یادداشت آیدین آغداشلو برای پرویر کلانتری
جامعه فرهنگی و دوستداران کلانتری هم قبل و هم بعد از رفتن او، حقشناس و قدردان کارهای او هستند. بخشی از ابراز ارادتی که دوستان کلانتری در دوران حیاتش به او داشتند در رسانهها منعکس نشد. از سوی دیگر خود کلانتری هم دوست نداشت دوستانش در اوقات سخت شاهد سپری شدن این راه بیبازگشت باشند.
اگر هنرمند از دسترفته، از آن دست هنرمندانی باشد که در سرزمینم جایگاهی دارد، طبیعی است که حتی اگر آثار بسیاری هم از خود بر جای گذاشته باشد، کمبودش بهشدت احساس خواهد شد. بخشی از کمبودی که از آن سخن گفتم مستقیما به این موضوع بازمیگردد که او چقدر کار کرده و در هنر سرزمینش تا چه حد موثر بوده است. از سوی دیگر هم البته شخصیت پرویز کلانتری بهگونهای بود که فارغ از مواردی که از آنها یاد کردم قطعا نبودنش برای اهل هنر و دوستداران هنر تأثربرانگیز است.البته که کلانتری میراث بسیار خوب و تناوری از خود بر جای گذاشته است، اما با وجود آن عمر پربار باز هم آدمیان غبطه میخورند. غبطه نبودن او، اضافه نشدن کارهایی بر آن کارنامه قابل اتکا و البته غبطه از دست دادن خود هنرمند را. البته که در مدت زمانی که زنده بود کارنامه بهشدت پرباری داشت و توانست بهخوبی و در تعداد فراوان کار ارایه دهد؛ آن هم با امضای شخصی که مختص خود او بود و مدت زمان زیادی از دست یافتن به آن بیان شخصی میگذشت.
کسانی که امروز دارند طراحی کتابهای درسی را انجام میدهند درواقع دارند از میراث او استفاده میکنند، چرا که پیش از او و برخی از چهرههای فعال در این زمینه، آنها الگو و پشتوانهای برای کار نداشتند و حالا دارند راه او را ادامه میدهند. بخش زیادی از میراث بر جای مانده در طراحی کتابها متعلق به اوست. کلانتری در این زمینه سهم انکارناپذیری دارد. از دیگر ویژگیهای این هنرمند آن بود که همچون طرحهایش در نوشتههایش هم شیرین و البته ساده قلم میزد. این سادگی باعث میشد کار و مقصود او بهخوبی در دل مخاطب رسوخ کند و این بیان ساده هم برآمده از قلبی رئوف، مهربان و یکرنگ بود.
جامعه فرهنگی و دوستداران کلانتری هم قبل و هم بعد از رفتن او، حقشناس و قدردان کارهای او هستند. بخشی از ابراز ارادتی که دوستان کلانتری در دوران حیاتش به او داشتند در رسانهها منعکس نشد. از سوی دیگر خود کلانتری هم دوست نداشت دوستانش در اوقات سخت شاهد سپری شدن این راه بیبازگشت باشند.
در میان اهل فرهنگ کلانتری بحق دوستان زیادی داشت. چه میشود کرد که عارضه وارد شده لاعلاج بود آنچنان که محمد معین هم سالها پیش با ضایعهای اینچنینی مواجه شد و مدتها در بیمارستان بستری بود. با این توضیح باید گفت همه حقشناس کلانتری بودند، اما موقعیت او طوری بود که کاری از دست کسی برنمیآمد. دوستداران در این شرایط بارها با همسر کلانتری و فرزندانش صحبت کردند و سعی داشتند در تمام این مدت در کنار آنها باشند. حقیقت این بود که پرویز کلانتری در یک موقعیت بیبازگشت و خیلی تلخ قرار گرفته بود. در همین شرایط کسی نبود که کاری از دستش بربیاید اما آن کار را انجام نداده باشد. کلانتری هنرمندی بهمعنای واقعی پاک بود و همین پاکی یکی از کلیدواژههای بسیاری از آثار او بود. تا آخرین دم هم با همین ویژگی زیست و از خود میراث قابل اتکایی بر جای گذاشت.
منبع: شهروند
ارسال نظر