودش است و درواقع به فراخور موقعیت، یا فردی قربانی یکسری فشارها شده مثل برکناری محسن امیری از معاونت ارزشیابی و نظارت یا اگر از جایی اعتراضی بوده بخشنامهای جدید تنظیم شده که به نظر، هنرمند را بیشتر محدود کرده مثل دادن مسئولیت بیشتر به مدیران سالنها یا همان صلاحیت هنری کارگردان.
من اصلاً با این تحلیل موافق نیستم، خیلی تکبعدی و منفی است. تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که همین الان هم خیلی تحت فشار هستم، البته کمتر شده ولی مدیریت عرصه هنرهای نمایشی با این همه هجمه بسیار سخت است. من واقعاً در برابر واکنشها سعی میکنم صبور باشم و درست تصمیم بگیرم. حتی اگر لازم باشد در بخشی تغییر ایجاد کنم آن را ایجاد میکنم تا روند فعالیت تسهیل شود. تاکید میکنم که گاهی وقتها بعضی تصمیمات برای تسهیل امور بوده مثلاً درباره آقای امیری واقعاً فکر کردم در جای دیگری بهتر میتواند کمک کند و الان که در اداره تئاتر منصوب شده، آنقدر برنامههای مختلف پیشنهاد داده که نشان از انگیزههای بالای اوست. ما در اداره کل یک تیم هستیم با نیروهای باتجربه که باید از ظرفیت آنها استفاده شود چون برای آنها هزینه شده تا صاحب تجربه شوند. من سعی کردم هم به نیروهای جوان اهمیت دهم و هم باتجربه.
شما در خردادماه پارسال وعده دادید میزان حمایتهای مالی را برای تولیدات تئاتری به صورت فصلی اعلام کنید، اما سال تمام شد و این اتفاق نیفتاد. چرا این وعده عملی نشد؟
کاملاً درست میگویید، با توجه به تأکیدات وزیر برنامه خود را بر همین مبنا قرار دادهایم اما یکی از دلایلی که این فهرست حمایتی انتشار پیدا نکرد بخاطر این بود که شرایط حمایت برای گروههای نمایشی تابع یکسری مقررات و نظرات شورای حمایت است و احساس کردم تفاوت کمک هزینهها ایجاد شبهه کند، چون هر هنرمندی فکر میکند خودش جایگاه برتری دارد یا کارش هزینه بیشتری داشته و پول بیشتری به او تعلق میگیرد. من خودم را مثال میزنم اگر به عنوان یک هنرمند نمایشی را اجرا کرده باشم و رقمی به من داده باشند و به مثلاً حمید نعیمی که دوست و هم دوره من است بالاتر داده باشند قطعاً برای من ایجاد شبهه میکند و راضی نیستم و احساس میکنم من هم باید به اندازه او پول میگرفتم.
فکر نمیکنید اتفاقاً انتشار همین کمک هزینهها شاید کمکم سبب شود رعایت انصاف را یاد بگیریم و هر کس به اندازه کار خود توقع حمایت داشته باشد؟
بله ما باید این روند را جا بیندازیم، ولی شک نکنید همین امروز اگر فهرست کمک هزینهها را منتشر کنم خیلی ایجاد شائبه میکند.
منظورتان از شائبه دقیقاً چیست؟
یعنی ایجاد سوال میکند. خود شما اولین کسی خواهد بود که میپرسید چرا اثری که ضعیف است باید ۱۰ میلیون پول بگیرد و اثری دیگر رقمی کمتر.
پس یعنی شما نگران خودتان هستید که مورد پرسش قرار بگیرید؟
نه اصلاً. من وقتی مسئولیت را قبول کردم باید پاسخگو باشم و از این بابت هیچ نگرانی ندارم. ما در شورای حمایت که پنج نفر هستیم این رقمها را تعیین میکنیم.
شورایی که اعضایش هیچگاه رسمی اعلام و معرفی نشدند.
بله اعلام نشده است. این شورای حمایت درباره گروهها صحبت میکند، کارها را ارزیابی میکند و بعد میزان کمک تعیین میشود. البته این را هم بگویم که کمک هزینههای ما زیاد نیستند یعنی از پنج میلیون تومان شروع میشود تا ۵۰ میلیون و به طور میانگین گروهها ۲۰ تا ۲۵ میلیون میگیرد. البته در سال قبل دو یا سه گروه بودند که بالای ۵۰ یا ۶۰ میلیون تومان پول گرفتند که آنها هم یا سفارشی بودند یا پر پرسوناژ و بودجهشان را از بخش دیگری تأمین کردیم.
حالا در سال جدید بالاخره قصد دارید این فهرست را منتشر کنید؟
بله حتماً اعلام میکنم ولی واقعیت این است که نگرانی من همان چیزی است که گفتم، چون میزان حمایت ما کاملاً شفاف و واضح است و خیلی متأسفم که کمک هزینههایی که به گروههای نمایشی میدهیم گاهی حتی یک دهم هزینههای گروه هم نیست. یعنی اصلاً قابل دفاع نیستند چون الان تولید یک نمایش دونفره با یک دکور معمولی حداقل ۵۰ تا ۶۰ میلیون تومان هزینه دارد اما گاهی به چنین کاری ۲۰ یا ۲۵ میلیون تومان آن هم اگر بتوانیم و با اولویت سالنهای دولتی کمک هزینه میدهیم و سال به سال هم این رقم کم میشود. من خودم سال ۹۲ نمایش را در تئاتر شهر اجرا کردم که فکر میکنم ۵۰ میلیون تومان کمک هزینه برایش گرفتم و سال ۹۶ برای نمایشی در تئاتر شهر که دو برابر قبلی عوامل داشت ۳۵ میلیون کمک هزینه گرفتم آن هم با وجود اینکه بودجه تئاتر بیشتر شده بود ولی در عین حال گروههای نمایشی هم افزایش داشتند.
و سوال آخر اینکه طبق جملهای که در همان اولین مصاحبه گفته بودید که برخی بر این باورند هنرمندان تئاتر نمیتوانند مدیران خوبی باشند، با توجه به انتقادهایی که در این گفتوگو شنیدید چه ارزیابیای از یک سال مدیریت خودتان در اداره کل هنرهای نمایشی دارید؟
بله عدهای معتقدند هنرمند تابع احساساتش است و فکر میکنند جاهایی که ما باید تصمیمات سخت بگیریم کار برایمان دشوار میشود، اما درباره خودم نمیدانم چه امتیازی به عملکرد یک سالهام بدهم. اما تاکید میکنم تمام تلاشم را کردم تا به تئاتر کمک کنم و شبانه روز وقت گذاشتم و وجدانم آسوده است. البته ضعفهایی هم دارم، یکسری از این ضعفها درون سیستمی است یک جاهایی هم شاید فردی باشد. همچنین اینکه چقدر هنرمندان از عملکرد من رضایت دارند را باید در یک شرایط ارزیابی بگذاریم تا ببینیم چه شرایطی بوده و من چقدر در این شرایط توانستم کار کنم. برایم اهمیت دارد که بتوانم برای خانواده خودم یک قدم مثبت بردارم. من یک درامنویس و کارگردان بودم که سالی یک بار اجرا میرفتم آن هم بدون هیچ دغدغه و نگرانی و در چنین موقعیتی فکر کردم اگر میتوانم مثمرثمر باشم کاری انجام دهم و آنچه میتواند در این مسیر کمک کننده باشد مشارکت هنرمندان است چون به تنهایی نمیتوانم کاری را پیش ببرم. در این یک سال هم بزرگترین اتفاقی که دیدم همین حمایت هنرمندان بود که حتی اگر از عملکرد من ناراضی بودند مرا تشویق کردند و درست در مقطعی که فکر کردم بهتر است این مسئولیت را رها کنم همین حمایتها بود که از من خواستند کار را ادامه دهم.