|
|
امروز: سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۱
کد خبر: ۱۹۰۱۲
تاریخ انتشار: ۰۱ تير ۱۳۹۳ - ۱۱:۳۲
به آرژانتین 0-1 باختیم، نتیجه ای که قلب مان را به درد آورد اما سرمان را در دنیا برافراشته کرد...
امان از این خرداد که حتی در آخرین ساعات باقی مانده اش هم خاطره می آفریند؛ ماه حیرت انگیزی است برای ما ایرانیان.

از دو خرداد مشهورش تا سه خردادی که یادآور خرمشهر است و "ممد" که نبود و نماند تا ببیند "شهر آزاد گشته". از  24 خردادش که بوی صندوق رای می دهد تا  28 خردادش که با جیغی بنفش به جام جهانی صعود کردیم و حالا 31 خرداد که تا وقتی زنده ایم یادمان می ماند که ضربه پای چپ لیونل مسی مثل آخرین تیری که در چله اسفندیار مانده باشد بر پهلوی رستم ما فرود آمد و پهلوان را با قامتی برافراشته، با غروری باشکوه، با ابهتی مردانه زمین گیر کرد.

به آرژانتین 0-1 باختیم، نتیجه ای که قلب مان را به درد آورد اما سرمان را در دنیا برافراشته کرد. تحلیل فنی و میزان پاس های رد و بدل شده و کیفیت و قیمت بازیکنان چیزی است که از یاد می رود اما پیش از این هم نوشتم در اين مدت هيچ‌وقت جوك‌ها و شوخي‌هاي تهوع آور در مورد بازيكن‌ها را دست به دست نكردم، هيچ‌وقت تحقيرشان نكردم، هيچ‌وقت اين كار را نمي‌كنم.

 آن همه سرزنش و شوخی های مضحک با پسرهای سرزمینم برایم بیش از گل مسی دردآور بود. ما با آنها بد کردیم، ترس را خودمان ریختیم به جان شان اما آنها سربلندمان کردند.

من طرفدار آلمان، آرژانتين، فرانسه يا هلند نيستم، من تيم خودم را دوست دارم. ايران و اين تنها تيمي است كه ضربان قلبم را تند و كُند مي‌كند حتي اگر همه دنيا تحقيرش كنند.

20 سال ديگر وقتي بخواهم براي دخترم از جام جهاني حرف بزنم، از كاستاريكاي شجاع، سوارز سوپرمن و مولر گلزن نمي‌گويم، از تيم ملي ايران حرف مي‌زنم، از اين كه بازيكنان كشورم وقتي دنيا مي‌خواست انكارمان كند و بعضي از عزيزان وطني كمك‌شان مي‌كردند، تيم ما را بردند به بزرگ‌ترين میهماني دنيا! مردانه ایستادند و تا آخرین نفس های مانده در ریه جنگیدند؛ نابرابر اما مردانه.

من به بازیکنان تیم ملی کشورم حتی وقتی خیلی ها برایشان به اندازه دو دست مقابل آرژانتین گل خورده کنار گذاشته بودند ایمان داشتم چون باور دارم اگر  نقشه كره زمين را بگذاريد جلوي تمام بازيكنان حاضر در جام، فقط ملی پوشان ایران مي‌دانند من كجا زندگي مي‌كنم. آندو، گوچي، حاج‌صفي، خسرو و ... فوري انگشت‌شان را مي‌گذارند روي ايران؛ سرزميني گرفتار‌ آمده وسط زامبي‌هاي داعش و ديناميت‌هاي متحرك افغانستان و پاكستان. فقط آنها زبان من را مي‌دانند.

اين تنها تيمي است كه مي‌داند ما چه روزهايي را در اين كشور از سر گذرانده‌ايم، چه تابستان‌هاي تب‌آلود، چه بهمن‌هاي پربرف... اين تيم من است. اين كشور من است، اينجا ايران من است، با همه پوتين‌هاي جامانده در ميدان مين، با همه چين‌هاي نشسته بر پيشاني پدرهاي فقير، با همه دست‌هاي تاول خورده مادرهاي صبور، با همه دخترهاي استاديوم نرفته‌اش ... من دوستش دارم.
منبع : عصر ایران

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین