|
|
امروز: چهارشنبه ۰۶ تير ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۶
کد خبر: ۱۷۶۰۲۸
تاریخ انتشار: ۰۶ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۴:۳۰
اسماعيل براي آزادي بايد ٢٠٠ ميليون تومان بپردازد ولی هر چقدر دویده و از هر کسی کمک خواسته به در بسته خورده‌است. به همين خاطر با او به گفت و گو نشسته ايم تا از ماجرای 27 سال پیش تعریف کند.
«اسماعیل» از 27 سال پيش به جرم قتل در زندان به سر می‌برد و اين روزها چشم ‌انتظار كمك خيرين براي آزادي و بازگشت به خانه است.

ماجراي اسماعيل بر مي‌گردد به يكي از شب‌هاي پاييزي 27 سال پيش كه او ناخواسته دستش به خون مرد موتورسواري آغشته شد. يك روز بعد از ماجراي قتل، پليس او و دوستش را دستگير و پس از برگزاري چند جلسه‌ دادگاه، هر دوی‌شان به قصاص محكوم شدند .همدست اسماعيل سال‌ها بعد در زندان فوت كرد و حالا او مانده است و كابوس طناب داركه هر شب به سراغش مي‌آيد.

اسماعيل براي آزادي بايد ٢٠٠ ميليون تومان بپردازد ولی هر چقدر دویده و از هر کسی کمک خواسته به در بسته خورده‌است. به همين خاطر با او به گفت و گو نشسته ايم تا از ماجرای 27 سال پیش تعریف کند.

از ماجراي قتل براي‌مان بگو.

سال ٦٩ تازه ١٩ ساله بودم و هشت ماهي بيشتر از از ازدواجم نمي‌گذشت، همسر م هم باردار بود. مراسم شيريني‌خوران يكي از دوستانم بودکه من هم دعوت‌شده بودم. وقتي وارد مجلس شدم، ديدم همه دوستانم که آنجا بودند، مشغول مصرف مشروبات الكلي هستند. با اينكه تا آن روز حتي يك بار هم لب به مشروب نزده بودم اما آن روز براي اينكه جلوي دوستانم كم نياورم، پا به پاي آن‌ها مشروب خوردم.

حدود ساعت پنج عصر به همراه يكي از دوستانم به نام «حميد» از مراسم بيرون آمديم. حالم خيلي خراب بود. همسرم خانه پدرش بود و بايد به دنبالش مي‌رفتم. خانه پدر همسرم و خانه ما در يكي از روستاهاي بين آستانه‌ اشرفيه و لاهيجان است. من و حميد خودمان را به ايستگاه تاكسي رسانديم. هرچه منتظر مانديم از تاكسي خبري نشد.به همين خاطر از آستانه اشرفيه به لاهيجان رفتيم شايد آنجا بتوانيم موتوري كرايه كنيم. به لاهيجان رفتيم اما متاسفانه به خاطر اينكه جاده منتهي به روستاي‌مان پر از دست‌انداز بود، هيچ كس راضي نمي‌شد ما را ببرد تا اينكه موتورسواري قبول كرد تا در ازاي دريافت نفري 100 تومان ما را به مقصد برساند. قبول كرديم و سوار شديم. در طول مسير چند بار حالم به هم خورد تا اينكه به كنار رودخانه رسيديم.

بعد چه اتفاقي افتاد؟

وقتي به كنار رودخانه رسيديم، دوباره حالم بد شد. مرد موتورسوار نگه داشت. اين بار فكر كرد من فیلم بازی می‌کنم و قصدمان چیز دیگری است. به همين خاطر به من و حميد ناسزا گفت. همين موضوع باعث شد با او گلاويز شويم. درجريان همين درگيري حميد با چاقويی كه همراهش بود به سمت مردموتورسوار حمله كرد اما چون مقتول درشت هيكل و قوي بود، من ودوستم را حسابي كتك زد. ديگر چيزي به خاطر نمي‌آورم تا آنجايي كه حميد از پشت دست‌هاي مرد موتورسوار را گرفت و گفت با چاقو بزنمش ومن هم زدم.

بعد چكار كرديد؟

وقتي آن مرد روی زمین افتاد، هر دو نفرمان از شدت خستگي بي‌هوش شديم. فكر كنم نيم ساعت بعد به هوش آمدم. هنوز گيج بودم. از مرد موتورسوار خبري نبود اما روی زمین خون زیادی ریخته بود. تا چند متر اطراف‌مان و حتي لاي علف‌ها را جست‌وجو كرديم اما هيچ اثري از او نبود. فكر كرديم ترسيده و فرار كرده به همين خاطر موتورسيكلتش را برداشتيم و به راه افتاديم.حال‌مان خوب نبود و هيچ كنترلي روي رفتارمان نداشتيم. حميد را سر راه پياده كردم و به خانه خودم رفتم. آن زمان من و همسرم در خانه‌ پدرم زندگي مي‌كرديم. همه با ديدن من در آن وضعيت شوكه شده‌بودند. به حدي حالم خراب بود كه وقتي سرم را روي زمین گذاشتم، بي‌هوش شدم. صبح كه از خواب بيدار شدم، همسرم را بالاي سرم ديدم. او شب گذشته وقتي متوجه دير كردنم شده‌بود، خودش به خانه بازگشته‌بود. هنوز گيج بودم و نمي‌دانستم چه اتفاقي افتاده‌بود. وقتي به خودم آمدم و اتفاقات شب قبل را به خاطر آوردم تازه فهميدم چه كاركرده‌ايم. خيلي ترسيده بودم. موتور سيكلت را برداشتم و آن را جلوي امام‌زاده رها كردم و دوباره به خانه برگشتم.

چگونه دستگير شدي؟

ساعت 10 صبح، خانه پدرخانمم بودم كه پليس دستگيرم كرد. وقتي از خانه بيرون رفتم، حميد را ديدم كه داخل خودروي آگاهي نشسته‌بود. پليس شب قبل او را درحالي كه كنار جاده افتاده‌بود، پيدا مي‌كند و حميد هم ماجرا را براي ماموران تعريف مي‌كند.

بر سر مرد موتورسوار چه آمده بود؟

فكر مي‌كرديم او فرار كرده و اميدوار بوديم اتفاق بدي برايش رخ نداده‌باشد اما همان روز خانواده‌اش به اداره پلیس رفته و گفته بودند که او گم شده‌است. تا هفت روز هيچ ردي از او به دست نيامد. حتي غواص‌ها رودخانه را نيز جست‌وجوكردند اما بدون نتيجه بود تا اينكه روز هفتم 500 متر دورتر از محل درگيري، جسدش را لاي علف‌ها پيدا كردند.

از روند رسيدگي به پرونده‌ات بگو؟

با اينكه حميد اصرار داشت در جريان قتل دخالتي نداشته و من قتل را انجام داده‌ام اما پس از برگزاري پنج جلسه دادگاه در سال 70 با توجه به شواهدي كه در پرونده وجود داشت، قاضي هر دو نفرمان را به اتهام مشارکت در قتل به قصاص محكوم كرد و اين حكم در ديوان عالي كشور نيز تاييد شد.

در اين همه سال‌،هيچ اتفاقي در پرونده‌ات رخ نداد؟ خانواده‌ات براي گرفتن رضايت از اولياي دم كاري انجام ندادند؟

پدر و مادرم چند سال پيش از دنيا رفتند ولی زماني كه زنده بودند، همه تلاش خود را كردند تا شايد بتوانند رضايت اولياي دم را بگيرند اما موفق نشدند.20 سال در زندان بوديم تا اينكه با حكم دادگاه قرار شد من و حميد با وثیقه 20 ميليون تومانی آزاد شويم. گفتیم شايد بتوانيم بيرون از زندان، رضايت اولياي دم را پس از اين همه سال بگيريم. حميد همان سال سند جور كرد و آزاد شد. هرچند وقتي بعد از چندسال به زندان بازگشت به‌خاطر بيماري از دنیا رفت اما من نتوانستم سندي جور كنم و در زندان ماندم. خانواده‌ام به هردري زدند تا اينكه دي سال 85 يك نفر حاضر شد در ازاي دريافت ماهانه يك ميليون تومان، سندش را براي آزادي‌ام وثيقه كند. اما اين آزادي هم كمكي نكرد و نتوانستم رضايت اولياي دم را بگيرم.

در اين چند سال خواسته‌ اولياي دم براي اينكه رضايت بدهند، چه بود؟

آن‌ها اول قصاص می‌خواستند اما بعد آمدند و گفتند درخواست ديه داريم. حالا که 27 سال از ماجرا گذشته، اولياي دم دو پسر و دو دختر مقتول هستند. يك بار گفتند ديه مي‌خواهيم و يك ماه فرصت دادند. اوايل تير امسال هم بعد از پيگيري مسئولان زندان، اولياي دم اعلام كردند كه حاضرند در ازاي دريافت 200 ميليون تومان، رضايت دهند تا آزاد شوم.

از وضعيت خانواده‌ات بگو.

سه فرزند دارم. دخترم تازه عقد كرده بود كه دوباره به زندان برگشتم. بدون حضور من سرخانه و زندگي‌اش رفت و حالا نوه‌ام هفت سال دارد و قرار است امسال به كلاس اول ابتدايي برود. همسرم تا مدتي قبل در مدرسه غيرانتفاعي كار مي‌كرد و خرج زندگي را در مي‌آورد اما پسرم به خاطر اينكه مادرش كار نكند تا سوم راهنمايي بيشتر درس نخواند و حالا براي اينكه كمك خرج خانواده باشد و مادر و برادر هفت‌ساله‌اش سختي نكشند، در باغ و مزرعه‌ مردم كارگري مي‌كند. اگر خیرین کمک کنند یا اينكه اولياي دم دیه را ببخشند و از من بگذرند، مي‌خواهم سال‌هايي كه دركنار خانواده‌ام نبوده‌ام را جبران كنم.

بنابر این گزارش، اسماعیل چند ماهی بیشتر فرصت ندارد تا رضایت خانواده مقتول را بگیرد و اگر موفق به این کار نشود، حکم قصاص او به اجرا گذاشته خواهد شد.

منبع: قانون
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین