کد خبر: ۱۸۷۸۳۳
تاریخ انتشار: ۲۳ آبان ۱۳۹۶ - ۲۰:۲۴
«این خانه‌های زهوار دررفته را چگونه ساخته‌ایم که با کوچک‌ترین تکانی از هم می‌پاشند و جماعتی را به خاک می‌نشانند. آن خانه‌ نو ساز که دیوارش فرو ریخته بود و اهل خانه پیش از زلزله سرگرم جشن تولد بودند، چرا باید آن‌ طور شود. این مردم مظلوم، در این شهرهای کوچک (بارها و بارها گفته‌ام) حقشان بیش از این است که هنوز در خانه‌هایی زندگی کنند خالی و عاری از هرگونه استاندارد در ساخت و ساز.»
 «این خانه‌های زهوار دررفته را چگونه ساخته‌ایم که با کوچک‌ترین تکانی از هم می‌پاشند و جماعتی را به خاک می‌نشانند. آن خانه‌ نو ساز که دیوارش فرو ریخته بود و اهل خانه پیش از زلزله سرگرم جشن تولد بودند، چرا باید آن‌ طور شود. این مردم مظلوم، در این شهرهای کوچک (بارها و بارها گفته‌ام) حقشان بیش از این است که هنوز در خانه‌هایی زندگی کنند خالی و عاری از هرگونه استاندارد در ساخت و ساز.»

محسن چاوشی، خواننده موسیقی پاپ، در یادداشتی درباره زمین‌لرزه در غرب ایران در روزنامه ایران نوشت: «بیان اندوه از زلزله اخیر و غمی که یکشنبه هموطنانم را دربرگرفت کاری است که به سختی از کلمات برمی‌آید. این غم‌ها و این سوگ‌ها تازه‌ نیستند و هنوز از خاطر نرفته زخمی که در آذربایجان به تن این کشور نشست یا در لرستان یا آن شکل از تراژدی که در «بم» اتفاق افتاد.

دیگر کمتر کسی است که نداند ما کجای خط زلزله ایستاده‌ایم و چگونه هر لحظه می‌شود بیم فرو ریختن قلب‌هایی را داشت از تکان‌های گاه و بیگاه. بله این بلایا طبیعی هستند و نمی‌شود جلوی آنها را گرفت. اما به عکس‌ها که نگاه می‌کردم و آن را با کشورهایی زلزله‌خیز مثل ژاپن مقایسه می‌کردم غمی چند برابر گلویم را می‌گرفت. این خانه‌های زهوار دررفته را چگونه ساخته‌ایم که با کوچک‌ترین تکانی از هم می‌پاشند و جماعتی را به خاک می‌نشانند. آن خانه‌ نو ساز که دیوارش فرو ریخته بود و اهل خانه پیش از زلزله سرگرم جشن تولد بودند، چرا باید آن‌ طور شود. این مردم مظلوم، در این شهرهای کوچک (بارها و بارها گفته‌ام) حقشان بیش از این است که هنوز در خانه‌هایی زندگی کنند خالی و عاری از هرگونه استاندارد در ساخت و ساز. حرف من این است و دردم این، که بیایید یک بار دیگر توجهی جدی به شهرهایی کنیم که مردمانش هیچ کم نگذاشتند اما چنین روزهایی متوجه می‌شویم که برایشان چقدر کم‌تر از آن چه که باید وقت و اهمیت قائل شدیم.

من عمیقاً از اتفاق پیش آمده ناراحتم و واقعاً سخن گفتن و نوشتن برایم سخت است. سعی کردم دیگر به عکس‌ها و آمار کشته‌ شده‌ها نگاه نکنم اما مگر می‌شود. مگر در آذربایجان و ورزقان توانستیم نگاه نکنیم و نبینیم. به قول محمود دولت‌آبادی آخر ما هم مردمی هستیم. اما فکر می‌کنم سوگواری بخشی از ماجراست و طبیعی است. بخش مهم‌تر دیگر این است که باید فکر کنیم. فکر کنیم و کاری انجام دهیم تا خدای نکرده فردا روزی اگر جای دیگری از ایران ما با چنین بلایی دست به گریبان شد، حداقل آمارها را کاهش دهیم. خانه‌ها را قوی‌تر بسازیم و به مردم کمک کنیم که به جای لطیفه ساختن اگر کاری از دستشان برمی‌آید انجام دهند. ما همه فرزندان این سرزمین هستیم و بی‌شک لرزش تن هر گوشه از این وطن تمام وجودمان را می‌لرزاند. برای بازماندگان این حادثه دلخراش از صمیم قلب آرزوی صبر و برای درگذشتگان آرزوی آرامش ابدی دارم. امیدوارم هر چه بیشتر می‌گذرد عکس‌هایی که از سرزمینم می‌بینم و از دلاوران و پهلوانان با عشق کردزبان، عکس‌هایی باشد سرشار از شادی و رنگ و صدا.»
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین