کد خبر: ۲۱۸۶۰۲
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۷
بروید تحقیق کنید این بچه‌ها با خواندن کتاب‌های داستان سیگاری و معتاد شده‌اند؟ یا به این دلیل که خودشان را در داستان‌هایی که برای‌شان می‌نویسیم پیدا نکرده‌اند. داستان‌هایی بی‌خاصیت و پاستوریزه که قهرمان‌هایش آسمانی هستند و دست‌نیافتنی.
 فرهاد حسن‌زاده می‌گوید: نهادهای فرهنگی به‌خاطر نگاه سطحی صورت‌مسئله پرداختن به شناخت بدن کودکان و موضوع کودک‌آزاری را پاک می‌کنند.

این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفت‌وگو با ایسنا، درباره ظرفیت ادبیات در زمینه آگاهی‌بخشی به بچه‌ها برای شناخت بدن خود و پیشگیری از اتفاق‌هایی مثل تعرض و تجاوز به آن‌ها، اظهار کرد: بچه‌ها مدام در حال یادگیری و آموزش هستند، و اگر این آموزش به شکل هدفمند و با برنامه‌ریزی باشد قطعا بهتر نتیجه می‌دهد. مدرسه جایی است که سال‌ها بچه‌ها به آن‌جا رفت و آمد دارند و بخشی از عمر خود را در آن می‌گذرانند؛ اما هیچ کجای آموزش رسمی ما به بحث مراقبت از بدن در برابر تهدیدهای احتمالی نمی‌پردازد. بنابراین یا کودکان بی‌اطلاع و بدون آموزش می‌مانند یا آموزش‌های خود را از طرق غیررسمی به دست می‌آورند.

او در ادامه افزود: اگرچه وظیفه ذاتی ادبیات آموزش دادن نیست اما می‌توان از ظرفیت‌های ادبیات برای طرح مسائل آموزشی استفاده کرد. بچه‌ها از پند و اندرز و سرزنش خوش‌شان نمی‌آید و گاهی در برابر پند و اندرز واکنش نشان داده و معکوس عمل می‌کنند ولی می‌توان از طریق شعر، داستان، نمایش‌نامه و یا از راه هنر به طور غیرمستقیم به آن‌ها یاد داد که چطور از خود و بدن خود مراقبت کنند، چگونه بر ترس‌ها و خجالت‌ها و تنهایی‌ها و مشکلات غلبه و در مواقع بحرانی راه درست را انتخاب کنند. بچه‌ها از دل داستان‌ها می‌توانند نسبت به حالات روانی و جسمانی خود شناخت پیدا کنند و سپس به مراقبت از خود بپردازند. حتما لازم نیست به آن‌ها گفته شود چه بکنند. کافی‌ است یاد بگیرند برخی از کارها را نکنند. مثلاً اگر «نه» گفتن را بیاموزند خیلی از راه‌ها خود به خود پیش پای‌شان گشوده می‌شود. کتاب‌های ادبی بر روی بچه‌ها تأثیر دارد و کمک می‌کند همه این موارد در وجودشان درونی شود.

نویسنده‌ رمان «زیبا صدایم کن» درباره پرداختن به این موضوع و محدودیت‌های آن گفت: در این زمینه در ادبیات تألیفی کم‌کاری شده است و نویسنده‌ها کمتر به آن پرداخته‌اند. کتاب‌های موجود در بازار عمدتاً کتاب‌های ترجمه است. این موضوع دو علت دارد؛ یکی این‌که خود نویسنده‌ها متوجه اهمیت این موضوع نشده‌اند و به آن توجه نکرده‌اند. دیگر این‌که نهادهای متولی کشور که بابت فعالیت‌های کوچک فرهنگی بودجه‌های کلان می‌گیرند، به مسائل روبنایی بیشتر توجه کرده‌اند تا ذهن و روان و آسیب‌های اجتماعی که بچه‌ها را تهدید می‌کند. نگاه رسمی در کشور ما نه تنها پرداختن به این موضوع برایش مهم نیست بلکه حتی نظری بازدارنده دارد. از آن تابویی ساخته‌اند و معتقدند پرداختن به این موضوع‌ها بدآموزی دارد و با ممیزی با آن برخورد می‌کنند. البته متاسفانه این ممیزی به نویسنده هم سرایت می‌کند و دچار خودسانسوری می‌شود.

او خاطرنشان کرد: در جامعه ما بیان بعضی رفتارها و احساسات خصوصی ممکن نیست زیرا می‌گویند شرم و حیا را از بین می‌برد؛ در حالی‌که اگر حرف زدن از این مسائل به قصد آگاهی‌بخشی باشد خیلی هم خوب است. اگر در قالب داستان و برای رسیدن به نتیجه‌ آگاهی‌بخش باشد ایرادی ندارد. برخی آن‌چنان حساسیتی به داستان‌های ساده‌ عاشقانه نشان می‌دهند که گویی این داستان‌ها به دنبال ترویج فساد هستند. به‌نظرم فقط کسانی که ذهنی بیمار دارند می‌توانند از این داستان‌ها برداشت جنسی کنند در حالی‌که پرداختن به مقوله‌ عشق یعنی دوری جستن از نفرت و خشونت و جنگ، یعنی ترسیم دنیایی پویا و سالم.

این نویسنده  سپس بیان کرد: ما هرچه فضا را محدودتر کنیم امکان رشد ویروس‌ها بیشتر خواهد بود. حرف زدن از اعتیاد نوجوان یک تابوست در حالی‌که می‌بینیم سن اعتیاد در مدارس سال به سال پایین‌تر می‌آید. بروید تحقیق کنید این بچه‌ها با خواندن کتاب‌های داستان سیگاری و معتاد شده‌اند؟ یا به این دلیل که خودشان را در داستان‌هایی که برای‌شان می‌نویسیم پیدا نکرده‌اند. داستان‌هایی بی‌خاصیت و پاستوریزه که قهرمان‌هایش آسمانی هستند و دست‌نیافتنی.

او در ادامه گفت: به قدری نگاه به این مسائل سطحی است که کسی به عمق آن نمی‌رود و  صورت‌مسئله را  پاک می‌کنند.  خانواده‌ها باید بدانند خواندن این کتاب‌ها باعث می‌شود بچه‌های‌شان نسبت به این مسائل آگاه شوند زیرا بچه‌ها خیلی خوب با شخصیت‌های داستان‌ها همذات‌پنداری می‌کنند و به آن‌ها نزدیک می‌شوند. آن‌ها خواه ناخواه در تجربه‌ای که شخصیت داستان در کتاب پیدا می‌کند، سهیم می‌شوند بدون آن‌که مستقیما چنین تجربه‌ای داشته باشند.

فرهاد حسن‌زاده درباره نحوه بیان این موضوعات در کتاب‌ها با توجه به حساسیت آن‌ها اظهار کرد: هر نویسنده‌ای با روش و سبک خودش به این مسائل می‌پردازد. البته کار سختی است ولی لازم نیست وارد جزییات شد. من در بعضی از کارهایم به این موضوعات پرداخته‌ام؛ به تجاوز، دوری از خشونت و عشق‌ورزی، به زندگی کودکان کار و خیابان، به بچه‌های زندانی. این‌ها همه به قصد آگاهی بوده نه ترویج. از سویی اگر بچه‌ها با مفاهیم کلی روابط سالم انسانی آشنا شوند یا اگر با سمبول‌ها و نشانه‌ها آشنا شوند به خوبی پیام نهفته در داستان را دریافت و رمزگشایی می‌کنند.

خالق رمان «هستی» در ادامه اظهار کرد: در نوشتن برای کودکان و نوجوانان ما دو گونه ادبیات داریم؛ ادبیات واقع‌گرایانه و ادبیات فانتزی. استفاده از سمبول‌ها و نمادها می‌تواند در ادبیات فانتزی نمود پیدا کند و بچه‌ها مصداق‌هایش را در زندگی خود پیدا می‌کنند؛ مثلا داستان «شنگول و منگول و حبه انگور» نمونه‌ای از  این داستان‌های سمبولیک است. این داستان مانند بسیاری از قصه‌ها و افسانه‌ها دو جبهه دارد؛ خیر و شر. «شر» در پی فریب و نیرنگ و وسوسه است و «خیر» با تفکر و اندیشه‌ورزی مقابل او می‌ایستد. حال ممکن است به دلیل بی‌تجربگی قهرمان داستان «شر» به طور موقت پیروز شود، اما در نهایت مغلوب می‌شود؛ اگر هم نشود به جایی برنمی‌خورد، حاصلش می‌شود یک تجربه برای خواننده‌ بیرون از متن. اتفاقا من از ظرفیت‌های این قصه فولکلوریک استفاده کرده‌ام و چند داستان امروزی با این شخصیت‌های حیوانی نوشته‌ام که زیر چاپ است. در داستان‌های واقع‌گرایانه که بیشتر برای نوجوان‌ها مناسب است، مخاطبان از طریق خواندن سرگذشت شخصیت‌ها با آنان همراه می‌شوند و از تجربه‌ آن‌ها درس‌آموزی می‌کنند.

او در پایان گفت: البته اگر فضای رقابتی آموزش و پرورش ما به کتاب‌خوانی توجه کند و آن را جزو اولویت‌هایش قرار بدهد و به این درک برسند که آموزش فقط در خواندن و امتحان دادن کتاب‌های درسی نیست و بچه‌ها باید درس زندگی را هم بیاموزند؛ درس تعامل، عشق‌ورزی، مهرورزی، ازخودگذشتگی و خودشناسی. شاید رئوس کتاب‌های درسی حاوی چنین مفاهیمی باشد اما هر کودک یا نوجوانی میل دارد خودش به درک این مفاهیم برسد نه این‌که فقط توی دفترش مشق آن را بنویسد.



ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین