برپایه تعالیمی که از اسلام میشناسیم انسان آزاد است حتی آزاد است که خدا را اطاعت نکند و یا اطاعت کند، خداوند این آزادی را به من و شما داده است آنهائی که معصیت خدا میکنند از روی جهل،اما در عین حال با آزادی،کسی که آنها را مجبور نمیکند که به گناه آلوده شوند از روی اختیار و آزادی خدا را معصیت میکنند و این ویژگی برای انسان است که میتواند معصیت کند.
بخشهایی از این سخنرانی را می خوانید:
*در انقلاب اسلامی اگر زن و مرد ما فریاد برمیآورد که استقلال، آزادی، حکومت اسلامی منظورشان آن آزادی بیبندوبار گونه نبود، هیچ مرد مسلمان ومتعهد و هیچ زن مسلمان و متعهد خواستار آن نبود که زن و مرد در جامعه ما آزاد باشد، هیچ قید و بندی نداشته باشد هرگز نمیخواست محیط اجتماعی ما به هر زن و مردی آن آزادی را بدهد که هر طور دلش میخواهد لباس بپوشد، زندگی کند و هر طور دلش میخواهد معاشرت کند. انقلابیون مسلمان ما دنبال این چنین آزادی نبودند .
*در پیشگاه خداوندآیا شما آنروز که بانگ برمیآوردید آزادی منظور شما از آزادی این بود که در جامعه مرد و زن آزاد باشندهر گناهی را میخواهند مرتکب بشوند؟ و هرکس خودش برپایه ایمانش گناه نکرد خیلی خوب اما اگر ایمانش و معرفتش آنقدر بالا نبود که او آزادانه گناه نکند و دنبال روی هواها و هوسهایش بود، او را آزاد بگذارند؟ فقط برای کمال فرهنگی و کمال معنوی او تلاش کنند تا او را از نظر ایمان و معرفت و آگاهی به آن پایه برسانند که گناه نکنند، اما اگر گناه کرد خواه در خانه کوچه و خیابان، مدرسه و اداره آزادش بگذارند؟ چون ما خواستار آزادی هستیم؟ شما این چنین آزادی میخواستید؟
* به محض اینکه ما خواستیم محیط را از آلودگیها پاک کنیم خود به خود مقداری از آزادیها گرفته میشود . اگر به آن خانم گفتند خانم شما آزادی فریاد برای آزادی هم برآوردید درست، اما خانم مسلمان در کوچه و خیابان که میآئی لباس و پوشش شما ساده باشد، اندامهای بدن و موی سر شما پوشیده باشد، آنچه با پوشش ساده نه دلفریب و سخن گفتن و نحوه برخورد با این و آن و طرز راه رفتن همه آنها هم باوقار و سنگین و متین باشد، درخور پاکدامنی بانوی والاقدر مسلمان پیوسته به خدا باشد، خوب در اینجا اگر این را به او گفتند و شنید بازهم آزادی او حفظ شده چون خودش آزادانه شنیده اما اگر نخواست آزادانه بشنود بگوید این چیزهائی که شما میگوئید خوب است ولی من دلم میخواهد نیمه برهنه از خانه بیرون بیایم، با آرایش تمام عیار در خیابان ظاهر شوم! در اینجا نظام اسلامی با او چه کند؟ آزادی او را حفظ و رعایت کند و به او بگوید آزادی خانم؟ ما حرف خودمان را به شما زدهایم، شما میخواهی گوش کن یا گوش نکن آزاد هستی؟ گوش کردی خوشا به سعادتت گوش نکردی عذابش دامن خودت را میگیرد؟ نخیر در آنجا ما نهی ازمنکر میکنیم در این صورت خود به خود مقداری از آزادی این خواهرها را از دستش میگیریم.
*توای خانم! بنشین با خودت بیندیش در درونت چه انگیزهای هست که تو را وامیدارد به جای پوشش با کرامتی که اسلام برای تو درنظر گرفته است میخواهی بدون این پوشش به خیابانها و کوچهها بیائی؟آیا خود آگاه یا ناخودآگاه در اعمال روحت خودنمائی و میل به خودنمائی و نمایش دادن خویشتن در برابر دیدگان دیگران تو را به این گناه وا نمیدارد؟ و اگر تو نتوانستی این تمایل و یا جهل یا هر چیز را در خودت مهار کنی و دوباره خواستی این گونه بیرون بیائی باید به شما بگوئیم که جامعه ما چنین وضعی را در محیط اجتماعیش تحمل نمیکند.
* برپایه تعالیمی که از اسلام میشناسیم انسان آزاد است حتی آزاد است که خدا را اطاعت نکند و یا اطاعت کند، خداوند این آزادی را به من و شما داده است آنهائی که معصیت خدا میکنند از روی جهل،اما در عین حال با آزادی،کسی که آنها را مجبور نمیکند که به گناه آلوده شوند از روی اختیار و آزادی خدا را معصیت میکنند و این ویژگی برای انسان است که میتواند معصیت کند.
*آنجا که من و شما به عنوان یک فرد هستیم در برابر حرام و حلال واجب اسلام هم آزادیم، بخواهیم به واجبات عمل میکنیم و یا عمل نمیکنیم. میخواهیم از محرمات پرهیز میکنیم و نخواهیم نمیکنیم مختاریم، آزادیم کسی ما را مجبور نمیکند که نماز بخوانیم اصلا نماز را که انسان از روی اجبار بخواند نماز نیست ما باید از روی شوق نماز بخوانیم تا مقبول حق واقع شود و برای ترس از خدا و گمراهی، فسادو سقوطمان خدا را معصیت نکنیم تا تقوایمان تقوای به معنای واقعی باشد و از روی اختیار و آزادی. اما وقتی در جامعه در مرئی و منظر دیگران وقتی که با هزاران نفر دیگر هستیم آنجا دیگر محیط اجتماعی است در آن محیط گستاخی من در گناه، آن نوجوان عزیز را بلغزاند و او را به گناه بکشاند من به او خیانت کردهام و اسلام آزادی در خیانت را آزادی نمیداند، ضد آزادی میداند.
*در انقلاب اسلامی اگر زن و مرد ما فریاد برمیآورد که استقلال، آزادی، حکومت اسلامی منظورشان آن آزادی بیبندوبار گونه نبود، هیچ مرد مسلمان ومتعهد و هیچ زن مسلمان و متعهد خواستار آن نبود که زن و مرد در جامعه ما آزاد باشد، هیچ قید و بندی نداشته باشد هرگز نمیخواست محیط اجتماعی ما به هر زن و مردی آن آزادی را بدهد که هر طور دلش میخواهد لباس بپوشد، زندگی کند و هر طور دلش میخواهد معاشرت کند. انقلابیون مسلمان ما دنبال این چنین آزادی نبودند .
*در پیشگاه خداوندآیا شما آنروز که بانگ برمیآوردید آزادی منظور شما از آزادی این بود که در جامعه مرد و زن آزاد باشندهر گناهی را میخواهند مرتکب بشوند؟ و هرکس خودش برپایه ایمانش گناه نکرد خیلی خوب اما اگر ایمانش و معرفتش آنقدر بالا نبود که او آزادانه گناه نکند و دنبال روی هواها و هوسهایش بود، او را آزاد بگذارند؟ فقط برای کمال فرهنگی و کمال معنوی او تلاش کنند تا او را از نظر ایمان و معرفت و آگاهی به آن پایه برسانند که گناه نکنند، اما اگر گناه کرد خواه در خانه کوچه و خیابان، مدرسه و اداره آزادش بگذارند؟ چون ما خواستار آزادی هستیم؟ شما این چنین آزادی میخواستید؟
* به محض اینکه ما خواستیم محیط را از آلودگیها پاک کنیم خود به خود مقداری از آزادیها گرفته میشود . اگر به آن خانم گفتند خانم شما آزادی فریاد برای آزادی هم برآوردید درست، اما خانم مسلمان در کوچه و خیابان که میآئی لباس و پوشش شما ساده باشد، اندامهای بدن و موی سر شما پوشیده باشد، آنچه با پوشش ساده نه دلفریب و سخن گفتن و نحوه برخورد با این و آن و طرز راه رفتن همه آنها هم باوقار و سنگین و متین باشد، درخور پاکدامنی بانوی والاقدر مسلمان پیوسته به خدا باشد، خوب در اینجا اگر این را به او گفتند و شنید بازهم آزادی او حفظ شده چون خودش آزادانه شنیده اما اگر نخواست آزادانه بشنود بگوید این چیزهائی که شما میگوئید خوب است ولی من دلم میخواهد نیمه برهنه از خانه بیرون بیایم، با آرایش تمام عیار در خیابان ظاهر شوم! در اینجا نظام اسلامی با او چه کند؟ آزادی او را حفظ و رعایت کند و به او بگوید آزادی خانم؟ ما حرف خودمان را به شما زدهایم، شما میخواهی گوش کن یا گوش نکن آزاد هستی؟ گوش کردی خوشا به سعادتت گوش نکردی عذابش دامن خودت را میگیرد؟ نخیر در آنجا ما نهی ازمنکر میکنیم در این صورت خود به خود مقداری از آزادی این خواهرها را از دستش میگیریم.
*توای خانم! بنشین با خودت بیندیش در درونت چه انگیزهای هست که تو را وامیدارد به جای پوشش با کرامتی که اسلام برای تو درنظر گرفته است میخواهی بدون این پوشش به خیابانها و کوچهها بیائی؟آیا خود آگاه یا ناخودآگاه در اعمال روحت خودنمائی و میل به خودنمائی و نمایش دادن خویشتن در برابر دیدگان دیگران تو را به این گناه وا نمیدارد؟ و اگر تو نتوانستی این تمایل و یا جهل یا هر چیز را در خودت مهار کنی و دوباره خواستی این گونه بیرون بیائی باید به شما بگوئیم که جامعه ما چنین وضعی را در محیط اجتماعیش تحمل نمیکند.
* برپایه تعالیمی که از اسلام میشناسیم انسان آزاد است حتی آزاد است که خدا را اطاعت نکند و یا اطاعت کند، خداوند این آزادی را به من و شما داده است آنهائی که معصیت خدا میکنند از روی جهل،اما در عین حال با آزادی،کسی که آنها را مجبور نمیکند که به گناه آلوده شوند از روی اختیار و آزادی خدا را معصیت میکنند و این ویژگی برای انسان است که میتواند معصیت کند.
*آنجا که من و شما به عنوان یک فرد هستیم در برابر حرام و حلال واجب اسلام هم آزادیم، بخواهیم به واجبات عمل میکنیم و یا عمل نمیکنیم. میخواهیم از محرمات پرهیز میکنیم و نخواهیم نمیکنیم مختاریم، آزادیم کسی ما را مجبور نمیکند که نماز بخوانیم اصلا نماز را که انسان از روی اجبار بخواند نماز نیست ما باید از روی شوق نماز بخوانیم تا مقبول حق واقع شود و برای ترس از خدا و گمراهی، فسادو سقوطمان خدا را معصیت نکنیم تا تقوایمان تقوای به معنای واقعی باشد و از روی اختیار و آزادی. اما وقتی در جامعه در مرئی و منظر دیگران وقتی که با هزاران نفر دیگر هستیم آنجا دیگر محیط اجتماعی است در آن محیط گستاخی من در گناه، آن نوجوان عزیز را بلغزاند و او را به گناه بکشاند من به او خیانت کردهام و اسلام آزادی در خیانت را آزادی نمیداند، ضد آزادی میداند.
ارسال نظر