دردناكترين اتفاق شايد همين باشد كه يك انسان از زنده بودن خود دست شسته و داوطلب و عامدانه به استقبال مرگ برود. اما تعداد طرفداران همين اتفاق در ايران، به تاييد مسوولان جمعيت پيشگيري از خودكشي به 5 الي 6 نفر در 100 هزار نفر جمعيت ميرسد و سالانه رقمي بيش از 45 هزار نفر دست به خودكشي ميزنند كه البته كمتر از 10 درصد اين افراد در اقدام خود موفق شده و نامشان به فهرست متوفيان گورستانهاي شهرها افزوده ميشود و باقي، در حالي نجات مييابند كه بيش از ساير آحاد جامعه مستعد اقدام دوباره براي خودكشي هستند چنانچه سيد كاظم ملكوتي، رييس جمعيت پيشگيري از خودكشي هشدار ميدهد كه شانس اقدام دوباره به خودكشي در اين افراد، 20 برابر بيشتر از سايرين است.
ملكوتي كه روز پنجشنبه در سمينار نقش اورژانس اجتماعي در
پيشگيري از خودكشي سخن ميگفت، به تيم درماني توصيه كرد كه از قضاوت درباره
افرادي كه اقدام به خودكشي ميكنند پرهيز كنند و افزود: «كار درمانگر،
قضاوت بر مراجعهكنندگان خودكشي نيست و فقط بايد كاري كند كه آنها نميرند.
اجازه دهيد كه مراجعان حرف بزنند و هيجانات خود را تخليه كنند.»
موانع فرهنگي در ايران يكي از عوامل مهم در پنهان ماندن پديده خودكشي، متوقف شدن نظام ثبت موارد خودكشي از سال 1380 و كمرنگ شدن اقدامات درماني براي افرادي بوده كه مرتكب خودكشيهاي ناموفق شدهاند چنانكه ملكوتي هم هشدار داد كه حداكثر، 5 درصد افرادي كه مرتكب خودكشي شدهاند به اورژانسهاي روانپزشكي ارجاع داده ميشوند.
در عين حال، بالا بودن آمار مبتلايان افسردگي در كشور هم ميتواند نگراني متوليان رصد وضعيت خودكشي در اورژانسهاي روانپزشكي و شعبات پزشكي قانوني را نسبت به بالا رفتن موارد خودكشيهاي موفق افزايش دهد چنانكه جعفر بوالهري، رييس انستيتو روانپزشكي تهران هم در اين سمينار هشدار داد: «افسردگي شايعترين اختلال روانپزشكي است و بايد نشانهها و علل افسردگي در كشور به مردم شناسانده شود و در پي آن تشخيص، همدردي و اقدام به درمان نيز صورت گيرد. در حالي كه خودكشي، خشونت عليه خود تعريف ميشود، اگر به فردي فرصت حرف زدن ندهيم يا براي حضورش احترام قائل نباشيم، در صورت سازگار نبودن با محيط، خشم و پرخاشگري را عليه خود پياده ميكند. خودكشي، فريادي براي كمك است كه بايد آن را شنيد. اگر فردي بگويد خدا مرگم دهد بايد آن را جدي بگيريم زيرا قضيه جدي است و به اين معناست كه فرد خودكشي را جزو مكانيسمهاي ارتباطي و اجتماعي خود به كار گرفته است حتي بعيد نيست كه اين خشونت را عليه ديگران به كار گيرد. در حالي كه خودكشي، پديدهيي پيچيده و جدي در بخش سلامت است متاسفانه خودكشي مشكل پنهان به شمار ميرود تا جايي كه مسوولان، بيمهها و خانوادهها آن را گزارش نميكنند و حتي تلاش ميكنند خودكشي به رسانهها كشيده نشود»
نرخ خودكشي در ايران؛ 5 الي 6 در 100 هزار نفر
وقتي صحبت از آمار خودكشي به ميان ميآيد، نميتوان از وضعيت سلامت روان ايرانيها غفلت كرد. نتيجه آخرين پايش سلامت روان انجام شده در سالهاي 89 و 90، نشان ميداد كه 6/23 درصد از جمعيت 15 تا 64 ساله كشور به يكي از اختلالات رواني مبتلا هستند و شيوع افسردگي در زنان، 5/16 درصد اما در مردان 7/10 درصد گزارش شده بود.
مسوولان بهداشت روان وزارت بهداشت، بر مبناي همين پايش اعلام كردند كه تمام مبتلايان اختلالات روان در ايران نيازمند مداخله و درمان هستند در حالي كه در عمل، حداكثر 20 درصد اين افراد، حداقل درمانهاي لازم را دريافت ميكنند كه علت اين امر هم تابعي از عوامل درهم تنيده گراني هزينه درمان، فقدان پوشش بيمهيي براي درمانهاي روانپزشكي، ناكافي بودن روانپزشك، ترس از انگ بيماري و ناآگاهي از بيماري، كمبود تختهاي روانپزشكي و كمتوجهي دولتهاي وقت به اهميت سلامت روان و برنامهريزيهاي مستمر و مردمپسند براي افزايش شادابي در جامعه است. با در نظر داشتن چنين شرايطي، بالا بودن آمار خودكشي در ايران چندان نميتواند موجب تعجب باشد هرچند كه مسوولان دولتي آمار خودكشي در ايران را در مقايسه با كشورهاي پيشرفته چندان بالا نميبينند اما مراجعهيي به شرايط عمومي جامعه، ميتواند اين آمار را نگرانكننده جلوه دهد.
زمستان سال 92، سازمان پزشكي قانوني كه مرجع رسمي اعلام آمار خودكشي است خبر داد كه «از ابتداي سال 92 تا پايان آذرماه 3125 تن در حوادث مشكوك به خودكشي جان خود را از دست دادهاند كه 982 تن آنان زنان و 2143 تن، مردان بودهاند. تعداد موارد خودكشي در مدت مشابه سال 91، 2740 نفر بوده كه اين آمار نشان از رشد 14 درصدي آمار خودكشي در فاصله يك سال شمسي دارد.»
بر اساس آمار همين سازمان، ميزان خودكشي منجر به مرگ در سال ?? نسبت به سال قبل (سال ??) ?? درصد و در سال 90، 5/9 درصد نسبت به سال 89 افزايش يافته است. در حالي كه بنا بر اعلام سازمان پزشكي قانوني، از كل مرگهاي مشكوك به خودكشي در كشور، بيشترين موارد خودكشي در گروه سني 18 تا 24 سال ثبت شده، اداره سلامت روان وزارت بهداشت هم در سند سلامت روان كه براي سالهاي 1390 تا 1394 تدوين كرده گزارش داده كه «در سال 80، 3823 مورد خودكشي به وزارت بهداشت گزارش شده كه از اين تعداد 279 مورد موفق بوده اما در سال 88، 48 هزار و 800 مورد خودكشي به وزارت بهداشت گزارش شده كه از اين تعداد 1383 مورد موفق بوده است.»
آخرين وضع دست شستن از زندگي ايرانيها در روز جهاني خودكشي
روز چهارشنبه در ميزگردي كه به مناسبت روز جهاني پيشگيري از خودكشي – 10 سپتامبر تشكيل شد، كاظم ملكوتي در مورد آمار خودكشي در كشور گفت: «ميزان خودكشي در ايران ? در 100هزار نفر است كه رقم بالايي نيست. همچنين آمارها نشان ميدهد در ايران آمار خودكشي در مردان مجرد بيشتر از مردان متاهل و برخلاف آمارهاي جهاني در زنان متاهل بيش از زنان مجرد است، به ويژه نرخ خودكشي در ? سال ابتدايي زندگي مشترك بيش از ديگر سالهاست.»
شيرين احمدنيا، جامعهشناس و استاد دانشگاه هم در اين ميزگرد اظهار داشت: «بررسيها نشان داده در استانهاي مختلف الگوهاي متفاوتي از بروز خودكشي و حتي شيوهها رواج دارد. همچنين آمارها نشان ميدهد خودكشي در ميان زنان با تحصيلات پايينتر، نسبت بالاتري دارد كه ميتواند به اين دليل باشد كه اين افراد به زعم خود، راه بهتري را براي رهايي از شرايط نامطلوب زندگي پيش روي خود نمييابند و راهحل را در پايان دادن به زندگياي كه از آن ناراضياند ميجويند، زناني كه از سطوح تحصيلي بالاتري برخوردارند ممكن است از امكان اشتغال و فعاليت اقتصادي و كسب درآمد برخوردار باشند و حتي به دنبال ياريطلبي برآيند و امكان اين را داشته باشند كه شيوههاي ديگري زندگي خود را متحول كنند و ناگزير از خودكشي نشوند. »
منبع: اعتماد
موانع فرهنگي در ايران يكي از عوامل مهم در پنهان ماندن پديده خودكشي، متوقف شدن نظام ثبت موارد خودكشي از سال 1380 و كمرنگ شدن اقدامات درماني براي افرادي بوده كه مرتكب خودكشيهاي ناموفق شدهاند چنانكه ملكوتي هم هشدار داد كه حداكثر، 5 درصد افرادي كه مرتكب خودكشي شدهاند به اورژانسهاي روانپزشكي ارجاع داده ميشوند.
در عين حال، بالا بودن آمار مبتلايان افسردگي در كشور هم ميتواند نگراني متوليان رصد وضعيت خودكشي در اورژانسهاي روانپزشكي و شعبات پزشكي قانوني را نسبت به بالا رفتن موارد خودكشيهاي موفق افزايش دهد چنانكه جعفر بوالهري، رييس انستيتو روانپزشكي تهران هم در اين سمينار هشدار داد: «افسردگي شايعترين اختلال روانپزشكي است و بايد نشانهها و علل افسردگي در كشور به مردم شناسانده شود و در پي آن تشخيص، همدردي و اقدام به درمان نيز صورت گيرد. در حالي كه خودكشي، خشونت عليه خود تعريف ميشود، اگر به فردي فرصت حرف زدن ندهيم يا براي حضورش احترام قائل نباشيم، در صورت سازگار نبودن با محيط، خشم و پرخاشگري را عليه خود پياده ميكند. خودكشي، فريادي براي كمك است كه بايد آن را شنيد. اگر فردي بگويد خدا مرگم دهد بايد آن را جدي بگيريم زيرا قضيه جدي است و به اين معناست كه فرد خودكشي را جزو مكانيسمهاي ارتباطي و اجتماعي خود به كار گرفته است حتي بعيد نيست كه اين خشونت را عليه ديگران به كار گيرد. در حالي كه خودكشي، پديدهيي پيچيده و جدي در بخش سلامت است متاسفانه خودكشي مشكل پنهان به شمار ميرود تا جايي كه مسوولان، بيمهها و خانوادهها آن را گزارش نميكنند و حتي تلاش ميكنند خودكشي به رسانهها كشيده نشود»
نرخ خودكشي در ايران؛ 5 الي 6 در 100 هزار نفر
وقتي صحبت از آمار خودكشي به ميان ميآيد، نميتوان از وضعيت سلامت روان ايرانيها غفلت كرد. نتيجه آخرين پايش سلامت روان انجام شده در سالهاي 89 و 90، نشان ميداد كه 6/23 درصد از جمعيت 15 تا 64 ساله كشور به يكي از اختلالات رواني مبتلا هستند و شيوع افسردگي در زنان، 5/16 درصد اما در مردان 7/10 درصد گزارش شده بود.
مسوولان بهداشت روان وزارت بهداشت، بر مبناي همين پايش اعلام كردند كه تمام مبتلايان اختلالات روان در ايران نيازمند مداخله و درمان هستند در حالي كه در عمل، حداكثر 20 درصد اين افراد، حداقل درمانهاي لازم را دريافت ميكنند كه علت اين امر هم تابعي از عوامل درهم تنيده گراني هزينه درمان، فقدان پوشش بيمهيي براي درمانهاي روانپزشكي، ناكافي بودن روانپزشك، ترس از انگ بيماري و ناآگاهي از بيماري، كمبود تختهاي روانپزشكي و كمتوجهي دولتهاي وقت به اهميت سلامت روان و برنامهريزيهاي مستمر و مردمپسند براي افزايش شادابي در جامعه است. با در نظر داشتن چنين شرايطي، بالا بودن آمار خودكشي در ايران چندان نميتواند موجب تعجب باشد هرچند كه مسوولان دولتي آمار خودكشي در ايران را در مقايسه با كشورهاي پيشرفته چندان بالا نميبينند اما مراجعهيي به شرايط عمومي جامعه، ميتواند اين آمار را نگرانكننده جلوه دهد.
زمستان سال 92، سازمان پزشكي قانوني كه مرجع رسمي اعلام آمار خودكشي است خبر داد كه «از ابتداي سال 92 تا پايان آذرماه 3125 تن در حوادث مشكوك به خودكشي جان خود را از دست دادهاند كه 982 تن آنان زنان و 2143 تن، مردان بودهاند. تعداد موارد خودكشي در مدت مشابه سال 91، 2740 نفر بوده كه اين آمار نشان از رشد 14 درصدي آمار خودكشي در فاصله يك سال شمسي دارد.»
بر اساس آمار همين سازمان، ميزان خودكشي منجر به مرگ در سال ?? نسبت به سال قبل (سال ??) ?? درصد و در سال 90، 5/9 درصد نسبت به سال 89 افزايش يافته است. در حالي كه بنا بر اعلام سازمان پزشكي قانوني، از كل مرگهاي مشكوك به خودكشي در كشور، بيشترين موارد خودكشي در گروه سني 18 تا 24 سال ثبت شده، اداره سلامت روان وزارت بهداشت هم در سند سلامت روان كه براي سالهاي 1390 تا 1394 تدوين كرده گزارش داده كه «در سال 80، 3823 مورد خودكشي به وزارت بهداشت گزارش شده كه از اين تعداد 279 مورد موفق بوده اما در سال 88، 48 هزار و 800 مورد خودكشي به وزارت بهداشت گزارش شده كه از اين تعداد 1383 مورد موفق بوده است.»
آخرين وضع دست شستن از زندگي ايرانيها در روز جهاني خودكشي
روز چهارشنبه در ميزگردي كه به مناسبت روز جهاني پيشگيري از خودكشي – 10 سپتامبر تشكيل شد، كاظم ملكوتي در مورد آمار خودكشي در كشور گفت: «ميزان خودكشي در ايران ? در 100هزار نفر است كه رقم بالايي نيست. همچنين آمارها نشان ميدهد در ايران آمار خودكشي در مردان مجرد بيشتر از مردان متاهل و برخلاف آمارهاي جهاني در زنان متاهل بيش از زنان مجرد است، به ويژه نرخ خودكشي در ? سال ابتدايي زندگي مشترك بيش از ديگر سالهاست.»
شيرين احمدنيا، جامعهشناس و استاد دانشگاه هم در اين ميزگرد اظهار داشت: «بررسيها نشان داده در استانهاي مختلف الگوهاي متفاوتي از بروز خودكشي و حتي شيوهها رواج دارد. همچنين آمارها نشان ميدهد خودكشي در ميان زنان با تحصيلات پايينتر، نسبت بالاتري دارد كه ميتواند به اين دليل باشد كه اين افراد به زعم خود، راه بهتري را براي رهايي از شرايط نامطلوب زندگي پيش روي خود نمييابند و راهحل را در پايان دادن به زندگياي كه از آن ناراضياند ميجويند، زناني كه از سطوح تحصيلي بالاتري برخوردارند ممكن است از امكان اشتغال و فعاليت اقتصادي و كسب درآمد برخوردار باشند و حتي به دنبال ياريطلبي برآيند و امكان اين را داشته باشند كه شيوههاي ديگري زندگي خود را متحول كنند و ناگزير از خودكشي نشوند. »
منبع: اعتماد
ارسال نظر