انوشیروان محسنی بندپی (سرپرست وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی) در یادداشت پیشرو به تشریح دلایل عقبماندگی دولتها، جوامع محلی و نخبگان از اصول بنیادین توسعه میپردازد.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
واقعیت آن است که چندی است ناامیدی به صورت فزایندهای در کشور پمپاژ میشود و نه فقط برخی از مردم بلکه روشنفکران و سیاست گذاران نیز اغلب ناآگاهانه و یا ناخواسته به آن دامن میزنند. مصادیق این نوع از رفتار این روزها به تکرار قابل مشاهده است، فارغ از آن که مساله بنیادی کشور، ضرورت نوسازی و بازسازی نظام تدبیر است که خود آفریننده در این حالت پرداختن به مسائل فرعی و مشغول داشتن خود و دیگران و حتی انتظار از بالاترین مقام اجرایی کشور به افتادن در تله مسائل کوتاه مدت و تشدید تعارضات قابل درک نیست.
برخی از اندیشمندانی که فرایندهای توسعه را بررسی میکنند دستهبندی دوگانهای از شرایط کشورهای در حال توسعه دارند. در برخی جوامع تمایل، قدرت و مشروعیت در کشور برای بهبود وضع موجود و رسیدن به توسعه یافتگی وجود دارد. در این حالت ارتقای ظرفیتهای هم جامعه و هم حکومت، توصیه میشود.
در برخی جوامع اما نگرش و قابلیتهای توسعه گرایانه در لایههای مختلف دولتی و خصوصی جامعه جریان ندارد. این حالت منجر به القای این امر میشود که قابلیت طراحی و اعمال برنامههای توسعه محور در کشور وجود ندارد و بنابراین افق روشنی پیش روی کشور نیست.
این روزها برخی از ما بدون آن که متوجه باشیم، با افتادن در تله مسائل فرعی در حال القای این امر هستیم که توان بلند فکر کردن و مواجهه با مسائل بزرگ در کشور وجود ندارد. سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با هیات دولت و تاکید ایشان مبنی بر اینکه «دولت توانایی مدیریت اقتصادی کشور را دارد»، همچنین صحبتهای رئیسجمهور محترم در مجلس و اشاره ایشان به این نکته که از شرایط فعلی «ما عبور میکنیم» بیانگر این است که مسئولین عالی رتبه با شناخت دقیق از ظرفیتهای داخلی کشور مسیر حرکت مدیران اجرایی را بدرستی ترسیم کردهاند. دقت کنیم با اینکه رفتارهای سیستمهای اقتصادی-اجتماعی در جزئیات قابل پیشبینی نیستند اما برای روندهای بزرگ و کلی آن امکان پیشبینی بیشتری وجود دارد.
اما روند کلیای که ما در وسط آن قرار گرفتهایم چیست؟ مایلم توجه خوانندگان را به این نکته جلب کنم که تقریبا همه کشورهایی که به عنوان کشورهای با اقتصاد در حال گذار به توسعه میشناسیم، دورهای از تهدید و تحدید خارجی را طی کرده و از پس آن برآمدهاند.
کره جنوبی، مالزی، سنگاپور، بوتسوانا مثالهایی از این تجارب هستند. وجه مشترک در این کشورها وجود نهادهایی برای هدایت توسعه، ثبات و مداومت در سیاستها و ائتلاف نخبگان بوده است. نباید اجازه دهیم همان طور که برخی مراکز در غرب هم پیش بینی کرده و به دولتهای متخاصم توصیه به استفاده از آن به عنوان فرصت کرده بودند، بحران اقتصادی تشدید شده به دلیل خروج آمریکا از برجام، بازیگران حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در ایران عزیز را به تنش کشانده است. نباید در تله رفتارهای کوتاه مدت گرفتار شویم.
در چند روز اخیر که بنا به مسئولیت اخیرم از برخی بنگاههای تولیدی و صنایع اشتغالزای کشور نظیر صنعت شیشه و سیمان بازدید داشتهام و با مدیران بنگاههای تولیدی، کارگران، متخصصان و کارشناسان مرتبط گفتگو کردهام بیش از پیش به این باور رسیدهام که علی رغم همه مشکلات و با وجود دشمنان متخاصم میتوانیم بر شرایط سخت غلبه کنیم و با تکیه بر ظرفیتهای تولیدی داخلی و همچنین نیروهای انسانی ماهر، کوشا و صبور اهداف سیاستهای اقتصاد مقاومتی را کشور محقق کنیم و با اجرای دقیق سیاستهای اصل ۴۴ و کاهش تصدی گری و بنگاه داری دولتی از تعطیلی کارخانهها و ریزش نیروی کار جلوگیری و ظرفیتهای جدید اشتغال را نیز ایجادکنیم. نکته آخر اینکه قابل کتمان نیست نظام تدبیر اقتصادی کشور دچار مشکل جدی است.
دشمنان ایران روی تصمیم نگرفتن و دیر تصمیم گرفتن حساب باز کردهاند و بر مشغول شدن ما به مسیرهای انحرافی، فرعی امید بستهاند. آنچه در این دوره از اهمیت برخوردار است آن است که درک کنیم که این دوره مانند دوره بارانِ بعدِ رعدو برق گذراست و «ما از آن عبور میکنیم.» به شرط ائتلاف نخبگان علمی و سیاسی، همدلی و تدبیر همه ما که در مجلس دکتر روحانی از آن به «وحدت» یاد شد.