از بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته این دست حملات به دولت کم کم حالتی عادی به خود میگیرد؛ از زمانی که رئیس جمهوری در حاشیه راهپیمایی روز قدس با بنی صدر مقایسه شد تا امروز، نه پشت پرده هیچ کدام از این تجمعات تهدیدآمیز روشن شده و نه بانیان و آمران آن مشخص.
گویا تهدید به قتل رئیس جمهوری خیلی سادهتر از آن چیزی شده که به نظر میرسید؛ کمتر از یک هفته پس از برگزاری تجمع پر سر و صدای برخی از طلاب قم در مدرسه فیضیه، ماجرای «استخر فرح» و تهدید حسن روحانی به قتل این بار در تهران تکرار شد؛ در مراسم دعای روز عرفه و توسط یکی از مشهورترین مداحان کشور. بر اساس فیلمی که از سخنرانی حاج منصور ارضی منتشر شده، وی با اشاره به اقدامات مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی و برنامههای دولت حسن روحانی میگوید: «اون یارو آخرش در استخر مرد، این یارو هم آخرش در استخر میمیرد.» حالا با این وضعیت خیلیها میگویند اقدامات هفته قبل مدرسه فیضیه هم آن طور که گفته میشود، اتفاقی و بدون هماهنگی نبودهاند؛ جایی که خطاب به رئیس جمهوری این پلاکارد بلند شده بود؛ «ای آنکه مذاکره شعارت، استخر فرح در انتظارت.» شاید از همین روست که مهدی شیخ، نماینده عضو فراکسیون امید گفته که باید برای اتفاقات مدرسه فیضیه قم کمیته حقیقتیاب تشکیل شود. این در حالی است که پیشتر برخی از نمایندگان مجلس هم از تهیه طرح استیضاح وزیر کشور با همین موضوع سخن گفته بودند.
مهدی شیخ درباره ورود مجلس به این موضوع گفته است: «در اولین اقدام نامهای به وزیر کشور نوشتیم تا مسأله را بررسی کند و اگر لازم باشد، یک کمیته حقیقتیاب تشکیل شود که چرا هر چند وقت چنین اقداماتی در کشور صورت میگیرد و از افراد هتک حرمت میشود.» محسن غرویان، استاد حوزه هم مخالفت با روحانی را به دلیل رأی داده شده به او، مخالفت با مردم دانسته است. او گفته که «واکنش جامعه روحانیت این است که روشنگری کنیم و به مردم بگوییم موضع کل روحانیون آن چیزی نیست که عدهای اقلیت با رفتارهای خود آن را به مردم القا میکنند.
علاوه بر این، مسئولان اجرایی هم وظیفه دارند در اینباره واکنش نشان دهند.» دیروز محمدرضا عارف هم رئیس جمهوری کشورمان را یک روحانی انقلابی و پرورش یافته در مکتب امام خمینی توصیف کرد و در توئیترش نوشت: «خط و نشان کشیدن برای ایشان از سوی عدهای از طلاب خلاف امنیت ملی و امری مشکوک تلقی میشود.» تاکنون هیچ فرد، تشکل و یا مجموعهای مسئولیت مراسم مدرسه فیضیه را برعهده نگرفته است؛ حتی مدیریت این مدرسه که مکان تجمع را برای طلاب معترض فراهم کرده بود.
فارغ از بیانیههای اعلام برائت از این گردهمایی سؤال اصلی و بی پاسخ مانده آن است که بالاخره چه افراد یا مجموعهای آن برنامه را ترتیب داده بود و طلاب معترض تابلوهایی که روی آنها شعارهای تند نوشته شده بود را باید به کجا تحویل میدادند؟ درباره سخنان گفته شده در مراسم روز عرفه در خیابان سعدی تهران توسط یکی از معروفترین مداحان کشور هم هنوز مخالفان دولت واکنشی نشان نداده و سکوت کردهاند. اما حالا که در فاصله یک هفته و خصوصاً پس از واکنشهای تند علما و مراجع تقلید به حواشی و شعارهای مراسم مدرسه فیضیه، همین مفاهیم و رویکردها در قلب پایتخت تکرار میشوند شاید قدری از جدیتر بودن ریشههای این نوع رویکرد و گروههای حامی آن حکایت داشته باشد.
از بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته این دست حملات به دولت کم کم حالتی عادی به خود میگیرد؛ از زمانی که رئیس جمهوری در حاشیه راهپیمایی روز قدس با بنی صدر مقایسه شد تا امروز، نه پشت پرده هیچ کدام از این تجمعات تهدیدآمیز روشن شده و نه بانیان و آمران آن مشخص.
اتفاقی که از یک سو جای نگرانی برای تشدید دوقطبی و چندقطبی سیاسی و اجتماعی در کشور ایجاد کرده و از سوی دیگر میتواند نشاندهنده احتمال بالای تکرار آن در حوادث آینده باشد.
فرید مدرسی/روزنامه نگار
1- گویی در زیرزمین مدرسه فیضیه عملیات «اسب تروآ» طراحی شده بود؛ در سه گام، تجمع در بطن حوزه، سخنرانی علیه حوزه و تبدیل تجمع به تظاهرات، تا شاید بستر برای پروژههای بعدی در حوزه آماده شود. البته تظاهرات امکان اجرا نیافت.
2- این عملیات روز قبل مراسم، به نام گروهی به نام «تشکل اساتید» پیامک شد:
«تجمع بزرگ روحانیون ومردم
موضوع: اجرای عدالت اقتصادی
سخنران: استاد رحیمپور ازغدی
پنجشنبه 25/۵/97 ساعت ۱۰:۳۰ صبح، مدرسه فیضیه
دبیرخانه تشکل اساتید.»
3- البته در چند سال گذشته، این تشکل نهادی بود برای برخی تا تنها خود را مجری «حوزه انقلابی» معرفی کنند تا شاید در پس پرده این شعار، پروژه اصلی خود یعنی «قدرتیابی در حوزه» را پنهان نمایند. در این راستا، در سلسله جلسات و دیدارهایی با برخی علما همچون آیات مکارمشیرازی و نوریهمدانی و نهادهایی همچون جامعه مدرسین این شعار را بر سر میگرفتند و گزارش میدادند تا روز عملیات فرا رسد.
4- مرحله اعتمادسازی در قالب این گروه با مرکز مدیریت حوزه علمیه و برخی بزرگان حوزه و برخی نهادهای حوزوی و غیرحوزوی اجرایی شد تا بتوانند پروژه خود را اندک اندک به اجرا بگذارند. اینان که نام تشکل اساتید را بر خود گذاشتهاند با طیفهای دیگر حوزوی ارتباطی نداشتند و امیدوار بودند ارتباط در این حد بتواند با هواداری طلاب مبتدی، بستری برای عملیات مهیا کنند؛ چراکه طیفهای دیگر آنان را نمیپذیرفتند. آنان عدم ارتباط با دیگران را ضعف جایگاه خود در حوزه اعلام نمیکردند، بلکه مدعی میشدند: «ما فقط با مدافعان حوزه انقلابی مرتبط هستیم.»
5- از آغاز عملیات، برخی اعضای اصلی تشکل اساتید [که شاید میخواستند میوه تشکل را برای چنین روزهایی بچینند] با همراهی چند نفر خارج از این گروه، در اجرایی کردن آن در زیرزمین مدرسه فیضیه با موانعی روبهرو شدند؛ نتوانستند مصوبه شورای مرکزی این تشکل را بدست آورند و چند نفر از آنان، سرخود پیامکهایی زدند به حوزویان برای اعلام مراسم و بنرهایی نصب کردند در مدارس علمیه. همچنین با وجود حضور قابل توجه آنان در مدیریت حوزه، مرکز مدیریت حوزه و مدیر آن حاضر به تنفیذ و تأیید تجمع نشد؛ از آنان اصرار و از مدیر انکار. از سوی دیگر، اعضای ارشد شورای عالی حوزههای علمیه به صراحت در گفتوگو با مدیر و حتی معاونت صیانت حوزه با برگزاری تجمع مخالفت کرده بودند. با وجود این موانع، این چند نفر اصرار به برگزاری داشتند. البته در محافل میگفتند که مرکز سیاسی حوزههای علمیه هم برگزارکننده است و معاونت تبلیغ حوزههای علمیه مدافع ماست [که تاکنون آنان رد یا تأیید نکردهاند]. وقتی متوجه شدند، قدرت لازم برای برگزاری تجمع را ندارند، پای دیگر نهادها را هم بهمیان کشیدند تا موانع رفع شود و مخالفان سکوت کنند. در نهایت مدیریت حوزه به یکی از اعضای ارشد آنان گفت، لااقل سخنران «حسن رحیمپور ازغدی» نباشد اما به هیچ وجه نپذیرفتند؛ چراکه به نظر میرسد هدف اصلی کل مراسم نه برای عدالت اقتصادی و مبارزه با فساد بود و نه در نقد دولت و رئیسجمهور، بلکه سخنرانی ازغدی و حمله او به حوزه بود؛ والا تغییر سخنران نباید آنچنان اهمیت داشته باشد که اینچنین بر آن پافشاری کنند. سخنرانی ازغدی شد رمز آغاز عملیات «اسب تروآ در فیضیه». پس تلاش کردند تجمع را علیه رئیسجمهور و دولت آذین کنند و شعارهای تند را بر آن بیفزایند و پلاکاردهایی را سند آن کنند تا رسانهها را به سویی دیگر بکشانند [تاحدودی هم در افکار غیرحوزوی موفق بودند] تا هدف حمله از دل فیضیه علیه حوزه کمتر به چشم بیاید و حاضران تهییج شوند برای پروژههای بعدی در حوزه. اینجا بود که «حسن رحیمپور ازغدی» به صراحت و پشت تریبون رمز عملیات را اعلام کرد: «حوزه سکولار است»؛ جملهای قاطعانه و فراگیر که نه بخشی از حوزه، بلکه کلیت آن و تمامی بزرگانش را هدف گرفته بود. این رمز عملیات معنایی جز آغاز هجمه به حوزه از درون حوزه و شروع عملیات برای طرد بزرگان حوزه به ذهن نمیرساند. این عملیات آن هم در مدرسه فیضیه؛ همان جایی که سخنرانیهای مشهور امام خمینی و دیگر بزرگان حوزه علمیه قم در آن برگزار شده بود، این فرضیه را تقویت میکند که هدف آغاز جنگ حاشیه بر متن حوزه است؛ آن هم با محوریت مکلایی به نام رحیمپور ازغدی. شوراندن طلاب مبتدی علیه رأس هرم سازمان روحانیت شیعه که بازتابهای بعدی در فضاهای مجازی و محافل حوزوی نشان داد، در این امر همچنان موفق هستند.
6- البته عدم آشنایی دقیق از حوزه و بزرگان آن باعث شد تا رونمایی از رمز «عملیات اسب تروآ»، خود شود پاشنه آشیل آن. مشت این جریان در زمانی کمتر از یک روز باز شد و اولین معترض آنان شدند علمای مدافع حوزه انقلابی در قم: آیات مکارمشیرازی و نوریهمدانی و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، از بزرگترین نهادهای حوزوی که چند روز پیش همایشی برگزار کرد در این راستا به نام: «نقش حوزه انقلابی در ماندگاری انقلاب اسلامی». سپاه پاسداران نیز صراحتاً در بیانیهای اجازه نداد تا از نام او جریانی سود جوید و هرگونه ارتباط با این تجمع را تکذیب کرد و فرماندهان خود را خدمت آیتالله مکارم فرستاد. سرآمدان انقلابی حوزه قم فرصت را از دست ندادند و به سرعت متوجه عملیات زیرزمین فیضیه شدند و با بیانیه و سخنرانی و اعتراض، برابر این عملیات تمام قد ایستادند؛ اگرچه همچنان این جماعت به امید سازماندهی و تهییج طلاب جوان علیه رأس نظام حوزه هستند؛ گویی با هدف شورش حاشیه بر متن. پس از آن، برگزارکنندگان خود و تلفنهایشان از دسترس خارج شد تا ناپیدا شوند و پاسخ ندهند. البته دیگرانی بهجای آنان اطلاعیه دادند و به دیدار آقایان رفتند تا شرحی دهند و لبیک گویند به اظهارات مرجعیت.
7- این جریان چندین نفره اگرچه پوستینی دوخته بودند برای خود از «حوزه انقلابی» تا شاید قدرتیابیشان در مدیریت حوزه و سایر نهادهای حوزوی موجه آید اما برملا شدن ابعاد عملیات زیرزمین فیضیه، توانست حوزه را نسبت به بازی اینان بیدار کند که البته شاید با سازماندهی طلاب جوان، فردا با شعاری دیگر و مجموعهای دیگر سر برآورند و از مرکز مدیریت حوزه به نهادی دیگر کوچ کنند.
منبع:روزنامه ایران
مهدی شیخ درباره ورود مجلس به این موضوع گفته است: «در اولین اقدام نامهای به وزیر کشور نوشتیم تا مسأله را بررسی کند و اگر لازم باشد، یک کمیته حقیقتیاب تشکیل شود که چرا هر چند وقت چنین اقداماتی در کشور صورت میگیرد و از افراد هتک حرمت میشود.» محسن غرویان، استاد حوزه هم مخالفت با روحانی را به دلیل رأی داده شده به او، مخالفت با مردم دانسته است. او گفته که «واکنش جامعه روحانیت این است که روشنگری کنیم و به مردم بگوییم موضع کل روحانیون آن چیزی نیست که عدهای اقلیت با رفتارهای خود آن را به مردم القا میکنند.
علاوه بر این، مسئولان اجرایی هم وظیفه دارند در اینباره واکنش نشان دهند.» دیروز محمدرضا عارف هم رئیس جمهوری کشورمان را یک روحانی انقلابی و پرورش یافته در مکتب امام خمینی توصیف کرد و در توئیترش نوشت: «خط و نشان کشیدن برای ایشان از سوی عدهای از طلاب خلاف امنیت ملی و امری مشکوک تلقی میشود.» تاکنون هیچ فرد، تشکل و یا مجموعهای مسئولیت مراسم مدرسه فیضیه را برعهده نگرفته است؛ حتی مدیریت این مدرسه که مکان تجمع را برای طلاب معترض فراهم کرده بود.
فارغ از بیانیههای اعلام برائت از این گردهمایی سؤال اصلی و بی پاسخ مانده آن است که بالاخره چه افراد یا مجموعهای آن برنامه را ترتیب داده بود و طلاب معترض تابلوهایی که روی آنها شعارهای تند نوشته شده بود را باید به کجا تحویل میدادند؟ درباره سخنان گفته شده در مراسم روز عرفه در خیابان سعدی تهران توسط یکی از معروفترین مداحان کشور هم هنوز مخالفان دولت واکنشی نشان نداده و سکوت کردهاند. اما حالا که در فاصله یک هفته و خصوصاً پس از واکنشهای تند علما و مراجع تقلید به حواشی و شعارهای مراسم مدرسه فیضیه، همین مفاهیم و رویکردها در قلب پایتخت تکرار میشوند شاید قدری از جدیتر بودن ریشههای این نوع رویکرد و گروههای حامی آن حکایت داشته باشد.
از بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته این دست حملات به دولت کم کم حالتی عادی به خود میگیرد؛ از زمانی که رئیس جمهوری در حاشیه راهپیمایی روز قدس با بنی صدر مقایسه شد تا امروز، نه پشت پرده هیچ کدام از این تجمعات تهدیدآمیز روشن شده و نه بانیان و آمران آن مشخص.
اتفاقی که از یک سو جای نگرانی برای تشدید دوقطبی و چندقطبی سیاسی و اجتماعی در کشور ایجاد کرده و از سوی دیگر میتواند نشاندهنده احتمال بالای تکرار آن در حوادث آینده باشد.
داستانِ زیرزمینِ فیضیه
فرید مدرسی/روزنامه نگار
1- گویی در زیرزمین مدرسه فیضیه عملیات «اسب تروآ» طراحی شده بود؛ در سه گام، تجمع در بطن حوزه، سخنرانی علیه حوزه و تبدیل تجمع به تظاهرات، تا شاید بستر برای پروژههای بعدی در حوزه آماده شود. البته تظاهرات امکان اجرا نیافت.
2- این عملیات روز قبل مراسم، به نام گروهی به نام «تشکل اساتید» پیامک شد:
«تجمع بزرگ روحانیون ومردم
موضوع: اجرای عدالت اقتصادی
سخنران: استاد رحیمپور ازغدی
پنجشنبه 25/۵/97 ساعت ۱۰:۳۰ صبح، مدرسه فیضیه
دبیرخانه تشکل اساتید.»
3- البته در چند سال گذشته، این تشکل نهادی بود برای برخی تا تنها خود را مجری «حوزه انقلابی» معرفی کنند تا شاید در پس پرده این شعار، پروژه اصلی خود یعنی «قدرتیابی در حوزه» را پنهان نمایند. در این راستا، در سلسله جلسات و دیدارهایی با برخی علما همچون آیات مکارمشیرازی و نوریهمدانی و نهادهایی همچون جامعه مدرسین این شعار را بر سر میگرفتند و گزارش میدادند تا روز عملیات فرا رسد.
4- مرحله اعتمادسازی در قالب این گروه با مرکز مدیریت حوزه علمیه و برخی بزرگان حوزه و برخی نهادهای حوزوی و غیرحوزوی اجرایی شد تا بتوانند پروژه خود را اندک اندک به اجرا بگذارند. اینان که نام تشکل اساتید را بر خود گذاشتهاند با طیفهای دیگر حوزوی ارتباطی نداشتند و امیدوار بودند ارتباط در این حد بتواند با هواداری طلاب مبتدی، بستری برای عملیات مهیا کنند؛ چراکه طیفهای دیگر آنان را نمیپذیرفتند. آنان عدم ارتباط با دیگران را ضعف جایگاه خود در حوزه اعلام نمیکردند، بلکه مدعی میشدند: «ما فقط با مدافعان حوزه انقلابی مرتبط هستیم.»
5- از آغاز عملیات، برخی اعضای اصلی تشکل اساتید [که شاید میخواستند میوه تشکل را برای چنین روزهایی بچینند] با همراهی چند نفر خارج از این گروه، در اجرایی کردن آن در زیرزمین مدرسه فیضیه با موانعی روبهرو شدند؛ نتوانستند مصوبه شورای مرکزی این تشکل را بدست آورند و چند نفر از آنان، سرخود پیامکهایی زدند به حوزویان برای اعلام مراسم و بنرهایی نصب کردند در مدارس علمیه. همچنین با وجود حضور قابل توجه آنان در مدیریت حوزه، مرکز مدیریت حوزه و مدیر آن حاضر به تنفیذ و تأیید تجمع نشد؛ از آنان اصرار و از مدیر انکار. از سوی دیگر، اعضای ارشد شورای عالی حوزههای علمیه به صراحت در گفتوگو با مدیر و حتی معاونت صیانت حوزه با برگزاری تجمع مخالفت کرده بودند. با وجود این موانع، این چند نفر اصرار به برگزاری داشتند. البته در محافل میگفتند که مرکز سیاسی حوزههای علمیه هم برگزارکننده است و معاونت تبلیغ حوزههای علمیه مدافع ماست [که تاکنون آنان رد یا تأیید نکردهاند]. وقتی متوجه شدند، قدرت لازم برای برگزاری تجمع را ندارند، پای دیگر نهادها را هم بهمیان کشیدند تا موانع رفع شود و مخالفان سکوت کنند. در نهایت مدیریت حوزه به یکی از اعضای ارشد آنان گفت، لااقل سخنران «حسن رحیمپور ازغدی» نباشد اما به هیچ وجه نپذیرفتند؛ چراکه به نظر میرسد هدف اصلی کل مراسم نه برای عدالت اقتصادی و مبارزه با فساد بود و نه در نقد دولت و رئیسجمهور، بلکه سخنرانی ازغدی و حمله او به حوزه بود؛ والا تغییر سخنران نباید آنچنان اهمیت داشته باشد که اینچنین بر آن پافشاری کنند. سخنرانی ازغدی شد رمز آغاز عملیات «اسب تروآ در فیضیه». پس تلاش کردند تجمع را علیه رئیسجمهور و دولت آذین کنند و شعارهای تند را بر آن بیفزایند و پلاکاردهایی را سند آن کنند تا رسانهها را به سویی دیگر بکشانند [تاحدودی هم در افکار غیرحوزوی موفق بودند] تا هدف حمله از دل فیضیه علیه حوزه کمتر به چشم بیاید و حاضران تهییج شوند برای پروژههای بعدی در حوزه. اینجا بود که «حسن رحیمپور ازغدی» به صراحت و پشت تریبون رمز عملیات را اعلام کرد: «حوزه سکولار است»؛ جملهای قاطعانه و فراگیر که نه بخشی از حوزه، بلکه کلیت آن و تمامی بزرگانش را هدف گرفته بود. این رمز عملیات معنایی جز آغاز هجمه به حوزه از درون حوزه و شروع عملیات برای طرد بزرگان حوزه به ذهن نمیرساند. این عملیات آن هم در مدرسه فیضیه؛ همان جایی که سخنرانیهای مشهور امام خمینی و دیگر بزرگان حوزه علمیه قم در آن برگزار شده بود، این فرضیه را تقویت میکند که هدف آغاز جنگ حاشیه بر متن حوزه است؛ آن هم با محوریت مکلایی به نام رحیمپور ازغدی. شوراندن طلاب مبتدی علیه رأس هرم سازمان روحانیت شیعه که بازتابهای بعدی در فضاهای مجازی و محافل حوزوی نشان داد، در این امر همچنان موفق هستند.
6- البته عدم آشنایی دقیق از حوزه و بزرگان آن باعث شد تا رونمایی از رمز «عملیات اسب تروآ»، خود شود پاشنه آشیل آن. مشت این جریان در زمانی کمتر از یک روز باز شد و اولین معترض آنان شدند علمای مدافع حوزه انقلابی در قم: آیات مکارمشیرازی و نوریهمدانی و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، از بزرگترین نهادهای حوزوی که چند روز پیش همایشی برگزار کرد در این راستا به نام: «نقش حوزه انقلابی در ماندگاری انقلاب اسلامی». سپاه پاسداران نیز صراحتاً در بیانیهای اجازه نداد تا از نام او جریانی سود جوید و هرگونه ارتباط با این تجمع را تکذیب کرد و فرماندهان خود را خدمت آیتالله مکارم فرستاد. سرآمدان انقلابی حوزه قم فرصت را از دست ندادند و به سرعت متوجه عملیات زیرزمین فیضیه شدند و با بیانیه و سخنرانی و اعتراض، برابر این عملیات تمام قد ایستادند؛ اگرچه همچنان این جماعت به امید سازماندهی و تهییج طلاب جوان علیه رأس نظام حوزه هستند؛ گویی با هدف شورش حاشیه بر متن. پس از آن، برگزارکنندگان خود و تلفنهایشان از دسترس خارج شد تا ناپیدا شوند و پاسخ ندهند. البته دیگرانی بهجای آنان اطلاعیه دادند و به دیدار آقایان رفتند تا شرحی دهند و لبیک گویند به اظهارات مرجعیت.
7- این جریان چندین نفره اگرچه پوستینی دوخته بودند برای خود از «حوزه انقلابی» تا شاید قدرتیابیشان در مدیریت حوزه و سایر نهادهای حوزوی موجه آید اما برملا شدن ابعاد عملیات زیرزمین فیضیه، توانست حوزه را نسبت به بازی اینان بیدار کند که البته شاید با سازماندهی طلاب جوان، فردا با شعاری دیگر و مجموعهای دیگر سر برآورند و از مرکز مدیریت حوزه به نهادی دیگر کوچ کنند.
منبع:روزنامه ایران
ارسال نظر